-
RE: من يه خواهر شوهرم
اون اولش خيلي تلاش كرد رابطه ها ايجاد بشه اما بعد ديگه حرفي نزد نمي دونم چرا ما هم ديگه تلاشي نكرديم همش منتظرم ببينم شب يلدا مي ياد البته مادرم مي گه من دعوتش نمي كنم هر وقت دلش خواستبياد
چند وقت پيش ديدمش توي خيابون و حتي نگاهم نكرد البته ممكنه نديده باشه يا خودش رو زده به نديدن داداشم هم كه اصلا با هام چپ افتاده و اسمي ازم نمي ياره
در كل نمي تونم برم اين قدرت رو ندارم در ضمن من خودم مي دونم اشتباه كردم كه با ديگرون حرف زدم اما دنبال يه راهي هستم كه اون بياد مي خوام ببينم راهي هست اون خيلي عاطفيه اما با دايي اش قهر كرد سر يه موضوع اينچنيني تا حالا پا پيش نگذاشته . داداشم هم كه ...
تمام اسرارم رو بهش مي گفتم اما ...
-
RE: من يه خواهر شوهرم
من جای او بودم همین رفتار رو می کردم. عروستون کاملا دارن سنجیده عمل می کنن.
شما دارین اشتباه می کنید عزیزم. هم شما و هم خانوادتون. بهش حق بدین. مامان شما باید با بزرگواری خودشون عروستون رو دعوت کنند حتی اگر سوء تفاهمی هم پیش اومده باشه. همیشه بخشش از بزرگترهاست. تازه به قول خودت اون تلاششو کرده!
عزیزم واقعا خودتو جای او بذار. البته نمی تونی چون ازدواج نکردی.
چقدر خوشحالم برادرت رفتاری معقول رو انتخاب کرده. همون رفتاری رو که هر مرد منطقی و پایبند به خانواده انجام می ده. از هر دست بدی از همون دست پس می گیری. مثل یک خانم خوب برو و از زن برادرت عذر خواهی کن هرچی باشه ازت بزرگتره. نذار به خاطر اشتباه کودکانه ات روابطتون تا یک عمر با برادرت به هم بخوره.
باز هم می گم خودتو جای او بذار
-
RE: من يه خواهر شوهرم
جالبه اشتباه از سمت شماست و انتظار داريد اون پيش قدم بشه.ببين دوست عزيز هر كي يه اخلاقي داره يعني چي شب يلدا مادرت دعوتش نميكنه(خيلي لجبازه)ببين روزهايي كه با بقيه ايام فرق ميكنه آدم از بزرگترها يه توقع ديگه داره اگه منم بودم بدون دعوت نميرفتم.ضمنا به نظر من عروس خوبي داريد كه تا الان نسبت به اين همه رفتار شما واكنش بدي انجام نداده، چون مطمئن هستم شما همه چيز رو صادقانه به ما نگفتيد.
-
RE: من يه خواهر شوهرم
به نظرم شما دچار نوعي حسادت شده ايد نه اون . حسادت زماني رخ مي ده كه فرد به خواسته خودش نرسيده باشه يا اينكه توان رسيدن به اون رو نداشته باشه پس اين حس كه من چيزي از طرف مقابلم كمتر ندارم ) سرخورده مي شه و به صورت حسد نمايان مي شه
-
RE: من يه خواهر شوهرم
اولش اون حرفهايي رو كه برام فرستادي رو گذاشتم توي تاپيك اما بعد پشيمون شدم بهتر نيست كمي واقع بين باشي و جنگ جاري ها رو به خودشون وابگذاريد .
-
RE: من يه خواهر شوهرم
من تاپیکو خوندم همه دوستان همه چیز رو گفتن و منم کاملا موافقم فقط میخوام بگم نزار این زن داداش به این خوبی از دستت ناراحت باشه برو معذرت خواهی کن چون شما اشتباه کردید. در ضمن منم یک خواهر شوهر هستم و درکت میکنم پس برو جلو فکر نکن کوچیک میشی شجاع باش و حقیقت رو قبول کن .
-
RE: من يه خواهر شوهرم
از من پرسيده بودين چطور مي فهميم حسادت كرده؟ وقتي دو تا جاري ها مي يان خونه ما اون انتظار داره چون عروس بزرگه است (نه از نظر سن) ما همش بشينيم پيش اون چون اين دوتا هرگز يه جا نمي شينن يا وقتي ما مي ريم آشپزخونه و زن اون داداشم مي ياد پيش ما اين ديگه نميياد پيشمون . همش طوري حرف ميزنه اينگار اون مقصره و خودش هيچ تقصيري نداره
من دو بار باهاش تماس گرفتم اون خيلي تحويلم گرفت اما ديگه رقبتي نشون نداد كه با هامون ارتباط برقرار كنه خواهرم آخرين بار كه باهاش تماس گرفت اونقدر بد و يخ با خواهرم حرف زد كه ديگه قسم خورد ه به خون ههاش زنگ نزنه
ما بديم پس چرا ارتباطش رو با مادرم قطع كرده ؟
در كل من واقعاً نمي تونم برم خونه اشون چون مي دونم اون همين رو مي خواد كه بگه ديدي به غلط كردن افتادن ؟
اما به نظر شما اون مي ياد خونه ما ؟ توي يه سكوته
به خدا من دوستش دارم نمي گم بده اما رفتارهاش گاهي آزاردهنده و سراسر غرور بود درسته كه خيلي خودمونيه اما كلام رك و بي پرده داشتن هم تا اين حد خوب نيست
وقتي مي خواست بره جايي يا مريض مي شد و بهم مي گفت بيا پيشم من فورا قبول مي كردم اما اون نمي خواست قبول كنه كه ما هم هر كدوم خونه و زندگي داريم و بايد يه حدي داشته باشيم
به هر حال ممكنه مريضي سرماخوردگي بچه هاش از ديد اون كه شب بيداري ميكشه بزرگ باشه اما در نظر بقيه يه سرماخوردگيه اون نبايد از ما انتظار داشته باشه كه براي كوچكترين نسئله اي از وقت خودمون بگذريم و بريم سراغش درست نمي گم؟
من مي گم من اشتباه كردم يه غلطي كردم دو بار هم ازش تلفني عذرخواهي كردم اون نبايد يه سري به مادر و پدر شوهرش بزنه به من چكار داره؟ب
به نظر شما اگر يه زنگ به خواهر شوهرش بزنه گناه كرده؟
-
RE: من يه خواهر شوهرم
عزیزم قبول کن مقصری و باید معذرت خواهی کنی. چرا انقدر توجیه می کنی ؟؟؟؟ برو و تمام کن قضیه رو دیگه. شما یک نفره نمی تونی کسی رو عوض کنیولی می تونی شرایط را متعادل حفظ کنی. انقرد توجیه نکن عزیزم.
-
RE: من يه خواهر شوهرم
شما فقط داريد خودتان رو توجيه مي كنيد و فقط منتظريد كه اون بياد جلو و بس. چون به غرور شما لطمه وارد مي شه. پس اون چي؟ اون غرور نداره.اونم كه اومده. ديگه چي مي خواهيد؟ كاري به كار جاريها نداشته باشيد. همين خودتان آتيش بين اون ها رو بيشتر مي كنيد.
-
RE: من يه خواهر شوهرم
سلام دختر خوب من هم عروس هستم و مدت 9 سال که ازدواج کرده ام و در این سالها خیلی تجربه ها بدست آورده ام اون زن داداشت که گرم است و با شما روابط خوبی داشته منظورم زن داداش دومیت می باشد،دراین میان صمصیمی بوده ،هروقت که شما و خانواده تان مریض بودید حالتان را می پرسیده یعنی بین شما و خانواده خودش فرقی قائل نیست بلکه اخلاقش این است یعنی اگر خواهر خودش هم به او بی احترامی کند همانطور رفتار می کند که با خانواده شما رفتار می کند یعنی در کنار یک سری خوبیها نقاط منفی هم دارد و آن زن داداشت که کم حرف می زند کم صمیمی می شود، تا مشکلی پیش نیاید یعنی همیشه حواسش هست که شما و خانواده تان فامیل همسرش هستید پس خودت را در جای یک فرد ازدواج کرده بگذار و ببین چه نگاهی به شما که خواهر شوهر هستید دارد و بعد حرکات زن داداشت را تفسیر کن بعد شما همیشه باید آبروی هر دو زن داداشت را حفظ کنی و حرفهای خصوصی آنها را جایی مطرح نکنی چون فقط با این کار زندگی برادرانت را که برای تو عزیز هستند دچار مشکل می کنی به نظر من همیشه اینطوری به زندگی نگاه کن که هر چه بیشتر به خانم های برادرانت احترام بگذاری و مرز روابط را حفظ کنی باعث می شوی زندگی برادرانت پایدارتر شود و یک خواهر جز خوشبختی برادرهایش چیزی نمی خواهد و اگر این وسط رفتار شما موجب اختلال شود فقط ناراحتی برای پدر و مادرت پیش می آید چون کم شدن رفت و آمدشان پدر و مادر تو را ناراحت می کند . دوست تو