نوشته اصلی توسط
باران13
سلام خانم
آقای ye doost عزیز برای شما خیلی احترام قائلم ولی اینجا رو خیلی تند رفتید
ابدا فکر نمی کنم تندروی کرده باشم. قضاوت من درباره این شخص در پاسخ پرسش ایشان و بافرض صحت اطلاعات داده شده است. اگر اطلاعات صحت نداشته باشه فضاوت هم به خودی خود ساقط میشه. ولی اگر واقعا درست گفته باشند بازهم میگم کسی که فحاشی میکنه، به اصول و اعتقادات پایبند نیست و از همسرش میخواد با وضع زننده در جمع ظاهر بشه و به دنبال ناموس مردم راه می افته، همچین موجودی پست و بی ارزشه. مگه قراره چه کار دیگه ای بکنه که نکرده؟
این دوستمون یه بعد خیلی مهم از قضیه رو خیلی خوب توضیح داد، من خودم یک مرد هستم و خیانت رو با چشمام دیدم و در موردش مطالعه هم کردم، مسعله خیانت خیلی پیچیدست و یک شب اتفاق نمی افته و متاسفانه افراد درگیر چه نزدیک و چه دور یا صورت مسعله رو پاک می کنند یا کاملا چکشی عمل می کنند. یونگ میگه " یه انسانی که غرایزش رو سرکوب کرده به اندازه یه موجود زخمی خطرناک" زن و مرد هم نداره، مثلا تو زندان های سیاسی در اکثر مواقع یک واقعیت وجود داره به نام "پیروزی جسم انسان در مقابل عقایدش"، من نه همسر شما رو می شناسم و نه شما رو! فکر می کنم یه سری از بهانه گیری های همسر شما مخصوصا در مورد ظاهر بی ربط به این قضیه نباشه
این ها همه توجیه هستش. اولا شما از کجا می دونید این خانم نتوانسته نیازهای همسرش رو برطرف کنه؟ چرا یک سال و نیم نیامده دنبال همسرش برش گردونه خانه؟ اصولا ار کی برطرف نشدن نیاز جنسی مجوز ارتباط نامشروع شده؟ با این توجیه میلیون ها جوان ازدواج نکرده رو باید بهشون اولویت بدید. دراینصورت هم سنگ روی سنگ بند نمیشه و هیچ خانواده ای در امان نخواهد ماند.
اگر منطق فوق رو قبول کنیم این قاعده به سایر جنبه های زندگی هم سرایت میکنه. مثلا کسی که نیاز مالی داره پس حق داره برای رفع نیازش اموال دیگران رو بدزده؟
من تنها و تنها هدفم اینه که کمی بیشتر فکر کنی و از ابعاد مختلف مشکلت رو آنالیز کنی با این پیش فرض که همسرت رو یه آدم کاملا سیاه و خودت رو مبرا نبینی، یعنی واقع گرایانه نگاه کنی تا بتونی محکم تصمیم بگیری، به نظر من با مشاور قبل از هر نوع اقدام قانونی مشورت کن
ما هم همه راه ها رو نشان دادیم تا ایشون بنا به موقعیت و توانائی و امکانات هر کدوم رو که به مصلحت می دونند انتخاب کنند. مشورت با خانواده و دیگران رو هم تاکید کردیم. آنچه که بیشتر موردنظر بوده و تاکید شده دست روی دست نگذاشتن است. طبق گفته خودشون 1.5 سال نشسته اند خانه پدرشون. خودشون بدون همسر بوده و همسرشون هم معلوم نیست در این مدت چیکار می کرده. بخصوص با آن مزاج آتشین شان :311:. این خانم همینجوری پیش بره تا بیاد فکر کنه چه کار کنه یا نکنه 5 سال دیگه گذشته.
این نکته رو هم باید درنظر گرفت در هر حالتی و درنهایت مرد خانه مسئول خانواده و همسر و فرزندانش است. همینطور که به مرد اختیارات وسیع داده شده در مقابل مسئولیت تامین نیازهای مالی، روحی و جسمی خانواده هم برعهده اش است. این نمیشه که با توجیه اینکه نیاز من رو برطرف نکردی بره خلاف کنه. معنی نداره که 1 سال و نیم زنش خانه نباشه. باید بیاد برش گردونه، بره تمکین بگیره، خانواده و فامیل رو واسطه کنه اشتی کنند. اگر خیلی ازش ناراحته طلاقش بده تکلیف هر دو طرف روشن بشه. نه اینکه خانم خانه باباش و آقا هم معلوم نیست سرش کجا گرمه. این بی مسئولیتی و چه بسا فرصت طلبی (شاید) باشه.
امیدوارم اتفاقای خوب برات بیفته