-
یکی از مشکلات اساسی من اعتماد به نفس کاذب همسرمه،که فکر میکنه خانوادش و خودش بدون عیب و نقصن،با اینکه سراسر مشکل دارند.
آقای خاله قزی من حرفهای شما و دوستان را قبول دارم ،اوایل مادرشوهرم که حرف میزدن،میگفتم اخلاقش همینه دیگه ولی دیگه انقدر زیاد شده که دیگه حالم بد میشه،ما تو یه آپارتمان زندگی میکنیم،هر وقت صدای آسانسور میاد تمام بدنم میلرزه،که نکنه بخواد بیاد خونه ما و دوباره حرفای خاله زنکی رو پیش بکشه،استرس وحشتناکی گرفتم.من خیلی خونه مادرشوهرم نمیرم و همین باعث شده که بگن چرا سحر نمیاد خونمون....دیگه نمیگن که شاید رفتار خودشون بعث میشه که من فاصله بگیرم.
من وقتی از شوهرم تعریف میکنم و دلم میخواد حس استقلالش رو بالاببرم،دیگه خدا رو بنده نیست،انقد جو گیر میشه که اصلا اوضاع بدتر میشه،بیشنر از خودش تعریف میکنه و خانواده منو بیشتر میکوبونه،اصلا جنبه تعریف کردن نداره،خانوادش که همیشه شوهرم رو زمان مجردیش میکوبوندن و اصلا براش ارزشی قایل نبودن ولی بعد از ازدواج ما برعکس شد !!
-
با سلام و احترام
دوست عزیز چند نکته به نظرم رسید که شاید کارشناسانه نباشه اما میگم شاید کمکت کنه.
من وقتی از شوهرم تعریف میکنم و دلم میخواد حس استقلالش رو بالاببرم،دیگه خدا رو بنده نیست،انقد جو گیر میشه که اصلا اوضاع بدتر میشه،بیشنر از خودش تعریف میکنه
عزیزم بذار جو گیر بشه بذار بیشتر از خوودش تعریف کنه اولش شاید خانواده تورو بکوبونه اما بعد از مدتی که رفتار درست تو رو ببینه اونم درست میشه.مثلا ازش که تعریف کردی دیدی اونم داره از خودش بیشتر تعریف می کنه و جو گیر میشه بگو پس چی فک کردی آقاییه خودمی دیگه .اگه خانواده تورو کوبوند بعدش فقط سکوت کن اصلا جواب نده انگار کن این قسمت از حرفاشو نشنیدی اینجوری وقتی که خانوادتو می کوبونه نه تایید می کنی و نه جوابش رو میدی و فقط سکوت می کنی خودش بعد از مدتی این رفتارشو ترک می کنه. و سکوتت اصلا معنیه قهر نداشته باشه و طوری باشه که انگارنشنیدی حرفشو.
خانوادش که همیشه شوهرم رو زمان مجردیش میکوبوندن و اصلا براش ارزشی قایل نبودن ولی بعد از ازدواج ما برعکس شد !!
برا همین میگم دیگه می بینی اونا هم فهمیدن که برای داشتن پسرشون باید بهش ارزش بدن اقتدار بدن تعریف کنن و برای همینم عکس دوران مجردیش رفتار می کنن پس چرا تو این رفتارای درست رو انجام ندی؟
-
ممنون مونا جان،سعی ام رو میکنم.
دیشب گفته جهازت به درد نخوره،همش تیر و تخته اس،خیلی گفت،خیلی،منم گفتم اگه دوست نداری با پول خودت بخر،منم اینا رو میفرستم خونه بابام،میگه آره بفرستشون،کلا خاله زنکه،در مورد همه چی نظر میده،مثلا خواهرت چرا خونتون کار نمیکنه،در مورد این مساله با من بحث میکنه،من نمیدونم به این چه ربطی داره که تو همه چی نظر میده،
یه حرفایی میزنه که واقعا دارم مریض میشم،شبا بی خوابم،ازش دور شدم.نداد،یا چرا شوهر خالت به ما عیدی نداد،یا خیلی چیزای پیش و پا افتاده ......
