اختلاف نظر با پدر

ببینید، وقتی من ازدواج می کردم پدرم به مهریه سنگین مطرح کرد فقط چون خواهرم همون مهریه رو داشت و می خواست از اون طرف دلخوری پیش نیاد. اما برای خواهرم چرا مهریه سنگین گرفته بودن؟ چون با ازدواجش مخالف بودن و این برای من خیلی زور داشت که چیزی که برای اون داماد نقش تنبیه بود برای همسر منم وضع بشه اما کاری از دستم بر نمی اومد تو اون مقطع. اما در نهایت همسرم قبول کرد و صادقانه بگم همیشه از این که کسی در مورد مهریم بپرسه خجالت کشیدم. همین الان هم برای بخشیدنش هیچ مشکلی ندارم و این رو به همسرم هم گفتم و ایشون قبول نکرده. به زعم خودم علتش هم اینه که خیالش از جانب من راحته. تمرکزتون رو از روی پدرتون بر دارید چون نمی تونین ایشون رو تغییر بدید. در عوض حسن نیت خودتون رو به نامزدتون ثابت کنید و کاری کنید که بهتون اعتماد کامل تو مسائل مالی داشته باشن و براشون مهم نباشه اموال به نام کدوم یکی از شما باشه. بالاخره این خونه هم که همیشگی نیست و پدر شما هم اگه شما روابط رو درست مدیریت کنید بعد از این نمی تونه رو همه تصمیمات شما کنترل داشته باشه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط Parastou

ببینید، وقتی من ازدواج می کردم پدرم به مهریه سنگین مطرح کرد فقط چون خواهرم همون مهریه رو داشت و می خواست از اون طرف دلخوری پیش نیاد. اما برای خواهرم چرا مهریه سنگین گرفته بودن؟ چون با ازدواجش مخالف بودن و این برای من خیلی زور داشت که چیزی که برای اون داماد نقش تنبیه بود برای همسر منم وضع بشه اما کاری از دستم بر نمی اومد تو اون مقطع. اما در نهایت همسرم قبول کرد و صادقانه بگم همیشه از این که کسی در مورد مهریم بپرسه خجالت کشیدم. همین الان هم برای بخشیدنش هیچ مشکلی ندارم و این رو به همسرم هم گفتم و ایشون قبول نکرده. به زعم خودم علتش هم اینه که خیالش از جانب من راحته. تمرکزتون رو از روی پدرتون بر دارید چون نمی تونین ایشون رو تغییر بدید. در عوض حسن نیت خودتون رو به نامزدتون ثابت کنید و کاری کنید که بهتون اعتماد کامل تو مسائل مالی داشته باشن و براشون مهم نباشه اموال به نام کدوم یکی از شما باشه. بالاخره این خونه هم که همیشگی نیست و پدر شما هم اگه شما روابط رو درست مدیریت کنید بعد از این نمی تونه رو همه تصمیمات شما کنترل داشته باشه.

---

خیلی ممنونم که تجربه خودتون رو با من به اشتراک گذاشتید همیشه تحارب واقعی آموزنده تر و کاربردی ترن. امیدوارم داستان من هم مثل شما به خوبی و بدون دردسر جلو بره. فعلا که به خاطر یه سری دغدغه های مالی به صلاح نیست مطرح کنم صبر میکنم سر فرصت مناسب شرط پدرم رو باهاشون در میون میذارم تا خدا چی بخواد. برام دعا کنید :203::203::72:

باترفلای جان
من هم موقع ازدواجم پدرم شرط گذاشتن که بخشی از خونه پدرشوهرم رو به نام من بزنن، یه جورایی براش نشونه میزان علاقمندی خانواده شوهرم برای وصلت با خانواده ما بود. من اونموقع سنم کم بود و بی تجربه بودم، ولی با این حال با هر بدبختی بود منصرفش کردم. الان خداروشکر می‌کنم که همچین شرطی رو هیچوقت مطرح نکردم.
پیشنهاد می‌کنم به جای مشورت با بقیه خانواده، حتما با یه مشاور حقوقی در مورد شروط ازدواج صحبت کنین. مخصوصا برای شما که پدرتون حمایتگر نیستن، مسئولیت ازدواج سنگین تره. به ازدواج به چشم یه قرارداد نگاه کنین. یه جوری باید برای هر دو طرف منصفانه باشه. درسته که خیلی تمایل دارین که زندگی خوبی تشکیل بدین، ولی آینده قابل پیش بینی نیست و انتخاب های ما همیشه مطابق انتظارمون از آب در نمیان.
وقتی مطمئن شدین که با آگاهی کامل دارین تصمیم میگیرین، روی تصمیمتون پافشاری کنین.

به نظرم مهریه خونه خیلی هم خوبه :305::305::305::305:

من خودم چون همسرم از شهر دیگه ای بودن
مادرم گفتن به جای سکه مهریه رو زمینی که داری به نامش کن

ایشون و خانواده اش خیلی عصبانی شدن حتی مادرشوهرم برگشت گفت مگه عروس قبلیم ... چیش کمتره که مهریه این بیشتر باشه :47::47::47::47::47::47:


درصورتیکه من تحصیلات عالیه داشتم و کارمند بودم و جاریم بیسواد هستند ( طبق قانون هم مهریه و نفقه رو براساس سطح خانواده دختر و شان و ...تعیین می کنند):97::97::97:

به هر حالت جنجالی شد :58:

کلا میگم قبل از اینکه در جمع مطرح بشه با خواستگارت مطرح کن جنجال نشه


جالبه بدونی بعد از 12 سال منم مثل مادرت کلی از خواسته هام زدم و کل حقوقمو دادم شوهرم ...هرچند زندگی خوبی برامون فراهم کرده و سرمایه خوبی برای بچه ها گذاشته ولی با داشتن 2 تا خونه و 2 تا مغازه و یه زمین
دلش نمیاد یه کف دستش به نام من باشه:324: