دوستاي عزيزم خواهش ميكنم اگر مشكل منو خونديد جوابمو بدبد من خيلي به كمك شما احتياج دارم.
نمایش نسخه قابل چاپ
دوستاي عزيزم خواهش ميكنم اگر مشكل منو خونديد جوابمو بدبد من خيلي به كمك شما احتياج دارم.
عزیزم به نظر من این اصلا درست نیست که شما تو دوران عقد رسما داری با همسرت زندگی می کنی ! راهی نداری که توی این دوران خانه مادر شوهرت نباشی ؟؟؟
یا اگه مجبوری چرا عروسی نمی کنین ؟؟؟
یک سوال خصوصی دیگه هم دارم اگه دوست نداشتی جواب نده. ( شما الان با هم عروسی کردین ؟؟؟ )
گلی عزیزم..
من هم دقیقا سئوالات نازنین رو از شما داشتم....
شما قبل از ازدواج با کی زنذگی میکردین؟؟؟
هنوز خیلی زوده که زیر یک سقف باشین؟؟ آیا راهی نیست تا این دوران را در خونه جدا بگذرونی..؟
گلي جان
همونطور كه خودت هم گفتي همسرت آدم برون گراييه و اين محوري ترين خصوصيتشه ، چرا كه همه رفتارهايي رو كه گفتي همه به همين نوع از شخصيتش بر ميگرده ، حالا بهتره شما هم يك كم مثل خود ايشون رفتار كنيد ، يعني دقيقا همين رفتارشو تو انجام بده ، زياد به دست و پاش نپيچ ، يه جورايي بذار اون پيشقدم بشه ؛ فقط يه كوچولو دندون رو جيگرت بذار درست ميشه ، راحت بهت بگم بذار اون عشقت رو گدايي كنه نه تو !!!!!!!
مردها اگه يه مدت ازشون فاصله بگيري بعد يه مدت خواهي ديد كه چه طور تشنه محبت ميشن و ميان طرف زنشون . پس بذار اينبار اون اينكارو بكنه و بياد طرف تو . اگه اين كاري رو كه بهت گفتم و درست و با سياست انجام بدي خواهي ديد كه همه چيز و به نفع خودت تموم كردي .
شما که دارید باهم زیر یه سقف زندگی می کنید پس مشکل تهیه خونه رو ندارید چرا یه جشن مختصر نمی گیرید تا مشکل عروسی رو نداشته باشید؟
ببین خانم من مدت زیادی نیست که عقد کردم ولی روش ماندگار رو امتحان کردم اگه بگم معجزه کرده اغراق نکردم!!!
من فکر می کردم یه اجباری هست که هر موقع نامزدم خواست در اختیارش باشم تا حدی که خودم رو براش یه همخواب می دیدم نه چیز دیگه ای در صورتیکه این غلط بوده شما هم می تونید خواسته ای داشته باشی او نامزد شماست نه خدای شما!!! با اینکه خیلی دوستش داری ولی اول خودت رو دوست داشته باش
چرا دارید با مادر شوهرت زندگی می کنی در حالیکه هنوز عقدید؟
دوستاي عزيزم از همتون ممنونم
اما من به خاطر كار و درس مجبورم تو اين شهر باشم در ضمن همسرم مي گه من هنوز آمادگي ازدواج ندارم چون بايد حتما خونه بخرم و آدمي نيستم كه توي خونه مستاجري زندگي كنم وقتي هم كه با هاش در اين مورد حرف مي زنم بحثمون مي شه و ميگه هميني كه هست...
در ضمن نازنين عزيز در مورد سوال شما
(ما هنوز ازدواج نكرديم!!!!!!!) در مورد دوري و فاصله گرفتن يك كم بيشتر توضيح بدين آدم خنگي نيستم ولي خيلي كم تجربه ام ميترسم از طرف ديگه ي بوم بيفتم براي همتون آرزوي خوشبختي دارم.
شما قبل از اينكه عقد كنيد كجا زندگي مي كرديد؟ تو دوران عقد اصلاً صلاح نيست كه عروس بيشتر از يك روز خونه مادرشوهرش بمونه. هر چه قدر هم كه مادرشوهرش خوب باشه. چون يكسري احتراما از بين مي ره. اصلاً كار درستي نمي كني كه همش خونه مادرشوهرتي. جدا شو. فاميلي، كسي رو اونجا نداريد؟ از نظر من تو دوران عقد زن و شوهر هم نبايد زياد همديگر رو ببينند. اين نظر شخصي من بود.
عزیزم به نظر م هم درست نیست که مدام خونه مادرشوهرت باشی . حالا هر کجای ایران که باشی فرقی نداره . بالاخره شای به بوی خودشون نیارن اما مطمئن باش تو دلشون از این حرکت راضی نیستن. احترام خودت رو حفظ کن . فکر کن اگه خونه همسرت تو اون شهر نبود و دانشجو بودی چکار میکردی همون کار رو بکن. در ضمن منظور دوستان از فاصله گرفتن فکر میکنم این باشه که مدام پا پیچش نشی . زندگی خودت رو بکنی . درس ، خرید، رسیدگی به کار های عقب مونده و... هر چیزی به غیر از اینکه مدام به همسرت بگی چه کار میکنی ؟ کجایی؟ چه خبر ؟ و ...
عزیزم من هم با نظر دوستان موافقم، نباید در دوران عقد با همسرت و خانواده ایشون زندگی کنی، سعی کن از اونها جدا بشی، نمیتونی خوابگاه بگیری؟
:72:
گلي جان نميتوني بري خوابگاه دانشجويي؟در اين مورد با مادرت حرف بزن و بگو كه نميخوايي تا جشن عروسيتون با مادرشوهرت توي يه خونه باشي ، يه جوري راضيشون كن از اونجا بري...اگه از همسرت دور بشي بهتره و اون مياد سراغت.