-
سلام دلسا جان
کاملا درکت می کنم.چیزایی که از عروسی و دخالت های مادرشوهرت گفتی برام خیلی جالب بود.چون دقیقا این ها رو البته تو ورژن خیلی بالاتر تجربه کردم.با این تفاوت که مادرشوهر
من هیچ قسمتی از خرج عروسی رو نداد چون هزینه های خودش هم با ما هست.تازه بعدش پول هدیه ای هم که داد ازمون گرفت.
ولی رسما عروسی رو خراب کرد.همه چیز رو کنسل کرد و خودش انتخاب کرد.بهت حق میدم فراموش نکنی چون منم بعد از سه سال فراموش نکردم.همسرم خیلی تعجب می کنه که
من هنوز یادمه.ولی نمیدونه که این یکی از ویژگیهای خانمها هست که حافظه تصویری قوی دارن و مخصوصا خاطرات عروسی به راحتی از ذهنشون پاک نمیشه.
ولی نگران نباش .فکر می کنم همسرت پسر احساساتی و عاطفی هست.این جور آدمها هر چی که بگذره بیشتر جذب همسر میشن و وابستگیشون به مادر متعادل تر میشه.
به شرطی که تو زیاد روی این موضوع کلیک نکنی و باعث دلخوری های روزمره نشی.اگر هم گلایه ای هست بدون اشاره به خانوادش بگو.موضوع رو به رابطه خودتون ربط بده و بگو
دوست دارم وقتی توی خونه هستیم بیشتر با هم وقت بگذرونیم.چون در طول روز که ازت دورم خیلی دلم هواتو می کنه.برنامه های شاد دونفره بزار.
کلا سعی کن از لحظه های با هم بودن لذت ببرید.
-
سلام
کاملا بهت حق می دم و متوجه هستم که چقدر این ارتباط و گزارشات مکرر برات آزاردهنده است. مخصوصا اگر شخصیت مستقلی داشته باشی، حدود رازداری و مستقل بودن برات گسترده تره و این موضوع سخت به نظر میاد. خدا رو شکر که فاصله فیزیکی هست و کمی مسئله رو تعدیل می کنه.
اگر قبل از اینکه به همسرت بگی، می اومدی اینجا بهت می گفتیم که اصلا به روش نیار چون باعث جبهه گرفتن و کمی کدورت میشه و اون پاسخی که قلب شکسته گذاشتی براش از همینجاست. حالا هم به نظرم به عنوان یک نقص از همسر و مادرش بپذیر و خدا رو شکر که این نقص جوری هست که می شه زندگی رو باهاش ادامه داد. خیلی هم قرار نیست همه چیز پرفکت باشه. تمرکزت رو از این مسئله بردار، هر جا احساس کردی داره آزارت میده سعی کن خودت رو مشغول کار دیگری بکنی و بهش فکر نکنی ( گرچه سخته ولی با تمرین شدنیه).
جنگ با بعضی عادت ها، مشکل رو حل نمی کنه، فقط اون رو به باقی معضلات زندگی تسری میده. اما
اما اگر پس زمینه این نگرانی فکرهایی از این دسته:
شاید من کافی نیستم و چرا همسرم همه انرژیش رو از من نمیگیره.
چرا برای همسرم خواسته من مهم نیست
و چیزهایی شبیه به این، به نظرم کمی باید تامل کنی. اون هم نه روی عادات همسرت، روی درونیات خودت.
موفق باشی.
-
خیلی ممنون آنیتا جان که درک کردی ..و خیلی مرسی بابت راهنمایی هایی که کردین.:72::72:
- - - Updated - - -
خیلی ممنون آویژه عزیز. مرسی که کمک و راهنمایی کردین. بله باید زودتر میومدم عنوان میکردم شاید سنجیده تر برخورد میشد اما خداروشکر از اونجایی که نمیخوام توی زندگیم بحث و جنجال باشه سریع کوتاهش میکنم و کنار میام با قضیه.
خیلی سخته آدم جواب کسی که در حقش بدی کرده با خوبی بده...منم از نیت اصلی ایشون خبر ندارم ولی دارم به لطف شما و دوستان تمام تلاشم میکنم که اهمیتی برای این کارها قائل نشم و لذت ببرم از زندگیم.
ممنون از شما :72::72::72: