خاطرات قشنگ و عاشقانه با خودم

سلام آقا امید وقتتون بخیر ؛

ان شاءالله طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق باشه :203:

چقدر خوبه که توی صحبت هاتون میگین قبلنا اینطوری فکر میکردم و الآن اینگونه اندیشه میکنم ...میدونید این ویژگی در شما چقدر با ارزشه و نشون دهنده این هست که شما رشد کردین و بزرگ شدین ... خدا میدونه چقدر از افرادی هستند که هنوز هم مثل بچه سالی شما فکر میکنند و همیشه در حسرت داشتن چیز های بالاتری هستند در حالیکه بهترین ها را در اختیاز دارند .

آقا امید این صحبت من شاید براتون تکراری باشه ولی گاهی نیاز داریم به صحبت هایی که مدام بهمون گفته بشه ..

آقا امید هیچ چیزی نیست که از توان خداوند قادر مطلق خارج باشه ... شما تلاشتون را دارین میکنین و قلبا هر آنچه را که اینجا برامون تو تاپیک مینویسین را به خود خدا بگین و مطمئن باشین اجابت میکنه ... یه لحظه فکر کنید زمانیکه خواسته هاتون رو در این تاپیک و برای دوستانتون و ما کاربرانی که در این تالار هستیم مینویسید ..در حالیکه هیچ کاری از دست ما بر نمیاد جز آرزوی خیر برای شما کردن و راهنمایی دادن ...چقدر خوبه همینطور با انگیزه بریم به خدا هم بگیم ... :72:

آقا امید من به عنوان یکی از کاربران تالار دعا میکنم ان شاءالله به حق ماه مبارک رمضان و وجود پر برکت آقا امام زمان (عج) همه ی اون چیزی را که از درگاه خداوند خواستار هستین به بهترین خیر و مصلحت خداوند متعال به اجابت برسه و دلتون عمیقا شاد بشه .. شغل مناسب و همسری شایسته و فرزاندان سالم و صالح :72:

توکل کنین :203:

یه بار شنیدم اگر خداوند را به نام های نیکش که گفته شده صدا کنید جوابتون رو میده ... من هم با خودم گفتم وقتی در دعای جوشن کبیر هزار و یک نام از اسماءالهی گفته شده پس حتما جواب میگیرم و اثرات شگفت انگیزش را در زندگی ام دیدم .

به شما هم توصیه ام این هست که این دعای گرانقدر را بخوانید و حرف دلتون را به خدا بگین

سلام
امیدوارم جزو خاطرات عاشقانه باشه چون من خودم خیلی لذت بردم

یه روز استخونایی که کنارش مقداری گوشت هم داشتو جمع کردم و توی مسیری که سگ ها همیشه لب جاده میان ریختم براشون
البته خودم پیاده نشدم چون میترسم ولی خیلی سگا رو دوست دارم
همسرم هر وقت سگی میبینه میگه نیگا رفیقاتو براشون دست تکون بده:311:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط « 7 »

سلام آقا امید وقتتون بخیر ؛

ان شاءالله طاعات و عباداتتون مقبول درگاه حق باشه :203:

چقدر خوبه که توی صحبت هاتون میگین قبلنا اینطوری فکر میکردم و الآن اینگونه اندیشه میکنم ...میدونید این ویژگی در شما چقدر با ارزشه و نشون دهنده این هست که شما رشد کردین و بزرگ شدین ... خدا میدونه چقدر از افرادی هستند که هنوز هم مثل بچه سالی شما فکر میکنند و همیشه در حسرت داشتن چیز های بالاتری هستند در حالیکه بهترین ها را در اختیاز دارند .

آقا امید این صحبت من شاید براتون تکراری باشه ولی گاهی نیاز داریم به صحبت هایی که مدام بهمون گفته بشه ..

آقا امید هیچ چیزی نیست که از توان خداوند قادر مطلق خارج باشه ... شما تلاشتون را دارین میکنین و قلبا هر آنچه را که اینجا برامون تو تاپیک مینویسین را به خود خدا بگین و مطمئن باشین اجابت میکنه ... یه لحظه فکر کنید زمانیکه خواسته هاتون رو در این تاپیک و برای دوستانتون و ما کاربرانی که در این تالار هستیم مینویسید ..در حالیکه هیچ کاری از دست ما بر نمیاد جز آرزوی خیر برای شما کردن و راهنمایی دادن ...چقدر خوبه همینطور با انگیزه بریم به خدا هم بگیم ... :72:

آقا امید من به عنوان یکی از کاربران تالار دعا میکنم ان شاءالله به حق ماه مبارک رمضان و وجود پر برکت آقا امام زمان (عج) همه ی اون چیزی را که از درگاه خداوند خواستار هستین به بهترین خیر و مصلحت خداوند متعال به اجابت برسه و دلتون عمیقا شاد بشه .. شغل مناسب و همسری شایسته و فرزاندان سالم و صالح :72:

توکل کنین :203:

یه بار شنیدم اگر خداوند را به نام های نیکش که گفته شده صدا کنید جوابتون رو میده ... من هم با خودم گفتم وقتی در دعای جوشن کبیر هزار و یک نام از اسماءالهی گفته شده پس حتما جواب میگیرم و اثرات شگفت انگیزش را در زندگی ام دیدم .

به شما هم توصیه ام این هست که این دعای گرانقدر را بخوانید و حرف دلتون را به خدا بگین

---

سلام
خیلی ممنونم از شما
این روشی که شما نام بردین ازش بهش میگن معنا درمانی اینکه من معنای زندگی خودم بفهمم و بر اون اساس هدف تعیین کنم
بیکاری سبب شد که وقت داشته باشم و خودم تجزیه و تحلیل کنم کتاب خوندم سخنرانی گوش دادم
من نمیتونم خدا رو مجبور کنم که به من کار همسر خوب بده ولی میتونم ظرفیتم ببرم بالا که انقدر از زندگیم ننالم و شاکر باشم
بعضی وقتام واقعا نداشتن یک شغل بد یا همسر نامناسب بهتر از داشتنش هست

سلام آقا امید وقتتون بخیر ؛

میدونید دقیقا مدتی پیش تو این شبکه های مجازی کلیپی دیدم که موضوعش این بود : « آیا فکر میکنید درجا میزنید و برای شروع هر کاری دیر شده ؟ »

نشون میداد که بعضی ها ممکنه در 22 سالگی فارغ التحصیل بشن و هنوز هدفشون رو از زندگی ندونن ...

دیگران شغل و پیشه خود را در 40 سالگی پیدا کنند .... بعضی ها ممکنه در 30 سالگی تشکیل خانواده بدن ولی برخی دیگه هم در 35 سالگی هنوز مجرد هستند !
بعضی از مردم در 60 سالگی معنای زندگی را متوجه نمی شوند و برخی دیگر در این سن کسب و کار خود را راه می اندازند .

بعضی از مردم در اولین تلاش خود به موفقیت میرسند و بعضی دیگر با دهمین تلاش خودشون به موفقیت میرسن .

همگی ما داستان شخصی خودمان را داریم ...

نباید به کسانیکه جلوتر از ما بوده حسادت کرده ( سوءتفاهم نشه اینها مطالبی هست که تو کلیپ دیدم ) و آنهایی هم که از تو عقب تر هستند را مسخره نکن .
زندگی یعنی جهش در زمانی که باید (زمان درست )

به یاد داشته باش : زمان برای همه در حال گذر است و تو جایی قرار داری که باید قرار داشته باشی ، هر آنچه که باید اتفاق بیفتد اتفاق خواهد افتاد ..
هر کدام از ما زمان بندی و ریتم زندگی منحصر به خود را داریم .

خودم از این بنامه استفاده بردم و امیدوارم بتونه کمک کوچکی هم به شما بکنه .

در پناه حق سلامت و موفق باشین

سلام به به عجب تایپیک خوبی دست ایجاد کنندش درد نکنه:72:
این روزا فکنم برای هممون پر از خلوت های قشنگ با خودمون باشه
منم دیروز سه ساعت خیلی خوبی داشتم. پسرمو گذاشتم خونه مامانم و یک مکان معنوی رفتم... عجیب بود با اینکه با حال خیلی بدی رفتم ولی اوتجا یک آرامش عمیقی داشتم که فقط دلم میخواست بخوابم:311: یعنی من همچین آدمیم:18:
خلاصه به زور چشامو باز نگه میداشتم ولی خیلی بهم خوش گذشت و کلا انگار اروم شدم

بعضی شبا هم که بعد از خوابوندن پسرم جونی برام باقی میمونه نمیرم بخوابم و به کارای مورد علاقم مئل کتاب... میرسم

یک شب هم که همسرم نبودن با ماردم جلسه رفتیم و اونجا خدا یارم بودو دوستمو دیدم اونم پسرمو برداشت کلا برد بیرون از مجلس باهاش بازی کنه و من یاد مجردیام که جلسه میومدم چه فارغ بال و چه دغدغه های قشنگی داشتم افتادم... خیلی حس خوبی بود
سخته آدم تو این غوغای روزگار خودشو فراموش نکنه

به مدت تقریبا یک سال با دوستی اشنا شده بودم که بعضی از حرفاش کاملا درست و بعضی حرفاش اشتباه بود مخصوصا وقتی منو قضاوت میکرد
خیلی ناراحت میشدم و گاهی گریه میکردم
اول از اون شخص ناراحت میشدم بعدش فهمیدم تقصیر خودم و نگاه من به اون فرد خیلی بزرگ بود و فکر میکردم منو درک میکنه
تصمیم گرفتم دیگران رو برای خودم بزرگ نکنم
تفاوتش در اینه وقتی یک ادم بزرگ تورو میزنه خیلی بیشتر دردت میگیره تا یک کودک

یک کارتون بود به اسم هنری توی خواب اسباب بازی شو هی بزرگ فرض کرد هی بزرگتر طوری که اسباب بازی دنبالش دوید
هنری چی کار کرد ؟؟
گفت تو هیچ قدرتی نداری تو خیلی هم کوچیکی و اون کوچیک شد هنری دیگه نترسید اسباب بازیشو بقل کرد و به اتاق اسباب بازیاش برد


کلا باید همه چی رو کوچیک ببینی جز خدااااااااااااااااااااااا اااااااااااا

برای خودم وقت می گذارم و بعد از مدت ها دوباره پیاده روی روزانه ام رو شروع کردم.
من و دخترم و یک پیاده روی یک ساعته بدون فکر کردن به چیزی.
فارغ از هیاهوی دنیا و هر گونه استرس و اضطرابی،
فقط صدای تپش های قلبم را می شنوم،
می گه به خاطر اینکه می تونی راه بری، می تونی تند راه بری، ومن می تپم،

خدا را یاد کن.

امشب افطاری جایی بودیم و از بین این همه غذاهای رنگارنگ فقط چای و خرما خوردم.مبارزه با نفسم رو دوست دارم

- - - Updated - - -

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط بی نهایت

برای خودم وقت می گذارم و بعد از مدت ها دوباره پیاده روی روزانه ام رو شروع کردم.
من و دخترم و یک پیاده روی یک ساعته بدون فکر کردن به چیزی.
فارغ از هیاهوی دنیا و هر گونه استرس و اضطرابی،
فقط صدای تپش های قلبم را می شنوم،
می گه به خاطر اینکه می تونی راه بری، می تونی تند راه بری، ومن می تپم،

خدا را یاد کن.

---

ای جان دلم
راه رفتن دخترتو تصور کردم دلم غنج رفت:43:
خدا حفظش کنه:72:

بعضی وقتا در حیاط خانه پدرم لی لی بازی با پسرم انجام میدم :72::82:
بعضی وقتام فوتبال :310:

بعضی وقتام دو تایی تا صبح بیدار میمونیم کارتون میبینیم با کلی ذرت

واقعا خدا رو شکر خیلی از این لحظه هام لذت میبرم

بعضی وقتا مادرم منو صدا میکنه تا با هم چایی بخوریم و حرف بزنیم :43:اخ که نمیدونی چقدر خوبه

سلام، وقتی این تاپیک رو دیدم با خودم فکر کردم من چه لحظات قشنگ و عاشقانه ای با خودم دارم و متاسفانه چیز زیادی به نظرم نیومد .

فقط این به ذهنم اومد که البته نمیدونم این جز خاطرات قشنگ میشه یا نه!
من وقتایی که کتاب مورد علاقمو میخونم، حس خوبی پیدا میکنم.

در کل کاش می شد بیشتر مهارت عشق ورزی و خودمراقبتی رو یاد گرفت و تقویت کرد.