RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
ممنون ازNILOOFAR 25
یعنی شمامیگوید من صبر کنم باشه چشم ولی چرافقط اون تحت فشار روانی هست مثلا من بیتفاوتم ودارم خوش زندگی میکنم .والا من از این بابت خیلی تحت فشارم خیرسرم این روزا باید به فکر خونه ومراسم عروسی باشم واینقد از طرف خانواده ام تحت فشار نباشم که چه کار میکنم یا برنامه ام چیست آخه اونا حق دارند وبه این روابط سرد ما مشکوک شد ه اند
شما میگید من باز بشینم ومنتظر باشم که چه اتفاقی میافته
مگه عشق ومحبت وصمیمیت لازمه یک زندگی ایده ال نیست زمان داره سریع میگذره ومنم واقعا دارم بیتفاوت میشم وهرروز احساس بدی پیدا میکنم
ما هرودو تحصیلات دانشگاهی داریم ومن شاغلم ودر یکی از سازمانهای دولتی کار میکنم با حقوق ومزایایی خیلی عالی چرا نمیاد ومشکلو حل نمیکنه من به چی باید دل خوش کنم
به نظرشما ما اگه موفق شدیم وادامه دادیم این مسئال ومشکلات دوران نامزدی آیا تاثیر بد ندارد روی زندگیمون
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
سلام بر دوست عزیز و گرامی..... خوبید.
سوالاتی داشتم...
آیا همسرتان از اول که به خواستگاری ایشان رفتید راحت قبول کرد یا تحت فشار پدر و مادر بود؟
آیا تا بحال از او پرسیده اید که چرا ایتگونه رفتار می کند و خدایی نکرده زبانم لال آیا کسی دیگری مد نظرش است؟
و دلیل رفتار همسر شما می تواند به دو دلیل باشد:1: او از این وضع خسته شده است و می خواهد هر چه زودتر زندگی خود را تشکیل دهید و با این رفتارها می خواهد شما را تحریک کند تا هرچه زودتر سر خانه و زندگی خود روید.
2: شاید همسر شما از طرف دیگران تحریک می شود و تحت تاثیر آنها قرار می گیرد مثلا: به حرف دوستش گوش می دهد یا از سوی فامیل تحت تاثیر قرار می گیرد.
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
سلام ممنونم نقاب
خانواده او فقط من تایید کرده بودند وگذاشته بودند
خودش تصمیم نهای بگیره وما اول بار هم که با هم صحبت رسمی کردیم توافق نهای حاصل شدتا چند روزی هیچ مشکلی نداشتیم اما یدفعه یه چیز های شروع شد مثلا از استرس ودلشوره و... صحبت کردند وبعد ازمدتی که بحث های پیش اومد خیلی صریح گفت میخاد جدا بشه اما من قبول نکردم ونمی تونستم راحت بدون هیچ دلیلی ومگه لباس خریدن یا ماشین که زود قبول کنی راحت کنار بیای اون موقع واقعا دوست نداشتم خواستم حداقل ثابت کرده باشم که دوستش داشتم وبرام سخت بود وبه اش وقت دادم اما متاسفانه زیاد فرق نکرد ومن بعداز 6ماه من پیشنهاد جدای دادم که اون قبول نکرد وفرصت خواست تا اینبار با هم تصمیم بگریم که ایا میتونیم ادامه بدیم یا خیر حتی میگفتن من تاحالا به جدایی فکر نکرد ه ام باید در باره اش فکر کنم
در رابطه با اینکه کسی در زندگیش هست یا خیر نه خیلی روش کار کردم وبرام ثابت شد که واقعا اصلا ناممکنه چنین چیزی
خلاصه تا حالا ادامه داشته واین اواخر هم خیلی رو به بهبوده چند بار هم دلخوشیم میداد که همه چیز درست میشه
دیگه نمیدونم چی میشه ولی استرس من زیاد شده نسبت به آینده امون
فقط مونده ام من تو این شرایط چه کار باید بکنم
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
دوست عزیز به نظر دلهره های شما بی مورده در هر صورت در اوایل ازدواج و دوران نامزدی کوچکترین دلخوری باعث میشه که بخصوص خانمها این احساس رو داشته باشن که شاید اشتباه کردن و لی این رفتار شما داره به این حالت دامن میزنه سعی کنید با خانمتون مهربون باشید و از دوران نامزدی لذت ببرید صحبت جدایی و دلخوری رو هم کنار بذارید و از صفر شروع کنید اینقدر هم به روش نیارین که تو فلانی و... این طرز فکر شما خودش انرژی منفی به زندگیتون میده خوشبخت باشید
RE: لطفا مرا ياري كنيدتا............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani2
...ولي در طوله اين مدت دوران نامزدي خيلي سخت گذشته ومشكلات زيادي برامون پيش اومده تا جاي كه چندين بار تصميم به جداي گرفتيم وانصراف داديم بحث هاي زيادي شده چندين بار همسرم مستقيم وغيرمستقيمااظهار داشته به ام علاقه نداره
آني عزيز
من که اصل مساله رو نفهميدم ،ميشه يه کمي راجع به مشکلاتتون صحبت کنيد، شايد يه راهکاري به نظر دوستان برسه. اون چه مسائلي بوده که باعث شده به جدائي فکر کنيد؟