-
پیچراهه
این بار به شهربازی میرویم تا مطالب جدیدی دربارهی ضمیر ناخودآگاهمان کشف کنیم. بیشتر ما هیجان سوار شدن به قطار هوایی یا چرخ و فلک و یا ترس و وحشت وارد شدن به تونل وحشت را تجربه کردهایم، اما این بار دنیای پیچ در پیچ یک پیچراهه ی بزرگ را تجربه میکنیم.
شما راه خود را از میان پیچ و خم گمراه کنندهی یک پیچراههی بزرگ پیدا کردهاید و هم اکنون جلوی در خروجی ایستادهاید. حس درونی خود را چگونه توصیف میکنید؟
1. این که کاری نداشت! مثل آب خوردن بود!
2. یه کم زمان می بره تا راه رو پیدا کنی، ولی در مجموع کار زیاد سختی نیست.
3. فکر میکردم گم شدم و دیگه نمی تونم از اون جا بیرون بیام.
4. یک گروه آدم رو اون جا پیدا کردم و اونها راه رو به من نشون دادن. وگرنه هنوز اون تو بودم.
.
.
.
.
.
.
کلید :
مسیر تو در توی پیچراهه با همهی راههای بنبست و پیچیدهی آن، بیانگر پستی و بلندیهای مسیر زندگی است.
در دوران نوجوانی اغلب افراد، احساس تنهایی و گمگشتگی میکنند. احساسی که پس از گذر از این پیچراهه داشتید، بیانگر احساس شما در طول گذر از دورهی نوجوانی به بزرگسالی است.
1. اینکه کاری نداشت! مثل آب خوردن بود!
برخلاف اغلب افراد که دوران نوجوانی را دورانی پر از اضطراب و سرگردانی میدانند، شما از این دوران احساس رضایت میکنید.
شما این دوران را فارغ از ضربات روانی ناشی از فشار گروه همسالان یا مشکلات روحی خاص این دوره، سپری کردهاید.
از آن جا که بحران روحی جدی ای را پشت سر نگذاشته اید، چشم به راه یک آزمون بزرگ باشید.
2. یه کم زمان میبره تا راه رو پیدا کنی، ولی در مجموع کار زیاد سختی نیست.
شما دوران نوجوانی آرامی نداشتهاید و شب های بی شماری را در نگرانی و دلواپسی راجع به مشکلاتی همچون عشق، دوستی و آینده به صبح رساندهاید.
اما تجربه و درس هایی که آموختهاید، باعث میشود در برابر سخت ترین مشکلات محکم و استوار باشید.
3. فکر میکردم گم شدم و دیگه نمیتونم از اون جا بیرون بیام.
اغلب افراد در دوران نوجوانی دورهی کوتاهی را دچار مشکلات روحی یا شخصیتی میشوند، اما شما با وسواس فکری و تمرکز بر روی مشکلات واهی باعث بهوجود آمدن رنج و عذاب روحی در خود شدهاید و به همین دلیل هم شخصیتی جدی و تودار دارید. اما حالا زمان آن فرا رسیده تا خود را رها کنید و از زندگی لذت ببرید.
4. یک گروه آدم رو اون جا پیدا کردم و اون ها راه رو به من نشون دادن وگرنه هنوز اون تو بودم.
شما هم مانند دیگر افراد، دوران پراضطراب و تشویشی را تجربه کردهاید، اما به خاطر وجود دوستان مهربان و روابط عاطفی مستحکمی که داشتید، سنگ صبوری، مرهم دردها و شریک غمهایتان بوده است و به همین دلیل هم از زندگیتان احساس رضایت میکنید.
شکرگزار این نعمت باشید و دوستانتان را در موقع نیاز تنها نگذارید.
-
در اعماق
1. شما در یک خانهی قدیمی و متروکه هستید، جایی که برای سالها خالی از سکنه بوده است.
پلکانی بهسوی زیرزمین پیدا کردهاید. آهسته پایین میروید و هر گام خود را میشمارید. یک گام... دو... سه...، چند گام برمیدارید تا به انتهای پلکان برسید؟
2. زیرزمین تاریک و خالی از هرگونه صدا و حرکتی است. ناگهان در آن فضای تاریک صدای فرد دیگری را میشنوید. آیا او به آرامی گریه میکند؟ بیصدا ناله میکند؟ یا نوایی است که به شما چیزی میگوید؟
3. وقتی صدای فرد دیگر را میشنوید واکنش شما چیست؟ آیا تلاش میکنید منبع صدا را پیدا کنید؟
از پلهها بالا میروید و پشت سرتان را هم نگاه نمیکنید؟ یا از ترس میخکوب شدهاید و خشکتان زده است؟
4. از بالای پلکان صدای فردی را میشنوید که اسم تان را صدا میزند و سایهی او را در بالای پلکان میبینید، چه کسی از پلهها پایین میآید؟
.
.
.
.
.
.
کلید:
زیرزمینها و خانههای متروکه نماد خاطرات گذشته و زخمهای روحی کهنه هستند. همهی آدمها غم و اندوهی دارند که دوست ندارند به یاد آن بیفتند و یا دلشکستگیهایی را که فراموش کردهاند به یاد بیاورند.
خاطرات به آسانی پاک نمیشوند و چیزهایی که امیدواریم فراموش کرده باشیم بیش از آنکه انتظار داریم در ذهنمان باقی میماند.
پاسخهای شما در این موقعیت بیانگر نحوهی برخورد شما با خاطرات تلخ گذشته است.
1. تعداد گامهایی که برداشتید تا به انتهای پلکان برسید، نشاندهندهی زخمهای روحی است که دارید.
افرادی که گفتند تنها چند پله وجود داشت، گذشتهی زیاد آزاردهندهای ندارند. اما کسانی که پلکانی طولانی را تصور کردند که به زیرزمین منتهی میشود، دارای زخمهای عمیق روحی هستند
2. صداهایی که در تاریکی شنیدید ، نشان میدهد چگونه گذشتهتان را تجربه کردید.
آنهایی که صدای گریه شنیدند، در مواقع سخت و بحرانی سنگ صبوری داشتهاند که آن ها را دلداری و آرامش میداده است.
کسانی که از سر دلسوزی به شما دلداری میدادهاند، در شکلگیری شخصیت کنونی شما نیز سهم دارند و اشکهای شما هدر نرفته است.
افرادی که نالهی بیصدا شنیدند در مواقع بحرانی تنها بودهاند. صدای نالهای که میشنوید صدای دردها و رنج های شماست.
شاید زمان آن رسیده که کمی از لاک خود بیرون بیایید و گرمی آفتاب را تجربه کنید. هیچ چیز زیر درخشش آفتاب غمگین بهنظر نمیآید.
افرادی که صدای فردی را شنیدند که با آنها، صحبت میکند به تحمل دردها و رنج هایشان میبالند و آنها را هم چون نشان افتخاری به گردن میآویزند. نیچه میگوید: «رنجهایی که ما را نمیکشد، ما را قویتر میکند.» بهنظر میرسد شما هم به این فلسفه عمل کردهاید.
اما نگذارید این طرز فکر، شما را نسبت به احساسات دیگران سنگدل و بیتفاوت کند.
3. واکنش شما به صداهایی که در تاریکی شنیدید نحوهی مواجههی شما را با جنبههای دردناک گذشتهتان آشکار میسازد.
اگر به دنبال پیدا کردن منبع صدا رفتید در زندگی نیز همین طرز فکر را دارید و مصمم هستید تا در مقابله با مشکلات راهحلی پیدا کنید.
آنهایی که از پلهها بالا دویدند و پشتسرشان را هم نگاه نکردند در زندگی
نیز مشکلات را پشت گوش میاندازند، به این امید که خودبهخود حل خواهند شد.
این شیوه گاهی اوقات کارایی دارد ولی اگر مشکلات حل نشده باقی ماند تعجب نکنید. گاهی نیاز است با آنها روبهرو شوید.
اگر از ترس خشکتان زد، احتمالاً در زندگی گره های باز نشده و مشکلات حل نشده دارید که همچنان شما را تحت تأثیر قرار میدهند و مانع پیشرفت شما در زندگی میشوند.
4. فردی که به بالای پلکان آمد و اسم شما را صدا زد، در واقع کسی است که در مواقع سختی، تکیهگاه شماست. او یار و یاور شما خواهد بود و مرهمی بر زخم هایتان است
-
این بار شما دکتر باشید
1. شما یک روان درمانگر هستید و در دفتر کار خود به مراجعان، مشاوره میدهید. فضای داخلی اتاق مشاورهتان را با جزئیات کامل شرح دهید.
2. اولین بیمار را که در مطب حاضر شده معاینه میکنید او چه مشکلی دارد و شما چگونه او را راهنمایی میکنید؟
3. با بیمار رو در رو صحبت میکنید و به طور حرفهای به او مشاوره میدهید. بیمار چه واکنشی نشان میدهد؟
4. ساعت کاری به پایان رسیده و شما مشغول خواندن چند کاغذ بر روی میز کار خود هستید که ناگهان فردی بهطور سرزده وارد اتاق شما میشود، او چه کسی است؟ (اسم فردی را که میشناسید ذکر کنید.)
.
.
.
.
.
.
کلید:
در این آزمون بیمار نماد بخشی از شخصیت شماست، که به کمک و راهنمایی نیازمند است. پاسخ های شما بیانگر مسائلی است که نسبت به وجود آنها در زندگی احساس کمبود میکنید.
1. فضای اتاقی که توصیف کردید، فضایی است که دوست دارید در آن به تمدد اعصاب بپردازید و تجدید انرژی کنید.
آیا اتاقی خلوت و دنج که محل مناسبی برای خلق افکار الهام بخش است را توصیف کردید؟ یا اتاقی پرنور با چشماندازی عالی؟ شاید هم محلی راحت و مناسب که در آن احساس امنیت کنید؟
و یا اتاقی بزرگ و جادار که بتوانید به راحتی همهی اسباب و اثاثیه خود را در آن قرار دهید؟ به هرحال هر توصیفی که از اتاق مشاوره کردید، بیانگر نیاز شما به داشتن چنین فضایی است.
2. در واقع مشکل بیمار مشکلی است که شما در زندگی خود دارید. یک مشکل کاری، شکست عشقی و یا عدم داشتن استقلال فردی.
توصیهی شما به بیمار هم راهحلی است که بهطور منصفانه و منطقی برای مشکلات خود پیدا میکنید. اما مشکل اصلی این است که منطقی و منصفانه عمل کردن خیلی هم آسان نیست.
3. واکنش بیمار به مشاورهی شما، بیانگر این واقعیت است که شما پذیرای پند و اندرز مفید دیگران هستید یا نه؟
آیا بیمار با شما بحث میکرد و از مواضع خود کوتاه نمیآمد و دائماً مخالفت میکرد؟
یا این که احساس کردید بیمار فقط برای موافقت با شما سر تکان میدهد و هرچه شنیده از یک گوش میگیرد و از گوش دیگر خارج میکند؟
4. فردی که بعد از ساعت کاری وارد اتاق شد، کسی است که بیش از همه باعث اضطراب و نگرانی شما میشود. اما برای رهایی از دستش لازم نیست او را از خود دور کنید، بلکه میتوانید با بهکار بردن محبت و عطوفت تدبیر بهتری بیاندیشید.
- - - Updated - - -
شانه ای برای اشک هایم
تصور کنید مشاوری در اردوی تابستانی هستید. یکی از کودکان که برای اولین بار به اردو آمده، پس از خاموش شدن چراغها، با گریه نزد شما میآید و میگوید که میخواهد به خانه برگردد. پاسخ شما به او چیست؟
.
.
.
.
.
.
کلید:
همیشه تحمل غم، ترس و تنهایی با وجود کسی که بتواند آرامشبخش باشد، راحتتر است.
اما همه چنین توانایی ای ندارند و تنها فردی مهربان و با احساس میتواند ناخدای دریای مواج احساسات شما باشد.
چنین توانایی ای نیازمند درک احساسات طرف مقابل و سپس بیان واژههای آرامشبخش است.
واژه هایی که به کودک پناه آورده به خود گفتید، در واقع واژههایی هستند که در هنگام سختی خود بیش از همه نیازمند شنیدن آن هستید.
اغلب افراد به تنها چیزی که نیاز دارند کمی قوت قلب است: «نگران نباش من تا صبح کنارتم و تا آن زمان آرام خواهی شد.»
برخی به تخلیه شدن عاطفی نیاز دارند و باید آنها را به گریه تشویق کرد: «اشک آدمو آروم میکنه. هر چقدر دلت میخواد اشک بریز.»
