-
RE: اشکال من کجا بوده؟
شما بزرگترین اشتباه زندگیت رو مرتکب شدی و بخاطر فرار از تنهایی ازدواج کردی . عیبی نداره الان بهتر میتونی تصمیم بگیری و عاقلانه تر عمل کنی . الان هم میتونی یه شریک خوب و مناسب برای زندگیت انتخاب کنی . انقدر ناامید نباش . شما تنها نیستی شما خدارو داری که از هرچیز و هرکس بهت نزدیکتره . توکل داشته باش و با چشم باز انتخاب کن .
-
RE: اشکال من کجا بوده؟
نمی دونم چرا هیچ وقت ازهمون اول من رو باور نداشت، من بهش می گفتم که دلیل اینکه به فکر ازدواج افتادم چی بود ولی باور نمی کرد و چون مادرش گفته بود که اکثر مردها به خاطر مسائل جنسی ازدواج می کنن به من من گفت نه و راست نمی گی؟؟؟؟ این ها بعد از عقد بود ها! زمان نامزدی خیلی کم نشون می داد.
خیلی در بازی کردن وارد بود. برای جذب آدمها خودش رو کاملا در قالبی که طرفش خوشش می اومد در می آورد و تا آخرش هم اینطور بود. نظرش این بود که نون رو فقط و فقط باید به نرخ روز خورد! شاید این خاطره جااب باشه که یک بار من و ایشون در مورد یک چیزی می گفتیم که چقدر قشنگه و یکی اومد و گفت این رو دیدید؟ اون هم گفت آره و اومد بگه که چقدر قشنگ بود و طرف که گفت چقدر بد بود ... و ایشون حرفشون تقریبا نصفش هم از دهنشون بیرون اومده بود عوض کرد و گفت آره چقدر بد بود و با یک حالت با اشتیاقی هم گفت که طرف جوری کیف کرد که به به این دختر خیلی با شعور هست. من تا به حال هیچ کس مثل ایشون ندیدم و امیدوارم که هیچ وقت دیگه هم نبینم.
رفته بودم دکتر برای واکسن های که برای گرین کارت می خوان، هفته قبلش وقت گرفته بودم که ایشون بره. منی که هیچ وقت هیچ جا صحبت نمی کردم در مورد مشکلات زندگیم سر صحبت رو با آسیستان اون دکتر بازکردم و تلویحا گفتم که چی شده و 100% مطمئن بودم که اگر بگم که که هفته قبل اینجا فرستاده بودمش یادش میاد. مطب شلوغی که روزی 40 تا مراجع داره. و نشونی دادم و دیدم که درست فکر کردم و کاملا یادشه و گفت که آره و چه دختر شادی بود و با یک مراجع ایرانی هم اینجا حسابی صحبت و بگو و به خند و گفته بود چه آدم باحالی و احتمالا دنبالش بوده که اگر پسر مجردی فامیل دارن بهش معرفی کنه! باورش نمی شد وقتی حتی یکم از جریان رو می گفتم. نمی تونست تطبیق بده.
هر کدوم از آقابون زخم خورده این سایت هم حتی با وجود خوندن مطالب من هم اگر ایشون رو ببینن به حرف های من شک می کنن. حتی همین الان هم ممکنه یک شکی در وجودتون بیاد! نمی شه باور کرد ولی چنین آدمهائی وجود دارن. برای همین هست که فقط باید از خدا کمک گرفت که اگر کمک نکنه یکی از این آدمها سر راه هرکی قرار بگیره فقط وقتی کار از کار بگذره متوجه می شه که چی شده. به خصوص که الان هم دیگه همه جور حیا رو هم کنار گذاشته و دیگه همه جوره میره سمت طرف گه طرفش می گه که این خیلی من رو دوست داره، و هم دیگه خیلی از ایرادهاش رو سعی کی کنه که بیشتر مخفی نگه داره بخصوص که گذشته اش در ایران هست. ولی اثرات همه اش در درونشه.
من حتما کارخوبی کردم که خودش من رو نجات داد. خدا رو شکر. اگر همسر صادق و خوبی دارید و فقط زندگیتون عادی شده قدر زندگیتون رو بدونید و مشکل رو حل کنید. اگر کفر نعمت کنید یکی از همین ها نصیبتون میشه و به یک چیز میرسید و 1000 چیز از دست میدید.
حتی فامیل خودشون که اینجا توی آمریکا ما چندماه پیشش بودیم به من می گفت که حیفه و این دختر شادی هست و وقتی که مشکلات پیش اومد و ایشون به منزل اونها برگشت و چند نمونه و مورد رو دیدن و خودشون لمس کردن به من گفتن که خدا بهت رحم کرده و از این به بعد ایشالاه زندگیت خوب میشه.