نوشته اصلی توسط
rahaaaaaaa
ممنون از دوستانی که صفحه من رو مورد عنایت قرار دادین و راهنمایی کردین . دوست داشتم مدیرهای سایت هم نظرشون رو میگفتن اما انگار سرشون شلوغه و شاید هم مشکلات من رو قابل مشاوره ندونستند . به هر حال هدف درد و دلی بود و در کنارش نظرات دوستان رو خواندن برام بسیار با ارزش بود . دوستان راهنمایی کردند به طلاق فکر نکنم منم همین کارو میکنم اما هر چه با خودم کلنجار میرم به ادامه زندگی هم نمی تونم فکر کنم . در اعماق قلبم شوقی برای ادامه زندگی با این همسر پیدا نمی کنم . هر چند از طرف او هم اصراری ندیدم فقط مدتیه که هفته ای که تعطیلی داره (دو هفته در میون ) میاد دنبال دخترم و شب برام میارتش . بعد از حدود چهار ماه که اصلا سراغش رو هم نمی گرفت . منم بچه رو اماده میکنم میدم دست بابام که اومد دنبالش بهش بده خودم حتی تمایلی به دیدنش هم ندارم . یکبار هم تماس گرفته تاریخ زایمان ر پرسیده که بیاد بیمارستان!!!!
دوستان میگن نباید از لحاظ مالی ساپورتش کنی تا غرورش جریحه دار نشه . خوب وقتی هزار تومنم پس انداز نداره باید چیکار کنم ؟الانم اگر بخوام زندگی کنم بگم کجا بیاد ؟خونه پدرم که در حال حاضر هستیم ؟ بارها و بارها بدترین فحش ها رو نثارشون کرده که اصلا دلم نمی خواد . بگم برو خونه بگیر واسه من و بچه ها که میدونم هیچ پولی پس انداز نداره و خانواده اش هم هیچ توان مالی برای کمک کردن بهش ندارن پس مجبور میشم خودم خونه بگیرم . خلاصه این گوشه ای از برزخ زندگیه منه ازتون میخوام برام دعا کنید