RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
فقط میتونم بگم از اینکه مدتهاست قرآن نخوندم شرمنده ام، اما من همچین جسارتی نکردم که بخوام دین رو با افراد بشناسم.
من فقط یه سرک به اون طرف ماجرا انداختم و از آنچه دیدم ناراحت شدم.
دیگه نه دختری چون فاطمه پیدا میشه و نه پسری چون علی.
تهران شهر کثیفیه. چند ماه بیشتر نیست اینجا مهمانم، اما پسرهای زیادی دیدم که شماره بدهند و شماره بخواهند، حتی چند مورد بدون هیچ ترس و واهمه ای و صریح پیشنهاد سکس دادند که واقعا شکه شدم.
من دیشب در راه تهران بودم، به خاطر جسارت و دست درازی 2 پسر به دختری که در اتوبوس جلوشان نشسته بود، ساعت ها در پاسگاه معطل شدیم و نتونستم به کلاس امروزم برسم. در این چند وقت، این بار سومه که همچین حادثه ای را می بینم و این خیلی تأسف باره. برای رهایی از استرس حادثه ای که در نزدیکیم اتفاق افتاده بود، هزینه ی بیشتری کردم و تاکسی ترمینال گرفتم تا با امنیت بیشتر به محل اقامتم برسم. راننده که مرد جوان خوش تیپی بود و خودش مسئول تاکسیرانی آنجا بود، سر صحبت را باز کرد و من که از کودکی یاد گرفته ام با غریبه ها حرف نزنم، جواب نمی دادم یا کوتاه .. ناگهان خودش را معرفی کرد و دستش را به سمت عقب دراز کرد و منتظر ماند تا من هم دست بدهم. هاج و واج مانده بودم و با خود فکر کردم اینجا ایرانه؟! با لبخند پرسید قابل نمی دونید؟ سری به نشانه افسوس تکان دادم. دستش را پس زد و گفت شاید دوست پسرت گفته با کسی دست ندی؟ باز جوابی ندادم و گفت دختری به زیبایی شما حتما طرفداران زیادی داره، این طور نیست؟! و باز هم سکوت کردم و صورتم را از نگاه هرزه اش برگرداندم. خلاصه، با تهدید من ساکت شد و من با داستان های جدید، دوباره وارد این شهر بی در و پیکر شدم. هر روز هزاران حادثه این چنین در انتظار ماست و ما باید بگوییم که در کشوری اسلامی هستیم و امنیت داریم!
از تمام دخترانی که شرایط من را دارند، خواهش می کنم فریب گرگ های خوش زبان را نخورند. اینان به محض اینکه بفهمند دختری در این ابرشهر تنهاست، هزار نقشه برایش می کشند و چه توجیه های زیبایی هم می کنند. چشم و گوشتان را باز کنید تا پشیمان نشید...
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
خانم گرامی بنده خواهر ندارم ولی از رفتارهای این بی ناموس ها در قبال شما به اندازه آنچه بر خواهر نداشته ام مانند شما بگذارد،شرمنده ام.
مورد مهم آن است که بسیاری از پسران و دختران که تحصیلات آکادمیک بالایی هم دارند،مهارت اجتماعی کمی دارند که شناخت نسبی اجتماعی و چگونگی برخورد و تعامل با عموم مردم نیز جزو همان مهارت است.به هر حال شما تا همین الان سه تجربه داشتید که شناخت شما را از روابط میان دو جنس انسانی در ابرشهر تهران بالا برده است.
آن پسری که نخست ماجرایش را گفتید،جریان اتوبوس و آنچه در تاکسی رخ داد.شما باید حریم خود را اگر راضی به ارتباط جنسی نیستید،همچنان نگاه داشته و از سویی آگاهی های اجتماعی و جنسی خود را بالا ببرید و بدن مردان و زنان و روابط جنسی این دو و نیز احساسات خودتان را بیشتر و بیشتر بشناسید.به هر حال همه این تحصیلات برای زندگی بهتر شماست و البته زندگی مشترکتان که در نتیجه باید آگاهی بهتری از آچه لازم است،بدست آورید.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
میخوام بیشتر بدونم. راهش چیه؟ چه طور میشه ارتباط داشت و فریب نخورد؟
رشته تحصیلی من طوریست که در آینده بیشتر با مردان باید ارتباط داشته باشم و از این بابت نگرانم.
نمی خوام کم کم به این باور برسم که بهتره کنج عزلت بگزینم، افسرده بشم و اطمینان نکنم. زمانی پدرم گفت، اینجا همه گرگند، یا باید خورده شوی، یا باید بخوری. حال تکلیف یک فرد ساده که هیچ کدام را نمی تواند بپذیرد، چیست؟! راه همزیستی مسالمت آمیز با این همه فساد چیست؟!...
راجع به این موارد ( آگاهی های اجتماعی و جنسی، نحوه اعتماد به جنس مخالف، خودشناسی،...) اگه کسی کتابی سراغ داره، ممنون میشم مطرح کنید.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
عزیزم شما میتونید ارتباط داشته باشید اما این خودتون هستین که رابطه تون رو تعریف می کنید، یعنی باید حد و حدودی برای ارتباطاتتون در نظر بگیرید، این چیزی نیست که قانون خاصی داشته باشه، صرفا دوست پسر و دوست دختر بودن به معنی داشتن رابطه جنسی نیست، اینو خود طرفین مشخص می کنن که آیا رابطشون شامل همچین قضیه ای بشه یا نه، در رابطشون دست دادن و گرفتن معمول باشه یا نه، «تو» خطاب کردن معمول باشه یا نه و .... از کوچکترین تا بزرگترین مسائل به دست دو طرفه و اگه یکی از طرفین رضایت نداشته باشه این رابطه خود به خود فسخ میشه!
پس شما بهتره اول حدود مورد نظرتون رو مشخص کنید، با اونها پیش برید، اجازه ندید کسی قوانین شما رو نقض کنه... در روابط اجتماعی هم معمولا روابط همراه با احترامه و کمتر پیش میاد که روابط حالت صمیمانه خاص به خودش بگیره که باز هم اون بستگی به دو طرف داره. به هر حال شما با رفتارتون میتونید به شخص مقابلتون بفهمونید که چه انسانی هستید و چه روابطی رو می پسندین...
:72:
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
دیگران با شما به آن گونه رفتار می کنند که شما به آنها می آموزید. (در تایید سخنان شاد)
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نمی دونم چرا هرچی دختر خوب گیر آدم ناتو میفته هرچی پسر ساده هم گیر دختر هفت خط.دیده ساده ای توی شهر غریب هم که هستی پاستوریزه هم که هستی جوون هم که هستی تا حالا هم تجربه هیچی نداشتی منم بودم با چنگ و دندون بدستت میاوردم و بعدشم.....بی خیال. بشین درستو بخون به حرف هیشکی هم اهمیت نده منظورم همکلاسی و هم اطاقیه ادمه حسود و ناقلا هم زیاده از درس خوندن ضرری بهت نمیرسه ولی با رابطه این مدلی ...بله دیگه .اخه دختر درس خونده ای مثه تو فکر نکرد از کی تا حالا ادما تونستن احساس و روابطشون رو انقدر منظم دسته بندی کنن مگه روباتن که بشه بهشون برنامه داد تعیین نوع دوستی هم آخرشه ..هرچه زودتر ولش کن اعتماد به نفس داشته باش .محکم باش الان که از خانوادت دوری باید خودت رو نشون بدی که میتونی روی پای خودت وایسی.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
به جایی رسیدم که حالم از خودمو هر چی رابطه و ضابطه ودوست و دوست داشتن و عشق و علاقه به هم میخوره همش دروغه دروغ هیشکی تا منافعش در خطر نباشه طرف کسی نمیره .الان خودمم از طرز فکرم تعجب میکنم چون من خیلی قشنگ به دنیا نگاه میکردم ولی وقتی احساسات و احتمالات رو کنار میزارم میبینم هیچی قشنگ نیست ..
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
tak-bo'di عزیز مغز انسان در برابر مسائلی که در موردش منع میشه واکنش نشون میده شاید یکی از دلایلی که انقدر به این مسائل حساس شدی اینه که بهت میگین همه تو جامعه گرگن فساد بیداد میکنه،همه دزدن و ..مسائلی که در ضمیر ناخوداگاه انسان شکل میگیره و خود به خود باعث میشه آدم نسبت به اون عکس العمل نشون بده
میتونی این کار رو بکنی که بی توجه به این حرفها هر چه که میتونی اطلاعات عمومی خودت رو در زمینه های مختلف بالا ببری مثلا با دیدن و خواندن مشکلات دیگران در ارتباط با جنس مخالف که به وفور میتونی در این سایت مشاهده کنی و از آن عبرت بگیری ولی سعی نکن با وحشت به این مسائل نگاه کنی تلاش کن به صورت یک مسئله عادی که راحت میتونی از پس اون بر بیای نگاه منی
چند کار رو انجام بده 1-اطلاعات عمومی خودت را بالا ببر 2-اعتماد بنفست رو تا جایی که میتونی ارتقاء بده 3-با مسائل یک بعدی برخورد نکن 4-از مسائل و مشکلاتی که برای دیگران در زمینه های مختلف پیش اومده نهایت استفاده رو ببر و تجربه كسب كن 5-تا جایی که میتونی در مورد اعتماد به ديگران با فكر عمل كن
اين رو بدون استفاده از تجربيات ديگران باعث ميشه درصد خطاي انسان در مواجه با مسائل مختلف بشدت پايين بياد ضمنا در اخر بايد بگم اين فقط خودت هستي که میتونی روابط اجتماعی خود را در عین بالا بردن مدیریت کنی ،همچی دست خودته
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نه، من نمی زارم کسی به مقدساتم توهین کنه، ممنون ازshad و sorena_arman. باید بیشتر روی نحوه فهامندن حد و مرزم به دیگران کار کنم.
اما واقعا نمی دونم چرا به قول teke.yakh هرچی پسر هفت خط و زرنگه، سر راه من قرار می گیره!
رامتین عزیز، من زیاد دیدم و خوندم، از زمانی هم که با این سایت آشنا شدم، اطلاعاتم بالاتر رفته، اما واقعا تا زمانی که در دل ماجرا نباشی، تجربه ای به دست نمیاری که کارآمد باشه. البته سعی می کنم هم ذات پنداری کنم تا تأثیر بیشتری روم بزاره و حتما لازم نباشه سرم به سنگ بخوره تا بفهمم سنگ سخته!...
راستش رو بخواید، گاهی واقعا احتیاج به یک پشتوانه و حامی می کنم، اما هیچ وقت غرور خودم رو نمی شکنم و احتیاجم رو به جنس مخالف ابراز نمی کنم. مثلا همون مورد اول (که نگذاشتم رابطه مان در حد همان یک دیدار بیشتر بشه) ، چون می دونست من احتیاج شدید به کامپیوتر دارم و از پس خریدش برنمیام، به زور می خواست لپ تاپی رو به من هدیه بده. اما قبول نکردم، چون این یعنی وابستگی و مدیون شدن و هزار مدل توقع طرف مقابل (شاید هر دختری جای من بود از وضعیت اقتصادی خیلی خوبش سواستفاده میکرد). من افکارم آنقدر تر و تمیز است که نه خودم می تونم سر کسی کلاه بزارم، نه به ذهنم نمیرسه کسی بخواد از من سواستفاده کنه و زمانی که مدتی سپری می شه و به ماجرا فکر می کنم، معنای حرکات و حرف هاشون رو می فهمم! مسلما این ناشی از بی تجربگیه.
این رو هم می دونم که وقتی آدم تنهاست، خیلی ها با نقشه تکیه گاه به آدم نزدیک می شن و ما هم که در یک خلا عاطفی قرار داریم، سریع دل می بندیم...
آخه، از طرفی هم این روزا خیلی میگن کسانی که قبل از ازدواج تجربه نداشته باشن، ازدواج موفقی نخواهند داشت و شکست می خورن. نمی تونن همسر مناسبی باشن، چون شناخت درستی از جنس مخالف ندارن. شما با این موضوع موافقید؟! نمی خوام آینده ام به خطر بیفته. البته این را هم شنیدم که بهتره قبل از ازدواج رابطه جنسی برقرار بشه تا افراد بفهمن ارضا می شن یا نه، ممکنه کسی سردمزاج باشه و نتونه با فردی گرم مزاج زندگی کنه یا بالعکس و خیلی از آمار طلاق به خاطر نارضایتی جنسی هست. حتی اگه این مورد دوم حقیقت داشته باشه، مثل اینه که به من بگن برو خودت رو زنده به گور کن!
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
سلام دوست من
من با این نظریه موافق نیستم، چه کسی این رو گفته؟بستگی به این داره که این خیلی ها کی باشند.
بیشتر مشکلات جنسی هم که در بین زن و شوهر پیش میاد ریشه در روابط نا صحیح و احساسی هست که دو طرف نسبت به هم دارند.
آخه میشه که با هر خواستگاری این رابطه رو برقرار کرد. میدونی چه دردسرهایی مخصوصا برای دختر پیش میاد؟
درآخرهم خود شما اشاره ای کردی عزیز