-
سلام دوست عزیز
به نظر من ایرادی نداره این کار رو انجام بدین. ولی در نهایت اون آقا باید پیشنهاد بده که رابطه رسمی تر بشه.
فقط شما تا اون موقع سعی کنید زیاد بهش فکر نکنید و برای خودتون درگیری عاطفی ایجاد نکنید.اینکه توی ذهن ایشون چی میگذره و آیا این رابطه آینده ی داره یا نه رو نمیشه پیشبینی
کرد.
پس به هیچ عنوان وابسته نشید.توی فرصت های پیش آمده برای چت یا دیدار هم میتونید خود واقعیتون رو به ایشون نشون بدید تا بتونه تصمیمش رو بگیره.
-
سلام آنیتا جان
ممنون از کمکت
ببینید من میخوام با رفتن به شهرشون فرصت دیدار و گفتگوی رودررو رو بهشون بدم و ببینم خودشون چطور و چقدر از این فرصت استفاده میکنن. چون تهران که اومدن به دلیل مسائلی که گفتم مشوش بودن و نشد که ما وقت بیشتری با هم بگذرونیم.
ما اول اردیبهشت قرار هست که با هم بریم سفر.2 من میخوام اگر ایجاد یک رابطه ی هدفمند ما دونفر شدنی نیست، تا قبل سفر این رو بفهمم و سفر رو نرم با ایشون و گروه. چون ایشون همین الان هم تو ذهن من مهم شدن و من نمیخوام خاطرات بیشتری با هم داشته باشیم و در صورت لزوم فکر نکردن به ایشون برای من سخت بشه.
چیزی که از گذشته اشون میدونم این هست که مثل من یک بحران عاطفی داشتن و خانمی رهاشون کرده و رفته ازدواج کرده و شاید این مسئله و همکار بودنشون با دختر خاله من باعث تردید باشه. نمیدونم.
ممنون از کمک دوستان
-
به نظر من لزومی نداره بری ایشون را ببینی.
این که می خواهی سریعتر تکلیفت مشخص بشه و حس می کنی فکرت را خیلی مشغول کرده ... درست.
اما راه حلش این نیست که اینقد عجله کنی و بری دنبالش.
فکر و احساست را کنترل کن.
درست نیست که هنوز هیچی نشده اینقد درگیر احساسات شدی.
جلو رفتنت هم تو این مرحله درست نیست.
هر وقت ایشون قدمی برداشت، شما مثبت برخورد کن. اما فعلا قدمی برندار. این قدمی که می خوای برداری یه خورده زیادی بزرگه :311:
-
سلام شیدا جان.
حرفت متین.
-
سلام به همه دوستان
اون آقا پیام دادن از من پرسیدن کی میاید شهر ما،؟گفتم حدود دو هفته دیگه. گفتن پاسپورت رو لازم دارن. گفتم با تیپاکس بفرستم گفتن اگر خودتون میاید که خودتون بیارید.
الان چکار کنم. وقتی رفتم به خودش زنگ بزنم یا بدم دست دختر خاله؟
-
با سلام
به نظر من فرار کردن نداره برید ببینیدش
چیزی که مهمه اینه که چه حرفایی می خوایید بزنید و چه حرفایی می شنوید
اونا رو فکر کنید