-
کار همسرتون به هیچ عنوان درست نیست و اینجور برنامه های کاری زنگ خطری هست برای شما!
این روابط عجیب توی ادارات و شرکت ها داره خانواده ها رو توی ایران داغون میکنه!
پس شک نکنید این حق شماست که ناراحت باشید و این ناراحتی رو همونطور که مدیر گفت ابراز کنید!
-
شما میفرمایید ایشان شما را دوست دارند
یعنی این مسئله را شما باور دارید که برای ایشان مهم هستید
بنظر بنده اولین و ساده ترین کاری که در محدوده ی دوست داشتن کسی هست سعی در درک کردن او هست
دو نفر که هم رو دوست دارند (این را روش تاکید میکنم چون خود شما هم ظاهرا روش تاکید داشتید) ، در گام نخست حس ارامش و اطمینان خاطر رو باید برای هم فراهم بیارند تا در این بستر ارام بشود حال خوبی داشت و با ناملایمات زندگی مواجه شد.
بنظر بنده به ایشان بفرمایید که شما به دنبال تغییر در رفتار ایشان به شکل مطلق نیستید بلکه علاقمند هستید ببینید و بشنوید برای دغدغه ای که برای شما شکل گرفته ایشان چه راهکاری به ذهنشان میرسد تا حس خوشایند و دلگرم کننده محبت و توجه ایشان را یکبار دیگه دریافت کنید و بچشید.
منظور بنده این است که اگر ایشان نمیتواند نرود به سفر یا در روابط کاریش تغییر خاصی ایجاد کند حداقل وسیله ی سفر و محل اقامت و سایر مواردی که میتواند جدا کند و برای شما هم با شواهدی که میاورند ارامش ایجاد کنند
به ایشان نفرمایید که چه بکنند یا چه نکنند به شکل صرف و مطلق ، اما حستان را بفرمایید و بگویید که انتظار دارید احساس شما برای ایشان دارای اهمیت باشد و این ارزش گذاری را در عمل هم بتوانید ببینید و پیشنهاد میکنم در این مسیر گفتگو از گریه و بی تابی و نشان دادن هرگونه درماندگی دوری کرده و محبت و احساس را چاشنی قرار دهید .
صبور و موفق باشید.
-
دوست عزیز من خودم به واسطه شغلی که دارم بارها مجبور شدم به ماموریت برم گاهی اوقات با یه همکار مرد گاهی اوقات هم با چند تا مرد گاهی با ماشین شرکت گاهی هم با هواپیما....البته من اونموقع نامزد بودم و قبلش هم که مجرد...ببینید این به نظر من خیلی به شخصیت اون افرادی که سفر میرن بستگی داره من کاملا در برخورد با آقایون مغرورم و اصلا به قول معروف باهاشون گرم نمیگرم و صمیمی نمیشم نه اینکه بگم الان متاهلم یا اونموقع نامزد داشتم نه..موقع مجردیم هم قاطی نمیشدم کلا خوشم نمیاد تو محیط کار..البته اینم بگم آقایونی که من باهاشون میرفتم ماموریت همه تقریباده سال از من بزرکتر بودن..البته یکی از این آقایون بسیار بسیار سرو گوشش میجنبه و به هر طریقی میخاس حداقل ارتباط کلامی صمیمی با من برقرار کنه ولی من پس میکشیدم چون تو ذاتم بود چون مقید بودم ...حتی یه بار با این آقا با هواپیما رفته بودیم که زدو پرواز تاخیر خورد سه ساعت..من کله سه ساعت رو رفتم نمازخونه فرودگاه شاید سه متر نمیشد اونجا ولی به خاطر اینکه نخام باهاش هم کلام بشم و زیادی صمیمی بشه دور شدم ازش...کلا سایلنت بودم تو هواپیما یا ماشین هم سرم تو کار خودم بود و هندزفری تو گوشم بود...وگر در شرایطی که در مورد مسایل کاری صحبت میکردیم..خلاصه خانمی شخصیت و ذات آدما تو این شرایط واقعا رفتارشون رو دیکته می کنه به نظر من
-
دوستان از همگی ممنونم
من دیشب با همسرم همون طور که گفتید در این مورد حرف زدم و تقریبا حل شد
برامون دعا کنید :72: