سلام طاهره ؛
مطلب خوبی بود . راستی اگه کسی با ویژگیه غاز با کسی با ویژگی عقاب ازدواج کنه چه اتفاقاتی میافته !!!؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام طاهره ؛
مطلب خوبی بود . راستی اگه کسی با ویژگیه غاز با کسی با ویژگی عقاب ازدواج کنه چه اتفاقاتی میافته !!!؟
سلام طاهره
خیلی تشکر می کنم به خاطر مطلب قشنگی که در این جا قرار دادی.
سلامMashoghHaminjast همانطور که موافقت کردید، موضوع جدیدی با عنوان تشویق ، تنبیه و رفتار ایجاد شد و بحث های مرتبط به آنجا انتقال یافت.
سلام...
این برنامه غاز و عقاب خیلی برام جالب بود
من که خیلی لذت بردم....این جور مطالب باید جای بیشتری توی این تالار باز کنه...
معمولا نوشته هاتون رو میخونم...
واقعا ممنونم...
وقتی از من چیزی میخوانی، مرا با لبخند تصور کن، کمی آرام بخوانش، کمی نرم بگویش،
حرفم اگر تلخ بود تو نجوا گونه بخوانش،
حرفم اگر تند بود تو تنها، بی تعجیل و بی صدا نگاهش کن،
حرفم اگر بغض داشت بر من ترحم نکن، واژه های مرا در آغوش بگیر و با من میان همان کلمات حرف بزن چنان که گوئی من ام و تو.
من انسانم و عکس العمهای ساده ی انسانی دارم از ترس، از خشم، از بیزاری، از تکبر ، و نیز از مهربانی، از شوق، از اغماض، از هیجان، از معرفت. ...
من زنده ام.
من، زنده ام و زندگی میکنم با همین کلمات.
باورم میکنی؟
سلام طاهره
خیلی مطلب قشنگی را اینجا گذاشتی، برای من که خیلی مفید بود.
اگر دوست داشتی عنوانی برای بعضی از این یادداشتهایت که جنبه عمومی داره انتخاب کن تا به عنوان موضوع جدا در تالار بگذاریم تا بهتر در دسترس اعضاء و بازدیدکنندگان قرار بگیرد.
منتظر یادداشتهای قشنگ بعدی شما هستیم
سرسپرده ام پيشاپيش
به نيرويى حاكم بر سرنوشتم
و در پر كاهى نيز مى آويزم
پس مرا چيزى نيست,
تا به حفظ آن بكوشم,
مرا انديشه اى نيست,
پس مى توانم ببينم,
مرا هراسى از چيزى نيست,
پس مى توانم خود را به ياد آرم.
جدا و در سبكبالى
پيشى مى گيرم از عقاب
تا رَسَم به رهايى…
__________________
برگرفته از كتاب هديه عقاب نوشته: ( Carlos Castaneda )
سلام ؛
بر سر گور کشيشي در کليساي وست مينستر نوشته شده است:
"کودک که بودم، مي خواستم دنيا را تغيير دهم. بزرگتر که شدم، متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است، من بايد انگلستان را تغيير دهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم. در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول کنم که آن نيز مقدر نشد. اينک که در آستانه مرگ هستم، مي فهمم که اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم، شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم!"
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
وقتي يک گام به سوي خدا برميداريد خدا ده گام به سوي ما بر ميدارد ولي گام اول را ما بايد برداريم.
سلام گردآفرید
باید خودت را به معنی واقعی کلمه دوست داشته باشی.تا دوست داشتن دیگران را درک کنی.
چرا باید به جای تغییر خود همیشه بخواهیم دنیا را عوض کنیم؟
خودت تمام مشاجراتی که با اعضاء داشتی، پرینت بگیر و بخوان و صحبتهای اعضاء را هم ببین. آن وقت متوجه می شوی تا وقتی بر کسی نتاخته ای، مشکلی نبوده است. و در ضمن این را بدان اکثر اعضاء سایت در برابر افتراهای شما با آرامشی مثال زدنی سکوت کرده یا گذر کرده اند. چرا یکبار نمی خواهی نگاه دیگری به جهان داشته باشی. بدون حب و بغض. به نظر می رسد بیشتر بر سبیل آنی که بیشتر بر آن می تازی.
روی انعطاف و سازگاری باید کار کنی. ( منظور تسلیم شدن نیست، منظور درک غیر از خود است).
یا صرفا با ناآرامی که احساس می کنی دوست باشی....
اما اثر بخشی روانی اعضاء متفاوت است. و دیدگاهی که نمی تواند شما را آرام کند، مطمئن باش به دیگران هم آرامش نمی بخشد. پس توقع نداشته باش که بابت آنها تبلیغ شوی.
به نظر من به جای شیوه مدیون سازی که در پیش گرفته اید. یک مدت بدون اینکه بخواهی دیگران را هدایت کنی، فقط سعی کن آنها را درک کنی( که واقعا در قبال بسیاری از مراجعان نیز چنین میکنی و من از این بابت تشکر می کنم) ، اما خیلی جاها هم تحملت پائین می آید.
امیدوارم در قبال این پستم هم با تحمل بیشتری پاسخ بدهی.
سلام:
ما همه محکومیم به زندگی در این زمانه .دراین زمانه که انسان امروزی پراز تضاد جایگاه و صندلی خود را گم کرده و جایی برای خود نمی یابد احساس بیگانگی شدید با انچه بوده و هست و خواهد بودو این بسیار تلخ و ناگوار است انسان مدرن ،درگیر تضاد ه چون دچار یک رشد کاذب شده .خدایا فقط بایاد و نام توست که می توانم ارامش را بیابم خدایا کمک کن که دراین دوره و زمانه سر بلند بیرون بیاییم.
اقای گرد افرید محترم :اینکه یه جایی با شوخی حرفی می زنم و شما اعتراض می کنید با این لحن صحبت کردن مرا نمی پسندید .اینکه سکوتم را یه جور تو دهنی تلقی می کنید از ضعف و نداشتن مهارت گفتگوی من است. از همین گفتگو ها که گاهی مورد تایید و گاهی نیز مورد اعتراض و گاهی پاک کردن انها تو سط مدیر محترممان صورت می گیرد عیب ها و ایرادها مشخص می شود همین خود من چند بار مورد اعتراض قرار گرفتم چند جا سوتی دادم ولی خوشحال بودم کسی هست که اینها را به من بفهماند و به خودم قول دادم که درستش کنم .من ناامیدی را اصلا دوست ندارم .اگر دنیا مشکل رو سرم بریزه اگر تو این جمع دوستان که چه عرض کنم حتی پیش دشمنهام ضایع بشم بازم از رو نمی رم و نا امید نمی شم چون خدایی به اون بزرگی دارم که هوامو داره اگه سنگم از اسمون بباره می رم زیر چتر خدا .
از بدی جامعمان شکایت کردید و اینکه الکی خوش بین هستیم و.....از تنهایی و خوندن دو تا کتاب و کلافگی و .......اره من هم مثل تو مشکل دارم مثل خیلی های دیگه منم گاهی کلافه میشم و.......... ولی از تو سوال می کنم جوابم را بده . اگه من فقط از مشکلات خودم بگم کلافگی تورو بیشتر نکردم؟ .تو که به قول خودت از تنهایی و مجردی و..... به این تالار امدی دنبال یه جایی که حد اقل اونجا یک کمی اروم بگیری رو بیشتر ناراحت نکردم؟ اره این دنیا برای هممون تنگه . سوال ؟ایا حالا که این فشارها رو می بینم باید از این دنیا گورم رو گم کنم و برم ؟ایا خودم رو بافته جدا بافته بدونم ؟ همه رو خوب بدونم و خودمو بد ؟ برم و بگم کسی قدر منو نمی دونه حرفهامو نمی شنوه درکم نمی کنه؟نه !!!من می مونم و سعی می کنم به وسیله همین ادما همین زمونه رشد کنم و اگه خدا کمکم کنه و موفق بشم روز قیامت سینه مو سپر کنم و بگم من بچه اخرالزمونیم. یعنی یه همچین لیا قتی روپیدا می کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اقای گرد افرید ما برای شمابه عنوان همنوع، هموطن ،همراه، احترام قائلیم ودوست ندارم با این دید و این برداشتی که الان نسبت به ما داری مارا ترک کنی .پیش ما بمون و همون طوری که ما برای تو احترام قائلیم برای دین و عقیده و حجاب و زن و......ما هم احترام قائل شوید.مگه تو کشور ما اقلیتها ی مختلف نیستند ولی به عنوان ایرانی کنار هم زندگی می کنیم و به هم احترام می ذاریم.پس بیاییم ما هم کنار هم دراین تالار بهدنبال هدف رشد راهمون رو ادامه بدیم و به هم کمک کنیم .اولای ورود به تالار رو یادتون هست با وجود جنگ و جر وبحث دوتا چیز هم یاد گرفتم .نمی دونم چی شده ولی اون موقعها بازی گرم تر بود دوتا پست که می ذاشتیم . طاهره با شیرین زبونیهاش وارد می شد سمیه و واتو واتوو.......نظر می دادند. من و اقای معشوق همین جاست و خود شما ساز مخالف می زدیم و مدیر کمک می کرد تا هما هنگ تر بنوازیمو.... ولی حالاچی ؟....
یک رنگ بودم زمانه صد رنگم کرد مثل ساز شکسته ای بد اهنگم کرد
بچه ها بیاید دوباره شروع کنیم .بازی از نو.کسی هم جر زنی و زرنگی و قهر و.....نداشته باشه لطفا.
فقط یه کمی مثبت تر وبادیدی بهتر ارامش را به هم هدیه کنیم مثل اون هدیه ای که از ان دخترک معصوم که به پدرش داد(بوسه ها) برایمان تعریف کردی.
امیدوارم اینجا همه ارا مثبت باشه .همه هم انجمنی ها ی خوبم همه ی 400 نفر .
خدایا !
خدایا!به من توفیق ،تلاش در شکست،صبر در نو میدی،رفتن بی همراه،جهاد بی سلاح ،کار بی پاداش،فداکاری در سکوت ،دین بی دنیا،مذهب بی عوام،عظمت بی نام،خدمت بی نان،ایمان بی ریا،خوبی بی نمود،گستاخی بی خامی ،مناعت بی غرور،عشق بی هوس،تنهایی در انبوه جمعیت،و دوست داشتن بی ان که دوست بداند،روزی کن .(دکتر شریعتی)
منتظر ارای شما هستم
اقای گرد افرید نقطه ی پایان جمله ام را نگذاشتم تا بلکه برای اعتراض هم که شده نظر مثبت را در مورد متحد شدن و کمک و یاری نمودن هم ،برای ایرانی ابادداشته باشم(این شوخیبی مزه نیست،سکوت بی مورد هم نیست،و اگه به بزرگی خودتون ببخشید یه جور دعوت به موندن در جمع با دیدی مثبت به هم )
شاد وپیروز باشید
بابا ما اومدیم یک متن طنز را جهت شوخی آوردیم،مثل اینکه شوخی شوخی جدی شد!!!
ستاره،دستت در نکنه!داشتیم!!حالا من یک طنزی گفتم ،شما که نباید دور بگیری!!
ولی به هر حال چاکریم.