-
عزیز دلم،خانم خوشگلم، خانوم خانومها منتظر شنیدن چی هستی؟
اعتماد به نفست رو این آقای به اصطلاح همسر ویران کرده، حتی نیازهای اولیه تو رو پاسخگو نیست چه برسه به نیازهای روحی و عاطفی.
خوراک و پوشاک برای تو و فرزندت فراهم نمیکنه و با منت فراوان برات تهیه میکنه. ببخش که رک میگم فقط ایشون ارث و میراث خوبی برای دخترت به جا میذاره، همین.
دخترت مطمئن باش که این کمبودها رو میفهمه و تو داری در حق دخترت ظلم میکنی، حتی تو قهرها دلش واسه دخترش تنگ نمیشه!
اونقدر تو رو تحقیر کرده که دیگه خودت رو فراموش کردی و داری کم کم به این شرایط رقت بار عادت میکنی، مرگ یکبار شیون هم یکبار. برای جدایی آماده شو.
به خودت بیا.
-
واقعا ازتون ممنونم بخاطر وقتی که برام میزارید و راهنماییم میکنید .
-
الان نزدیک یک هفته هست که به خاطر بلوزها باهام سرسنگین شده و جای خوابش رو جدا کرده . منم کاملا بی تفاوتم چند روز پیش یه سکانس از یه فیلم ایرانی رو ( اسم فیلم رو نمیدونم) برام نشون داد که توی فیلم پسره توی مست نشسته بود و به یه دختر میگفت باید مال من بشی و دختره هم قبول نکرد پسره بعد از اصرار های مکرر وقتی دید دختره قبول نمیکنه به صورت دختره اسید پاشید و وقتی این صحنه رو دیدم ترسیدم شوهرم گفت آره همین جور میشه آدم عصبانی بشه همین کار رو میکنه منم گفتم مگه شهر هرته . ما قانون داریم گفت من پول دارم . وضعیتم فرق میکنه یا مول میدم به یکی دیگه این کار رو بکنه . یا بعد از انجامش فرار میکنم خارج .
البته این اولین باری نیست که شوهرم تهدید به اسید پاشی میکنه بارها بعد از بحث هامون گفته حتی اگه زلاق بگیری من یه روز صورتت اسید می پاشم . یا مثلا میگه بعد طلاق توسط دخترمون اذیتت میکنم بارها گفته دخترمون رو خارج فراری میدم . اونروز با دخترم نشسته بودیم با شوهرم بحثمون شد گفت بعد از طلاق یک روز دخترمون رو فراری میدم خارج تو هم که پول نداری تا آخر عمر دنبالش میگردی و دق میکنی دخترم تا اینو شنید از ترس لرزید و محکم گریه کرد و التماسانه می گفت نه من مامانم رو ول نمی کنم پیش مامانم می مونم وهمش گریه و التماس می کرد جوریکه شوهرم اومد و بهش گریه نکن شوخی کردم من هیچ وقت تو رو از مامانت جدا نمیکنم تو رو خدا گریه نکن و...
همیشه از نوع تهدید ها برای بعد طلاق میکنه
-
بیکران جان تاحالا مشاوره خصوصی از مدیر گرفتی؟والا این چیزایی که شماازهمسرت تعریف میکنی خیلی آنرماله ولی ممکنه چیزهایی درواقعیت باشه که مانمیبینیم.بنابراین خیلی بهتره خصوصی مشاوره بگیری
-
سلام
بیکران جان
کلا کاری به مسائل و مشکلات مربوط به خودت و همسرت ندارم
به این کارندارم که شما چطور بی احترامی هاش
نبودنهاش
خساستش
بی توجهیاش
له کردن غرورت و شخصیتت
و ......
