نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Telegramid_TrueMotion
بنظر من مشکل شما این نیست که افسرده ایی یا میگی هدف زندگی چیه
مشکلت شرایط ارتباطی یا عاطفی یا اجتماعی الانت هست
خودمم با اینکه علایم افسردگی هم در رفتارام دیده میشه ولی زیاد اعتقادی به اون ندارم چون به حال خودم و وضعیتم اشراف دارم . اینکه الان دارای مشکل ارتباطی و عاطفی و اجتماعی هم باشم تاحدی شاید درست باشه چون وقتی مثل بقیه فکر نکنی و خواسته هات با بقیه یکبی نباشه و مثل بقیه لذت نبری و زندگی نکنی از لحاظهای دیگه هم دچار مشکل میشی
نقل قول:
احتمالا منزوی هستی و شغل و ارتباط خوبی با جامعه نداری.
منزوی نمیشه گفت ولی شغل ندارم و به همین دلیل ارتباطات اجتماعی کم شده
نقل قول:
با جنس مخالف ارتباط نداری تک و تنها هستی و این شرایط باعث شده سمت بی انگیزگی کشیده بشی و بی حوصله تر بشی هر روز.
وقتی من انگیزه ای برای کوچکترین کارها تا بزرگترین کارهام ندارم پس ازدواج رو هم شامل میشه ضمن اینکه ازدواج فقط انگیزه نمیخواد و شرایط مالی و چیزای دیگه هم میخواد که اوناهم جور نیست(حتی اگه انگیزه هم باشه)ضمن اینکه منی که تو چرایی زندگی خودم موندم چطوری یکی دیگه رو وارد زندگیم کنم ؟ بفرض که عشق هم یک یا دو یا چند سال منو سرگرم کنه و بعد که فروکش کرد و من باز به همینجایی که الان هستم رسیدم چی؟
البته این بحران خودبخود منو تنها کرده چون هیچکی مثل من فکر نمیکنه . من حتی نمیتونم بکسی بگم مشکلم چیه چون اصلا قابل درک نیست برای کسی
نقل قول:
وقتی که کباب کوبیده با شیشلیک می خوری حین خوردن هم می پرسی هدف از خوردن این چی هست؟ هدف از زندگی چی هست؟ اگه هرروز تخم مرغ اب پز و سیب زمینی بخوری چطور؟
شرایطم الان طوری که غذاها برای من هیچ فرقی ندارن/یعنی من غذارو فقط برای سیر شدن میخورم نه لذت بردن از غذا/ برای همین تخم مرغ و کباب برام توفیقی نداره/اینکه میخورم برای رفع نیاز بدنه و اگه میشد نخورد شاید اونم نمیخوردم
نقل قول:
جواب مشخصه ما نیاز های عاطفی جسمی جنسی روانی ارتباطی استقلال شغلی داریم که باید ارضا بشه هرکدوم تو سن و بازه خاص زمانی برای شما کمی دیر شده واسه همین اینطوری شدی
اینکه مسلمه ولی درمورد من نمیدونم شاید حق با شما باشه ولی از عهده من خارج بوده من تمام توانمو برای زندگی گذاشتم ولی خب چیزی بهتر از این نشده
نقل قول:
باید بنظر من دنبال ازدواج باشی یا طبیعت گردی گروهی با افراد باید از تنهایی بکشی بیرون خودت رو
چیزی که میدونم و مطمئنم و تجربه کردم:::::
یکی از مشاورهایی که رفتم همینو پیشنهاد داد ولی ازدواج میشه درگیر کردن خودم با چیزای دیگه برای فریب مغز خودم که به اینچیزا فکر نکنه که این موقتی خواهد بود باتوجه به شناختی که از خودم دارم و چند خط بالاتر هم درموردش گفتم
بازم ممنون تجربیات خودتو درمیون میذاری