برخی هم از احساس ترحم دیگران نسبت به خود بیزارند: «داری مثل یه نی نی کوچولو اشک میریزی، مگه فقط تنها تو هستی؟ مثل یه بچهی خوب پاشو برگرد به تختخوابت.»
جدا از این که چه جوابی دادید، کلید شادکامی در زندگی آینده در دست کسی است که بتواند حرفهای مناسبی به شما بزند و روشناییبخش شبهای تاریکتان باشد.
-
توقف زمان
تصور کنید تنها یک بار میتوانید زمان را متوقف کنید و از دنیای متوقف شده که همچون موزهای مومی است، دیدن کنید.
میتوانید هر کاری دلتان میخواهد انجام دهید.
دوست دارید پیش از آب شدن عقربهی مومی ساعت چه کار کنید؟
.
.
.
.
.
.
کلید:
همان طور که بدن با قوانین فیزیکی محدود میشود، رفتار هم در حصار قوانین اجتماعی است. فروید بخشی از ذهن که مراقب خواستههای نابجاست را خود برتر نامید.
خود برتر بیشتر با رفتار ما در دنیای واقعی سرو کار دارد و در دنیای خیال قدرت خود را از دست میدهد.
کارهایی که تصور انجام دادن آنها را در دنیای بدون قانون کردید، بیانگر قدرت خود برتر در شما یا همان وجدان است.
میگویند شخصیت چیزی است که وقتی فکر میکنیم دیگران ما را نمیبینند، از خود بروز میدهیم.
اما اگر کسی هم نباشد هیچ گاه نمیتوانیم از نگاه درونی یا همان بایدها و نبایدهای درونی خود خلاص شویم.
اگر فرصت را غنیمت شمردید و تنها مسافرتی مجانی به نقطهای کردید، یا گشت و گذاری هیجانانگیز را به مکانهای ممنوعه ترجیح دادید و یا به گفتن لطیفهای پرمغز بسنده کردید، دارای ثبات در معیارها هستید و شخصیت اخلاقی متعارفی دارید.
اما افرادی که از فرصت استفاده کرده، دست به جرایم جدی زدند، جرایمی مانند سرقت پولهای هنگفت یا آسیب رساندن به دیگران، نشان دادند که رفتار آنها بیشتر تحت تأثیر قوانین اجتماعی است و از معیارهای درونی باثباتی برخوردار نیستند.
اگر تصمیم گرفتید دنیا را برای همیشه متوقف کنید تا بتوانید آزادانه برای همیشه در آن به گشت و گذار بپردازید، دست نگه دارید و دوباره به این تصمیم فکر کنید. دنیایی بیحرکت و یخزده، جایی سرد و بیروح خواهد بود.
-
خانه شیرینی
تصور کنید در جنگلی تاریک گم شدهاید و گرسنگی به شما فشار آورده است که با کلبهی شیرینی رو به رو میشوید، بعد از این که اطراف را بررسی میکنید و از نبود جادوگر مطمئن میشوید خود را آمادهی خوردن کلبه میکنید. چگونه دست به کار خوردن خانه میشوید؟
1. خوردن را با هر چیزی که جلوی چشم بیاید شروع میکنم.
2. به دنبال انواع مختلف شیرینیها میروم و هر کدام از آنها را مزه میکنم.
3. شیرینی مورد علاقهام را پیدا میکنم و تنها از آن میخورم.
4. به شیرینی علاقهی چندانی ندارم و اسنکی ترد و آجیلی را ترجیح میدهم.
.
.
.
.
.
.
کلید :
آب نبات و اسنک خوراکهای دم دستی هستند و درست کردن آنها زحمت چندانی ندارد. ما آنها را در وعدههای غذایی معین نمیخوریم.
اغلب شکم را بیاختیار از این گونه خوراکها پر میکنیم. روابط شخصی و دوستانه نیز همچون خوردن اینگونه خوراکها، بدون طرح و برنامهی قبلی ایجاد میشوند.
البته نمیتوان از تأثیر ناخودآگاه بر این گونه تمایلات غافل بود. اما از دیدگاه رفتار شناسانه، نحوهی برخورد با کلبهی شیرینی، بیانگر نوع برخورد شما در دنیای روابط دوستانه است.
1. خوردن را با هر چیزی جلوی چشمم بیاید شروع میکنم:
فردی روراست و بیشیله پیله هستید و شور و اشتیاقی کودکانه دارید.
صداقت در رفتار باعث میشود دیگران شما را بپذیرند. اما به یاد داشته باشید که همگان همچون شما صادق و روراست نیستند.
گاهی صداقت شما به زودباوری منتج میشود و به جاهایی قدم میگذارید که حتی فرشتگان هم جرأت قدم گذاشتن به آن جا را ندارند.
2. دنبال انواع مختلف شیرینیها میروم و هر کدام آنها را مزه میکنم:
دنیا مملو از انسانها است و شما از این که با همهی آنها آشنا شوید بیمی ندارید. در پیدا کردن ویژگیهای خوب دیگران تبحر دارید اما علاقه به چشیدن مزههای مختلف ممکن است به بیعلاقگی به داشتن رابطهای عمیق با دیگران تعبیر شود.
گرچه لذت بردن از مزههای مختلف خوب است، اما زمانی فرا میرسد که باید دست آخر کسی را از این میان برگزینید و به او بگویید تو شیرینترین شیرینیها هستی.
3. شیرینی مورد علاقهام را پیدا میکنم و تنها از آن میخورم:
اگر تنها یک نفر را در دنیا پیدا کنید که علایق و تمایلات شما را داشته باشد، همان یک نفر کافی است.
واقعاً جالب است که بتوانید فردی را پیدا کنید که دقیقاً همچون شما به دنیا بنگرد، اما با محدود کردن خود به یک طعم خاص از رابطه، خود را از دنیایی از تجربههای لذیذ محروم کردهاید.
4. به شیرینی علاقهی چندانی ندارم و اسنکی ترد و آجیلی را ترجیح میدهم:
با واژهی دیوانه مأنوس هستید و از این رو است که میانگین افراد جذاب در حلقهی دوستان و آشنایان شما بیش از حد معمول است.
زندگی فردی اجتماع گریز را تحسین میکنید و از خودنمایی و نگاههای معطوف به خود لذت میبرید.
توجه داشته باشید که ممکن است دوری گزینی از اجتماع به تلاش برای متفاوت نشان دادن خود تعبیر شود. چنین تعبیری به کسانی که از بی اهمیت جلوه کردن خود در نظر دیگران واهمه دارند، بیش از همه شبیه است
-
فضایی برای بهبود
شما به تازگی از خانهای بازدید کردهاید و در حال ارزیابی برای خرید آن هستید. در بازدید از خانه همهی سوالهای خود را پرسیدهاید اما هنوز بخشی از خانه هست که میخواهید دوباره آن را ببینید تا بتوانید با خیال راحت تصمیم نهایی را بگیرید.
میخواهید از کدام بخش خانه دوباره دیدن کنید؟
1. حمام
2. اتاق خواب
3. اتاق ناهارخوری/ آشپزخانه
4. ایوان/ باغچه
.
.
.
.
.
.
کلید :
خانهها در روان کاوی معمولاً نماد بدن هستند و جست و جوی خانهای جدید، به دستیابی به سلامت جسمانی مربوط است.
بر این اساس بخشی از خانه که بیشتر به آن
توجه شد، به راههای مد نظر شما برای بهبود وضعیت جسمانی مربوط است.
به طور دقیقتر، بخشی از خانه که وسواس بیشتری نسبت به آن نشان دادید و گویی به دل ننشست، بیانگر موانع موجود بر سر رژیم غذایی، برنامهی ورزشی یا برنامههای توانبخشی است که برای خود دارید.
1. حمام:
حمام محلی برای پاکیزگی بدن است و از نگاه روانشناسی بیانگر میل درونی به پاکسازی بدن است. بازدید دوباره از حمام نشان میدهد که رضایت چندانی از این بخش از خانه ندارید و چندان به حفظ و بهبود وضعیت جسمانی خود پایبند نیستید.
2. اتاق خواب:
اتاق خواب راحتی و استراحت را در ذهن تداعی میکند. میل شما به بازدید دوباره از اتاق خواب، در واقع میل به غنودن در تختخوابی گرم و نرم است.
رژیم گرفتن و ورزش کردن ایدههای بسیار خوبی برای افزایش سلامت جسمی هستند، اما به نظر میرسد عمل کردن به آنها ایدهی چندان جالبی نباشد.
3. اتاق ناهارخوری/ آشپزخانه:
این بخش از خانه مورد علاقهی افراد پرخور است. اولین چیزی که با شنیدن برنامهی بهبود سلامت جسمی به ذهن این گونه افراد خطور میکند، رژیم غذایی و شکم گرسنه است. اگر این افراد شکمپرستی را کنار بگذارند، هیکلی متناسب خواهند داشت.
4. ایوان/ باغچه:
ایوان و باغچه با آرامش روحی و تمدد اعصاب مرتبطند و محلی برای آسودگی و استراحت به شمار میروند. احتمالاً میل به
بازدید از باغچه به دلیل استرس و فشار است، استرسی که به ورزش نکردن، رژیم غذایی نامناسب و خستگی و بیانگیزگی منجر میشود. کاهش میزان فشار و استرس نخستین گام به سوی بهبود سلامت جسمی است.
-
نامهای از آینده
عصر پنجشنبه است، خود را در منزل به کاری مشغول ساختهاید که ناگهان با صدای زنگ در از جا میپرید.
در را باز میکنید و از دیدن صحنه شگفت زده میشوید. دو حیوان نامه رسان از زندگی آیندهی شما خبر آوردهاند.
اما وقتی نامه ها را باز میکنید با پیشگویی های کاملاً متفاوتی رو به رو میشوید. یکی از حیوانها نامهای به شما میدهد که در آن خوشبختی و شادی در زندگی آینده برای شما پیشبینی شده است، و از حیوان دیگر نامهای میگیرید که در آن بدبختی و سیه روزی برای شما پیشبینی شده است.
کدام حیوان خبرخوشبختی و کدامیک خبر بدبختی را همراهش دارد؟
(برای هرکدام از خبرها، حیوان متفاوتی انتخاب کنید.)
1. ببر
2. سگ
3. گوسفند
4. طوطی
5. لاکپشت
.
.
.
.
.
.
کلیـد :
برای بیشتر افراد زندگی آینده با انتخاب همسر رقم میخورد. در واقع حیوان های نامه رسان در این سناریو، بیانگر تصور شما از افرادی است که میتوانند باعث شادی یا غم شما شوند.
حیوانها مملو از نشانههای روان شناسی اند و این نشانه ها طیفی از ویژگیها و خصوصیتهای مثبت و منفی را دارد.
در این داستان، نامهرسان خوش خبر، بیانگر تیپ شخصیتیای است که او را به عنوان همسر آینده میپسندید، و نامه رسان دیگری تیپ شخصیتی است که باور دارید با اینگونه افراد به خوشبختی نخواهید رسید.
1. ببر:
پیام خوشبختی: شما فردی بلندپرواز و قدرتمند را میپسندید. کسی که ارادهای تزلزل ناپذیر برای فرمانروایی داشته باشد.
پیام بدبختی: فردی مستبد و مغرور را برای زندگی نمیپسندید. کسی که سلطان وار رفتار کند و به هیچ وجه در کارهای خانه کمک حالتان نباشد.
2. سگ:
پیام خوشبختی: وفاداری و پایبندی بی چون و چرا مهم ترین ویژگی شخصیتی است که از شریک زندگی انتظار دارید.
پیام بدبختی: با کسانی که سعی میکنند رضایت دیگران را جلب کنند و به نظر دیگران بسیار اهمیت میدهند، بیاندازه ناسازگارید.
3. گوسفند:
پیام خوشبختی: شما کلید رضایتمندی را همسری مهربان و حمایتگر میدانید.
خبر بدبختی: از اینکه اسیر فردی خسته کننده و بیذوق شوید در هراسید.
4. طوطی:
خبر خوشبختی: هیچ چیز بهتر از شریکی خوش زبان و شوخ طبع و سرگرم کننده برای شما نیست.
خبر بدبختی: هیچ چیز برای شما بدتر از شریکی وراج و بیکار و بیعار نیست.
5. لاکپشت:
خبر خوشبختی: باور دارید پیوند ازدواج در آسمانها رقم میخورد. همسری میخواهید که تکیهگاهتان باشد و در زمان نیاز به یاری شما بشتابد.
خبر بدبختی: از اینکه عمری را با فردی سردمزاج و بیروح سپری کنید میترسید.