RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سلام دینا جون
اگر برادر و خانم برادرتون این تصمیم را گرفته باشن کسی نمیتونه از تصمیمشون منصرف کنه حتی مشاور چون اگر کسی بخواد کاری را انجام بده انجام میده .
میدونی این بچه 4 ساله که هیچ گناهی نداره تو هر 2 حالت ضربه میخوره چون این بچه هم به پدر نیاز داره هم به مادر وبا نبود هر کدومشون کمبودش را بالاخره احساس میکنه .
عزیزم وقتی که مادر و پدری که این بچه از وجودشونه فکر نمیکنند وگذشت نمیکنند از شما نمیشه توقعی داشت درسته که تحملش واقعا سخته و کسی دیدن این صحنه ها براش خوشایند نیست ولی چاره ای نیست .
امیدوارم که خدا خودش به این بچه 4 ساله رحم کنه .
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
دینا عزیز دوست دارم گوشه ایی از جنجال بعد طلاق به شما بگم که خودم کاملا در ان درگیرم........طرف مقابل من هم یک مرد مطلقه با یک پسر 3ساله است حالا از دلایل طلاق که بگذریم برادر شما میدونه که تا 7سالگی دخترش باید پیش مادرش باشه؟و بعد اون چه برنامه ایی داره؟می خواد یه دخترو از مادرش که حتما در یک مراحلی به راهنمایی های زنانه اون احتیاج داره بگیره؟........اول برادر شما قبول میکنه دخترش پیشه مادرش باشه بعد به رای دادگاه تعداد روزهایی که میتونه با دخترش باشه که باید کلانتری طرفین هر دفعه امضا بدنوما عمری با این ارزش بزرگ شدیم که میگیم طرف ادم خوبیه پاش به کلانتری نرسیده بعد شما هر دفعه دختر 4ساله رو ببرین اونجا؟فردا بره مهد بگن پلیس ماله ادم بداس به ذهن این بچه نمیرسه پس چرا من هر دفعه بابامو میبینم باید از پلیس اجازه بگیریم؟بعد که اون پدر این هارو یهو میبینه و حس میکنه دست میکشه دخترش رو مدت ها حاضر میشه نبینه که اون ارامش داشته باشه.هر بچه ایی که ببینه لباش کبود میشه حالش بد میشه دلش خب بچشو می خواد هرچه قدر ادم بدی باشه باز یه پدره...بعد که دخترش 7ساله شد از پدرش طلبکار میشه این مدت کجا بودی؟معلوم نیست توی این مدت که پدر نبوده چی پشتش به اون دختر گفتن...بعد پدر رو متهم میکنه و قبولش نمیکنه اون پدر خرد میشه....مجبوره از زور و بازو بگذره....بزرگگ که بشه معلوم نیست با ایده های ذهنی پدر باشه یا نه و باز هم اون پدر خرد میشه..در این وسط حتما اون پدر زن هاییی رو میبینه خوشش میاد و حتی ممکنه زندگیشو وقف یک نفر بکنه و حتی خلا نبود خانوادشو پر کنه و در حالت اخر ازدواج کنه که باز هم معلوم نیست پشت صحنه چی تو گوش اون دختر درباره پدرش میخونن...و اون مادر با تمام اینکه محبت وصف نشدنی مادری به دخترش ارزونی میکنه ولی نمیتونه در اخر یه پدر بشه از همه خواسته های زندگیش مجبور میشه بگذره حالا نتیجه دادن این همه گذشت باز شاید و اما داره تازه اون هم یه زنه مگه نیاز نداره؟مگه غریزه نداره؟مگه لذت نزدیکی نچشیده؟مگه نمیشه از مردی خوشش بیاد؟بعد که اون دختر قشنگ بزرگ شد و فرصت فکر کردن پیدا کرد میاد و مادرش رو متهم به این میکنه که تو بخاطر خودخواهیت و خودت این کارو کردی و تمام زحمت های مادر رو زیر سوال میبره بعد که میخواد به پدر رو بیاره نمیشه چون اون توی یه ماجرای دیگه س و در اخر دنبال همه نیازهاش توی افراد متفرقه خواهد گشت که امیدوارم در پناهه خدا باشه....این تصویر هایی بود که یک روانشناس برای من و طرف مقابلم کشید(ما با هم مراجعه کردیم)ما بین راه بودیم و دنده عقب جایز نبود ولی اینو به برادرتون بگید جدا زندگی کردن بهتراز طلاقه....اینطور باز یه حرمت هایی شکسته نمیشه و همیشه یک راه برگشت باقی میمونه و فردا روزی حق انتخاب با فرزند میشه.....فقط خواستم چیزی که درک کرده بودم رو به شما هم بگم
RE: لطفاً کمک کنید باید چه کنیم؟
سارا جون از حرفات خیلی ممنونم و از حوصلت و توجهت بیشتر ! عزیزم ممتاسفانه و شاید هم خوشبختانه داداش من خیلی بچه دوست در حقیقت به خاطر بچش تا حالا هم دووم آورده و راستش بعد اون دعوای وحشتناکی که باعث شد من این تاپیک رو بنویسم باز هم کوتاه اومد و البته به حالت قهر دارن با هم زندگی میکنن. یه وقتایی تو زندگی آدم کم میاره و من فکر میکنم برادرم تو این حالته. واسه زندگیشون دعا کنین تا یهو مثل معجزه به خاطر اون دختر خوشگلشون همه چی عالی شه!ازت بازم ممنونم