نوشته اصلی توسط
talaei
سمیراه خانم انتخابی که من داشتم انتخاب یه دختر کم سنه حرف حق که جواب نداره. آدم ها با توجه به شرایطشون انتخاب میکنن. این شرایطشونه که واسشون تصمیم میگیره نه خودشون. اگر به خودم بودش هیچوقت این انتخابو نمیکردم ولی مجبور شدم.
من یه آدمم که نیازای زیادی دارم فقط خوردن و پوشیدن نیست، فقط تفریح نیست. خیلی دوست داشتم علاقه داشتم یه آدم خوب تو زندگیم بیاد و مجبور شدم. اونم انصافا نقششو خوب بازی کرد غیر از جاهایی که از دستش در میرفت. همه چی قاطی شده بود. مادرم گاهی با طعنه و کنایه وارد ماجرا میشد و اگر نمیتونستم با اون آدم ارتباط خوبی داشته باشم میگفت خب تو از پس شوهر داری و زندگی بر نمیای. میخواستم ثابت کنم من میتونم ، بلدم همسرمو دوست داشته باشم. اما ناراحتم میشدم و نمیدونستم درست و غلط رابطم چیه. میخواستم ادامه پیدا کنه ولی نه به هر قیمتی. اون تا یه جاهایی موفق شد که به خواسته هاش برسه ولی برای رابطه جنسی موفق نشد و یه چند تا مورد دیگه.
خیلی ناامید و غمگینم . شدید کسل و بی حوصلم چرا من.......ٔ............ فکر کن یه خواستگار اومده اونم سی و شش ساله بعد میگه شرایطتت چیه؟ میگم چیز خاصی نیست، از رابطه چی میخوای؟ میگم عشق . در میاد میگه نه خیلی شرایطتت سخته دنبال عشق نیستی!!!! یعنی اگه تیمارستانی چیزی دیونه میخواد چند نفر هستن معرفی میکنم بلکه خدا شفاشون بده.