رو ازجانبش تحمل میکنی
فقط یع سوال
شما چطور میتونی کمبودهای دخترتو ببینی و کاری نکنی؟؟
لباس نو نداشتن هاش
خوراکی های جوروار نداشتن هاش
نگاه حسرتبارش به بچه های دیگه
عقده هاش
ترس هاش
ضعیف و شکننده و پراز حسرتو عقده باراومدنش
دیدن مامانش وقتی کتک میخوره و میزنه
چطور تحمل میکنی؟؟؟؟؟؟
فک نمیکنی به خاطر دخترت باید به وضعیت زندگیت سروسامون بدی؟؟؟؟
من اگر بودم به هررررقیمتی ...چ جدایی..چ سازش اگر میدونستم واسه بچم خوبه...چه هررررچیزی فقط به فکر بهبود زندگی بچم میفتادم
حتی اگه از ترس تصمیمی ک میگرفتم تمام وجودم میلرزید
از ترس عواقبش
اما با امید به زندگی اروم و پر از شادی ک حق بچمه
تکونی ب خودم میدادم
-
تولد آرزوها و مامان کوچولو عزیز واقعا ممنونم ازتون . ببخشید برای مشاوره خصوصی چطوری باید اقدام کنم ؟
مامان کوچولو بخدا هر دفعه داغون میشم دخترمو اونجوری میبینم مخصوصا که درک و فهمش خیلی بیشتر از سنشه . وفتی دارم میبینم توی خودشه و مثل امثال خودش شاد نیست یا مثلا به من میگه مامان بیا یواشکی شب در رو باز کنیم و دوتایی فرار کنیم . یا چند باری که باباش بهم توپیده و سیلی زده منتظر شده باباش بره زود اومده لپم رو ناز و بوس کرده و دلداریم میده که چیزی نیست این وقتها می خوام بمیرم . اعصابم اونقدر ضعیف شده که اکثرا به تهدید های بعد طلاق بهم میکنه فکر میکنم چون شوهرم آدم نرمالی نیست . یه چند بار پیش خانوادم و فامیلمون یه حرکات فوق العاده بی تربیتی کرده که واقعا خجالت میکشم اینجا بازگو کنم .
-
باید اشتراک انجمن آزاد بگیری بعد میتونی مشاوره خصوصی بگیری.فقط خواهشا به توصیه های مدیر گوش بده چه به مذاقت خوش بیاد چه نیاد
-
خانوم بیکران از دقیقه ای که تاپیکهاتونو از اول تاحالا خوندم به حدی عصبی و متاسف شدم که
اول واسه همه زنهای سرزمینم که تونادونی دستوپامیزنن و از ترس های بیجایی که حرفهای مزخرف تووجودشون درست کرده میسوووووزن اما فکر راه چاره نمیفتن متاسف شدم
دوم دعا کردم کاش توانشو داشتم بیام پیشت
محکم تکونت بدم
همه بدیهای شوهرتو یادت بیارم
بهت بگم به چه امیدی نشستیو خودتو دخترتو توآتیشی که یه احمق مدام شعله ورش میکنه میسوزونی
هرچی نجابت و نادونی و صبرکردی بسه
توروخدا به خودت بیا
تویه مادری
اگه توان و قدرت نگهداری بچتو نداشتی
اگه حتی توان حفظ شخصیت و احترامخودتو نداشتی
چرااونو اسیر این زندگی کردی
حالا که هست
حالاکه دختر داری
درقبالش مسولی
شوهرت هیچ خوبی داره که به امیدش بمونی؟
هیچ خوبی پدرانه ای داره که دلت نیاد از دخترت دریغش کنی؟
کاش زودتر ...هررررچه زودتر به پزشک مراجعه کنی.از مدیرسایت مشاوره بگیر
..
فقط یه کاری بکن به جز آهو ناله
یه کار مفید
یه تغییر...
بسه دیگه
-
شما واقعا حق دارید خودمم واقعا دیگه بریدم و به آخر خط رسیدم
-
عزییییزدلم
از ته دلم واست از خدا
توانایی و قدرت آرزو میکنم
دعامیکنم راه درست رو انتخاب کنی
راهی که سعادت خودت و دختر نازت توش باشه
دعامیکنم اینققققدر خوشبخت شی تاهمه این روزها فراموش شن
درپناااااه حق:72: