دعواهای همیشگی و خسته کننده بر سر خانواده همسر

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eghlima

ما رابطمون بهتر شده .

---

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eghlima

اولین مشکل من که خودمم می دونم اشتباهه ولی چیزیه اذیتم می کنه تماس های تلفنی زیاد هنسرم با خاتواده شه البته خودش میگه اینطور نیست و روزی نهایتا یه بار ولی خوب میخواد من اذیت نشم
چطور با این مساله برخورد کنم که ذهنم منو به این افکار نکشونه من همش میگم جرا به پدر و مادرش نی تونه چند بار زنگ بزنه ولی به من نه می دونم اشتباه می کنم ولی فکرم منو اذیت می کنه
دومین مساله می خوام بهش این فرصتو بدم تا با مدل خودش بهم محبت کنه نه با مدل من

---

سلام

اینکه رابطتتون بهتر شده خیلی خوب هست، نکات ارزشمندی که منجر به این حال خوب شد رو یادداشت کنین و با برجسته سازی و تقویت اونها در زندگیتون بکارشون بگیرین.


درباره مورد اول

لازم هست از خودتون سؤالاتی بپرسین و به جواب برسین.

* باید ببینین چرا شما باید اذیت بشین در حالی که سهم و امتیازات بیشتری از بودن کنار همسرتون نسبت به خانوادش دارین.

* اگر با خانواده ی شما کمتر تماس میگیره چه اجباری به تماسش هست؟ آیا واقعا ضروری و حیاتیه و پدر و مادر گرامی شما نیاز مبرم به این عمل دارن؟!

* آیا تماس گرفتن برابر یا بیشتر همسر با خانوادتون دلیل قطعی بر احترام به اونهاست؟!

*آیا شما در زندگیتون اهداف دیگری ندارید که لازم باشه این انرژی و تمرکز رو روی اونها بگذارید؟

* براستی نیرومند کردن افکار آزاردهنده مهم هست یا تقویت جنبه های مثبت در زندگی مشترک؟!

و ده ها سؤال دیگر...

در واقع باید به اهمیت موضوع پی ببرین و وقتی ارزش و اهمیت مسائله براتون آشکار شد انوقت میبینین این همه انرژی، درگیری ذهنی و ناراحتی لازم بود یا نه.

..................................
مورد دوم

فکر خوبیه، آفرین:104:

اجازه بدین همسرتون بصورتی که بلد هست و زمانش رسیده احساساتش رو بروز بده و‌ بهش فرصت بدین تا بتونه در آرامش به مسائل پیش آمده فکر کنه و در نتیجه این آرامش بخودش و شما کمک کنه و روی زندگیتون تأثیر مثبت بگذاره.

:72:

سلام
يه لحظه تاپيكتو خوندم احساس كردم چقد برخوردمون با مشكل مهم تر از مشكله!!!

مثلا من الان ارزومه شوهرم بيشتر از وقتى ك كنار من ميگذرونه كنار خونوادش نباشه، در واقع ارزو دارم محل كار و زندگيش جدا و مستقل باشه، اون وقت هرچقدر دوست داره زنگ بزنه به خونوادش...
اما مبينيم اين براى شما نعمت ك محسوب نميشه هيچ، ميشه گفت تقريبا شما هم ب اندازع من حالتون بده.
مثلا از ديد من الان مشكل شما اصصصلا انقد ناراحتى نداره،، اما ميدونم از دييد شما چقد بزرگ و لاينحله،
ب نظرم از بيرون به مشكل نگاه كن،
فك كن شوهر دوستت هرروز به خونوادش زنگ ميزونه، به نظرت زندگى دوستت انقد ازاردهنده س؟!
(اين حرفا راجع به خودمم صدق ميكنه، با خوندن تاپيكت فهميدم منم تا حد زيادى مثل شمام)

سلام به همگی
مدتیه سعی می کنم به چیزای الکی و بی اهمیت گیر ندم و رو رابطم تمرکز کنم و از طرفی خیلی که عصبی می شدم با زبون خوش و منطفی با همسرم حرف می زدم و اونم درک می کرد
دارم سعی می کنم خودمو و افکار بی اهمیتمو تغییر بدم
گاهی موفقم گاهی هم نه و یه عالمه فکر منفی میاد تو ذهنم
لطفا بهم بگید وقتی افکار منفی میاد سراغم چی کار کنم
سام بادی عزیر تاپیکتو خوندم اره راست می گی چقدر اوضاع تو با من فرق داره ولی جفتمون حالمون بد
شما نمی تونی به طریقی محل کار همسرتو تغییر بدی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eghlima

سلام به همگی
مدتیه سعی می کنم به چیزای الکی و بی اهمیت گیر ندم و رو رابطم تمرکز کنم و از طرفی خیلی که عصبی می شدم با زبون خوش و منطفی با همسرم حرف می زدم و اونم درک می کرد .

---

سلام بشما

:104: آفرین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط eghlima

لطفا بهم بگید وقتی افکار منفی میاد سراغم چی کار کنم.

---

درباره ی برطرف کردن افکار منفی این تاپیک رو بخوانید ؛

http://www.hamdardi.net/thread-31154.html

:72: