-
به به
سلاااام زندگی موفق عزیز.خدایی منم با میشل موافقم.منم خبر خوبت رو ندیده بودم واین چند سال همیشه بهت فکر میکردم وآرزو میکردم بالاخره به آرامش رسیده باشی.خداروشکر.خیلی خیلی خوسحال شدم واست.
اما الان...
اینکه بشینی وراجع به مشکلاتت با همسرت صحبت کنی اسمش غرور شکنی نیست عزیزم.به نظرم باید باهاش حرف بزنی منطقی وبازبون خوب.بعداز تشکر کردن از کارهای خوبش میتونی ازاین رفتارش هم انتقاد کنی.ودلیلش رو بخوای.واینکه بهش بگو بیا این مشکل رو هم باهم حل کنیم.همچنین ازدوران لذت بخش کودکت هم اسافاده کن تا بیشتر بتونی ترغیبش کنی به برگشتن!
-
سلام دوست خوبم
ممنونم از دعاای خیر شما و همه دوستای همدردی
❤️
-
سلام خانم موفق عزیز منم بعد مدتها اومدم سایت و به سختی تونستم پیداتون کنم.
اول شمااز پسش بر میاین
دوم وقتی رو هیکلتون حساس میشین نقطه ضعف میدین همسرتون پس حساسیتهاتون رو بزارین کنار
سوم همسرتون از یه چیزی ناراحته که بلد نیست حلش کنه پس خیلی دنبال عیب در خود و رفتارتون نباشین
چهارم با یک مشاور صحبت کنید حتی مشاور تلفنی..ترجیحا چند مورد تا راهنمایی های بیشتر بگیرین
پنجم با همسرتون در یک تایم خوب صحبت کنید و ازش بخواهین شما رو در اغوش بگیره و بگد دنبال رابطه نیستین و فقط ارامش میخواین تا پسرتون ارامش داشته باشه
ششم فکر خیانت رو کلا از سرتون بیرون کنین که اذیت نشین..نشونه ها رو بگیرین تا ببینین میتونین به علت این جدایی برسین انشالله..اما بدون حساس شدن و و خودخوری(شاید واقعا همسرتون دچار ترس از بچه دار شدن دوباره داره..از طرفی الان وضع اقتصادی نسبت به دوران بارداریتون چند برابر بدتر شده و شاید همین عامل ترسوندتش..راه امید دادن رو پیش بگیرین )
هفتم عوامل شادی رو در زندگیتون بیشتر کنید...با زیرکی از شما سراغ دارم میدونم میتونین خیلی زود شوهرتون رو وسط بازی شاد زندگی کردنتون بیارین:73:
-
سلام ممنونم از لطف شما جناب همراهی
-
سلام دوست عزیز
حال شما برای من خیلی آشناست. روزهایی که بعد از تولد فرزند دومم با پوست و استخوان لمس کردمشون.
توی این شرایط به نظرت چه کاری از دست آدم بر می یاد؟ اینکه کارآگاه بازی در بیاریم و متوجه یک رویداد ناگوار توی زندگی مون بشیم و داغون تر از اینی که هستیم بشیم؟
یا نه یک راه حل دیگه هم هست تو بشی کانون و بمب انرژی خونه، هر چی انرژی منفیه را از فرسنگ ها ی زندگی ات دور کنی و با انرژی مثبت تمام انرژی های مثبت کاءنات را به خودت جذب کنی؟
به هر دلیلی الان همسرت رفتارش اذیت کننده هست، اون دلیل هر چی که هست خود همسرت باید بتونه حلش کنه، و ربطی به تو نداره، اما تو می تونی یک کار بزرگ کنی، اینکه از بودن کنار تو حس آرامش کنه، امن ترین جا براش خونه و زندگی اش باشه.
زمانی که همسرت خونه اش محل آرامشش بشه، هر مشکلی هم که براش پیش اومده باشه در صدد می شه اون رو حل کنه تا آرامش زندگی اش به هم نخوره.
-
سلام
وقت شما بخیر
تبریک میگم بهتون بابت تولد این هدیه الهی و تلاشتون برای ساخت زندگی.
نکات مثبتی که در صحبت هاتون وجود داره اینه که ارزش زندگی رو می دونید و سعی در بهبود اون دارید.
.........
شخصا تا زمانی که خودتون رو دوست نداشته باشید، نباید انتظار داشته باشید دیگران شما رو دوست داشته باشند. این یعنی اینکه مادر بودن یک مقام بالایی هست که بواسطه تولد فرزند و تربیت اون اتفاق می افته. در نتیجه اگر ما بخواهیم این مقام ارزشمند رو نصیب خودمون کنیم باید نتایج اون رو هم چه مثبت و چه منفی ( البته منفی از نگاه خودمون) قبول کنیم. وقتی از عدم تناسب اندام صحبت میکنید بر اساس یک معیاری میگید اندام من خراب شده، چون معیارتون اندام قبل از تولد فرزندتون هست، در صورتی که اندام شما خراب نشده بلکه اندام قبای زیبای یک مادر بر آن پوشیده شده است، برای همین لازم هست ما نگاهمون رو به این دگرگونی بیولوژیک تغییر بدیم تا اون رو دوست داشته باشیم.
یک مثال: وقتی بچه شلوغه همسایه بالایی منزل ما در خانه سر رو صدای زیادی تولید میکنه، من نوعی میتونم بگم " خسته شدم از این سرو صدا" و هی با خودم کلنجار برم و اعصاب خودم و اطرافیان رو خراب کنم، و یا می تونم بگه " خدا رو شکر که به همسایه ما نعمت سلامتی و آرامش دادی که میتونند بازی کنند و شاد باشند" و از شادی اونها من هم لذت ببرم.
خوب نتیجه اینکه با تغییر دیدگاه می تونید از خودتون راضی باشید و عشق بورزید، حال اگر هم ورزش میکنید و به تغذیه خودتون اهمیت می دین، با هدف برگشت اندام و رضایت همسرتون انجام ندین، بلکه با هدف لذت بردن و سلامتی و ... ورزش کنید.
........
در مورد شوهرتون باید بگم که ایشون نکات مثبت زیادی دارند و شما باید بیشتر به نکات مثبت ایشون توجه کنید و از این بابت از ایشون قدردانی کنید. ممکنه خصوصیت منفی داشته باشه و با واکنش شما از تشدید بشه.
ولی نکته حائز اهمیت اینه که همسرتون یک پیام برای شما داره، پیامی که حاصل تفکرات و اتفقات پیرامون اش هست.
مثلا : ممکنه همسرتون باتوجه به شرایط فعلی جامعه و مشکلات اقتصادی از تامین معیشت نگران هستن، یا همزمان در کارشون مشکلی براشون پیش اومده که بر این نگرانی افزوده است. برای همین نقش شما باید تغییر کنه و بهش بفهمونید که تو این اوضاع و خانواده چهار نفری باید بیشتر قناعت کنید و اگر مثلا دخترتون از شما چیزی خواست به نوعی که پدرش هم متوجه بشه، بگید که دخترم الان دیگه ما چهار نفر شدیم و باید خواسته هامون رو تعدیل کنیم تا به بابات فشار مضاعف نیاد و ما هم بابات رو حمایت کنیم.
یا ممکنه نگرانی همسرتون از آینده ای غیر روشن برای جامعه متصور باشه که با به دنیا امدن فرزندتون به این نگرانی افزوده شده است.
در هر صورت پیشنهاد خانم بی نهایت خیلی عالیه به علاوه اینکه سعی کنید به طور مستمر ارزش تامین کنندگی همستون رو تحسین کنید، مثلا اگر میوه خرید هر چند باب میلتون نبود ازش تشکر کنید و بگید ممنون که به فکر خانواده ات هستی و در ادامه و مدتی بعد بگید که ایندفعه اگر خواستی این میوه رو بخری این طوری بخری خیلی بهتر میشه.
......
با همسرتون دوست بشید، هدف تون برقراری رابطه مجدد نباشه، هدفتون فهمیدن مشکل دوستتون باشه تا براش راه چاره ای پیدا کنید.
- - - Updated - - -
سلام
وقت شما بخیر
تبریک میگم بهتون بابت تولد این هدیه الهی و تلاشتون برای ساخت زندگی.
نکات مثبتی که در صحبت هاتون وجود داره اینه که ارزش زندگی رو می دونید و سعی در بهبود اون دارید.
.........
شخصا تا زمانی که خودتون رو دوست نداشته باشید، نباید انتظار داشته باشید دیگران شما رو دوست داشته باشند. این یعنی اینکه مادر بودن یک مقام بالایی هست که بواسطه تولد فرزند و تربیت اون اتفاق می افته. در نتیجه اگر ما بخواهیم این مقام ارزشمند رو نصیب خودمون کنیم باید نتایج اون رو هم چه مثبت و چه منفی ( البته منفی از نگاه خودمون) قبول کنیم. وقتی از عدم تناسب اندام صحبت میکنید بر اساس یک معیاری میگید اندام من خراب شده، چون معیارتون اندام قبل از تولد فرزندتون هست، در صورتی که اندام شما خراب نشده بلکه اندام قبای زیبای یک مادر بر آن پوشیده شده است، برای همین لازم هست ما نگاهمون رو به این دگرگونی بیولوژیک تغییر بدیم تا اون رو دوست داشته باشیم.
یک مثال: وقتی بچه شلوغه همسایه بالایی منزل ما در خانه سر رو صدای زیادی تولید میکنه، من نوعی میتونم بگم " خسته شدم از این سرو صدا" و هی با خودم کلنجار برم و اعصاب خودم و اطرافیان رو خراب کنم، و یا می تونم بگه " خدا رو شکر که به همسایه ما نعمت سلامتی و آرامش دادی که میتونند بازی کنند و شاد باشند" و از شادی اونها من هم لذت ببرم.
خوب نتیجه اینکه با تغییر دیدگاه می تونید از خودتون راضی باشید و عشق بورزید، حال اگر هم ورزش میکنید و به تغذیه خودتون اهمیت می دین، با هدف برگشت اندام و رضایت همسرتون انجام ندین، بلکه با هدف لذت بردن و سلامتی و ... ورزش کنید.
........
در مورد شوهرتون باید بگم که ایشون نکات مثبت زیادی دارند و شما باید بیشتر به نکات مثبت ایشون توجه کنید و از این بابت از ایشون قدردانی کنید. ممکنه خصوصیت منفی داشته باشه و با واکنش شما از تشدید بشه.
ولی نکته حائز اهمیت اینه که همسرتون یک پیام برای شما داره، پیامی که حاصل تفکرات و اتفقات پیرامون اش هست.
مثلا : ممکنه همسرتون باتوجه به شرایط فعلی جامعه و مشکلات اقتصادی از تامین معیشت نگران هستن، یا همزمان در کارشون مشکلی براشون پیش اومده که بر این نگرانی افزوده است. برای همین نقش شما باید تغییر کنه و بهش بفهمونید که تو این اوضاع و خانواده چهار نفری باید بیشتر قناعت کنید و اگر مثلا دخترتون از شما چیزی خواست به نوعی که پدرش هم متوجه بشه، بگید که دخترم الان دیگه ما چهار نفر شدیم و باید خواسته هامون رو تعدیل کنیم تا به بابات فشار مضاعف نیاد و ما هم بابات رو حمایت کنیم.
یا ممکنه نگرانی همسرتون از آینده ای غیر روشن برای جامعه متصور باشه که با به دنیا امدن فرزندتون به این نگرانی افزوده شده است.
در هر صورت پیشنهاد خانم بی نهایت خیلی عالیه به علاوه اینکه سعی کنید به طور مستمر ارزش تامین کنندگی همستون رو تحسین کنید، مثلا اگر میوه خرید هر چند باب میلتون نبود ازش تشکر کنید و بگید ممنون که به فکر خانواده ات هستی و در ادامه و مدتی بعد بگید که ایندفعه اگر خواستی این میوه رو بخری این طوری بخری خیلی بهتر میشه.
......
با همسرتون دوست بشید، هدف تون برقراری رابطه مجدد نباشه، هدفتون فهمیدن مشکل دوستتون باشه تا براش راه چاره ای پیدا کنید.
-
سلام
میشه راهنمایی بفرمایید من چند روز در سایتپیش درخواست مشاوره تخصصی دادم و مراحلش رو طی کردم امادهنوز اکانتم اجازه ایجاد موضوع در بخش تخصصی رونداره به نظر شما چه کنم؟
-
یادمه سالهای قبل یک الی دودوز طول می کشید وسریعا مشاوره تخصصی انجام میشد
-
سلام
امروز دلم خیلی گرفته بود
هیچ چی درست نشده و همه چی بدتر شده علی رغم تلاش های من
-
حق دارین عزیزم😔
خیلی متاسفم چون خودمم همچین روزا وهمچین احساساتی رو گذروندم و ازصمیم قلب آرزومیکنم زودتر این روزای سختتون هم ب پایان برسه و ب آرامش و خوشبختی برسین.
درحقیقت جز درددل کاری از اعضای اینجابرنمیاد چون گفتنیا گفته شده وشمام اقدامات لازمواتحام دادبن.