RE: تمنا می کنم،التماس می کنم،...
منم کاملا موافقم من خودم تو خانواده ای بزرگ شدم که حداقل تا د0ه سالگیم همش دعواهای پدرو مادرمو دیدم اما بعد از اون با هم بهتر شدن و کمتر دعوا میکردن ولی باور کنید همون چند ساله بچگی که شاهد دعواها و کتکاریهای اینا بودم انچنان ضربه ها و زخمهای عمیقی در وجودم ایجاد کرده که هنوزم نمیتونم ترمیمش کنم مهمترینشونم احساس کمبود اعتماد بنفسه و اینکه نمیتونم از خودم دفاع کنم با وجود اینکه بعد از ده یازده سالگی اوضاع خیلی بهتر شد ودعواها کمتر ولی من بارها به پدرو مادرم گفتم که بابت اون سالها نمیبخشمشون اونا هم اظهار ندامت کردن اما ایا این احساس پشیمانی اونا میتونه اعتماد به نفس من و کمبود محبتی که تو اون سالها داشتمو بهم برگردو نه منم از همه عزیزانی که تو زندگیهاش.ن مشکل دارن خواهش میکنم بچه دار نشن نگن با بچه زندگیمون درست میشه از بچه ها به عنوان یه سلاح برای زندگیشون استفاده نکنن باور کنید گناهه چون خاطرات کودکی خیلی بیشتر به یاد ادم میمونه و هر گونه مشکل روحی تو بزرگسالی ریشه ای در بچگی داره