-
سحر جان كاملا دركت ميكنم منم تو شرايط تو هستم و واقعا نميتونم درك كنم رفتارش در حالي كه من سعي ميكنم شوهرم احساس نكنه خانوادم مهمتر يا اولويت من اونا هستن ولي اون تو كار خودش برخود هاي بد داره هميشه خودش ميگيره نه حرف ميزنه نهچيزي مثلا ما ماشين خريديم برادرم كلي تبريك و تعريف ميكرد بعدش برادرم ماشين خريده اصلا شوهرم تبريك هم نگفت هيچ به روشم نياورد احساس ميكنم چشم ديدن خانواده من نداره رسما حسودي ميكنه من شخصا وقتي فكر ميكنم دو دليل بيشتر براي اين رفتارها نميبينم
١- حسودي ميكنه هم به خانوادم همم اينكه من با خانوادم خوبم و اونا با من نميتونه تحمل كنه چون هميشه سعي ميكنه ثابت كنه كه خانوادم من نميخوان يا من دوست ندارم در حالي كه من ميدونم اينجوري نيست
٢- عوامل فرهنگي و تربيتي باعث ميشه اتوماتيكوار نسبت به خانواده من مغذش بد كار كنه چون كلا خانوادگي عادت دارن هميشه معترض باشن هميشه اعتراض كنن هميشه ناراضي باشن هميشه خودشون بالاتر ببينن يه خود شيفتگي خاصي دارن كه كم كم احساس ميكنم مريض هستن اينم يه جور مريضي
كاش واقعا راه نجات باشه منم مثل شما ديگه احساس ميكنم افسردگي گرفتم.
-
مونا جان دقیقا همون چیزی که من میخاستم بگم رو عینا گفت من همه این رفتارها رو گذروندم پس از تجربه میگم اما باید صبور باشیدشما تازه شیوه جدید برخوردبا اونها رویادگرفتید معلومم نیستدرست بکار برده باشید و عجلههم دارید ظرف یه هفته همه چی گل بلبلبشه!!!!!
دوستمون که گفتن شوهرم یا حسادت میکنه یا ........ میخاد یجور نشون بده که خانوادم من و نمیخان و .........
باید بگم مردا ذاتا
1میخان الویت اول باشن
2میخان طرف ضعیف رو خودشون حمایت کنن بگن من فقط حامی توام
3میخان خودشون از همه پیش همسرشون بالاترباشن
و.........
خوب اینها ذاتی هست اما اکثرا بلد نیستن چطور اینها رو بروز بدن و در ایران ما بخاطر تربیت پسر دوستی به صورتهاییی که خودتون گفتین بروز کرده یعنی پرخاشگرانه
اما من میگم با برخورد درست و مدریت صحیحکاملا میشه شیوه درست ذاتی اونها رو بهشون یاد داد
وقتی همسر شما مجرد بوده و خانواده کوبیدنش این ذاتشون بصورت یه عقده درومده که تامین نشده و دوست دارن زنشون تامین کنه و تونها رو قهرمان زندگی و بتمن بدونن متاسفانه خانومها هم اکثرا تحمل این رفتارها رو ندارن و میگن شوهرم مغروره شوهرم با خونادم ضده و........پس اونها هم رفتار نادرست نشون میدن و این میشود که میبینید
اما بعد ازدواج خانواده همسر بخاطر جذب پسرشون صاف دست میذارنرو پاشنه اشیل و میبرن سمت خودشون و اونوقت همون پسر که تو مجردی همش سرکوفت بارش میکردن میشهقهرمان زندگی اونها و شکاف با همسری که نمیتونه این حس رو به شوهر بده و روز به روز فاصله زن و شوهر از هم بیشتر و....
نکته اساسی :
همیشه در یک جبهه با همسر باشین حتی اگر تیراندازی به خانواده شما کرد اگر حق بود تایید کنید اگر ناحق فقط سکوت
بعد مدتی همسرتون میبینه شما طرفشین و نیاز نداره با قلدری و توهین به خونواده شما خودش رو ثابت کنه!!!!
اما در همه اینها صبر حداقل چندین ماه لازمه تا تغییرات رو به عینه ببینید
مثلا همنجا که گفته شد همسرم میخاد جوری نشون بده که خانودم من نمیخان یعنی میخاد بگه فقط ون هستمکه تورو دوست دارم و اهمیت بهت میدم
اونجا که تبریک نمیگه برا ماشین خریدن دامادتون میگه ای وااای من الان پیش خانومم کوچیک شدم من نتونستم این براش فراهم کنم پس سعی میکنه به روش نیاره که ماشین بهتری اونا خریدن
میبینید واقعیت چیز دیگریست اما رفتار پرخاشگرانه و ناراحت کننده
پس تا میتونید به همسرتون هندونه بدین اثارش رو خاهید دید
-
ممنون مونا جان و ستاره زیبا
من قبلا حرفی نمیزدم و این رویه ادامه داشت،شوهرم من حتی جلوی دیگران هم بد میگه،تیکه میندازه،مثلا خانوادشون یه جا نشستن و جلوی من میگه،من اینجا هم باید سکوت کنم؟خانوادش هم در این حد بهش میگن که این حرفا رو نگو،همین و بس،در صورتیکه خودشون تیکه هاشونو بعدا میندازن،احساس خورد شدن میکنم