حالم خیلی گرفته شده . بعد از خوندن این خبر بیشتر از یه ساعته دارم تو نت می چرخم ولی فکر shad رهام نمی کنه . خدایا خودت کمکش کن .
نمایش نسخه قابل چاپ
حالم خیلی گرفته شده . بعد از خوندن این خبر بیشتر از یه ساعته دارم تو نت می چرخم ولی فکر shad رهام نمی کنه . خدایا خودت کمکش کن .
shad چي شده؟!
چرا من از همه چيز بي خبرم؟!
يكي بگه اون چش شده ؟؟؟؟!!!!
دارم ديوونه مي شم.
با ديدن اسمش توي اين تاپيك جا خوردم.
من اصلا چيزي نمي دونستم...........
سلام
دعا می كنیم كه خدا ایشون را شفا بدهند.
همیشه آدمهای مفید بیشتر جای خالیشون مشخص میشه
از خدا می خواهیم همه بیماران را موردعنایت خود قرار دهد و شفا عنایت بفرماید.
خدا ايشااله همه ي بيماران را لباس عافيت بپوشاند امين سلامت و شاد باشيد همه
سلام .
من متوجه نمیشم چه اتفاقی واسه شاد عزیز افتاده
تو رو خدا به من بگید
خدایا
روزن عزیز!
درسته که جناب مدیر پستهاتون را به خواهش شما حذف کردن ولی من از دیروز تا حالا با حرفهائی که در مورد موقعیت خانوادگی دوستتون گفتین همش حدس میزدم که این شخص عزیز باید دوست گلمون شاد عزیز باشه !فقط خدا خدا میکردم این حدس اشتباه باشه ولی نه! نشانه های خدا همیشه راسته هر چند این حقیقت تلخ باشه!
کسی که با همه غصه ها و مشکلات عجیبی که داشت به بقیه بچه های تالار هم هر کمکی از دستش برمی اومد انجام میداد.امیدوارم هر چه زودتر بهبودی کامل پیدا کن وبه جمع بچه های تالار برگرده و ما شادیهای واقعیشو پس از رهائی از بیماری ومشکلاتش بهش تبریک بگیم.
ممنون که این موضوع را اینجا عنوان کردی و ما را از حال دوستت که حالا مدتهاست دوست همگی ماست بی خبر نمی گذاری!
سلام دوستان
خودتون میدونید که من تالار زیاد نمیام ولی شاد عزیز رو میشناسم..چی شده؟؟کاش یکی میگفت...
کاش یه نفر ازش خبر می آورد
خدایا کمکش کن
من امروز قصد داشتم یه تاپیک باز کنم و از مشکلاتم بگم...اما با خوندن این خبر دیگه حس و حالی ندارم
بچه ها بیاین همگی برای شاد خوبمون دعا کنیم
روزن عزیز : چه خبر ؟ ما رو بی خبر نذار
بچه ها خیلی ناراحتم، متاسفانه خبر خوبی ندارم، احساس می کنم دیروز فقط به خاطر این به هوش اومده بود که عذاب وجدان منو خوب کنه، فقط واسه 5 دقیقه تونستم بهش بگم که چی کار کردم و چی شده، اون هم فقط گفت اشکال نداره خودتو ناراحت نکن، بعد من اومدم خونه، دوباره رفته تو کما، اینجا همه دارن دیونه میشن، همسرش هم خیلی وضعش خرابه، یکی از دکترا گفته بود مرگ مغزی شده، میخواستن اعضای بدنش رو اهدا کنن، آخه اون کارت اهدای عضو داره، اما یه دکتر دیگه به موقع اومد و گفت که مرگ مغزی نیست، رفته کما . شاید رفته توی همون جنگلی که دنبالش بود، من پرستارش بودم اما مثل یه خواهر خوب برام بود. بچه ها معذرت میخوام که با این حرفا ناراحتتون کردم، میترسم دیگه نبینمش، شما اون رو ندیده بودین، اما من 4 سال باهاش زندگی کردم، 4 سال جز خوبی ازش چیزی ندیدم، جز صبر، جز لبخند و گذشت، اون باعث شد که ادامه تحصیل بدم، بهم انگیزه داد، خرج تحصیلم رو داد اونم دانشگاه آزاد، رشته ای که دوست داشتم (پرستاری) اما لعنت به من که هیچ کاری از دستم بر نیومد. من دارم دیوونه میشم اینجا جاش خیلی خالیه
خیلی ناراحت کنندست . بدترین خبری است که این روزها شنیدم . کاری جز دعا از دستم بر نمیاد .