RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزيز : اگر نميتوني گذشته دوستت رو فراموش كني و آزارت ميده بهتره كه سعي كني اونو فراموش كني و اصلا باهاش رابطه نداشته باشي . چون مسئله ازدواج مسئله ساده اي نيست و تو يك عمر با شك و ترديد به همسرت نگاه ميكني .
ولي اگر ميتوني با اين قضيه كنار بياي پس اصلا بهش فكر نكن و در مورد الان راجع بهش مطمئن شو . بدون آيا واقعا تو رو دوست داره ؟ آيا الان فقط با تو در ارتباطه ؟ چند مدت زير نظر بگير.
RE: باید چیکار کنم دوستان
سلام آقا بهراد. خوب هستيد؟ از نظر من كار دوست شما غير منطقيه. رابطه جنسي چيزي نيست كه به خاطر دوست شدن بازيجه شود. اون هم در اولين ديدار. مگر اينكه پا بند هيچ قيد و بندي نباشند. هر كسي اومد و ابراز دوستي كرد كه نبايد كار به جاهاي باريك بكشه. نظر من با خصوصيات شما قطع رابطه است.
RE: باید چیکار کنم دوستان
یعنی پول باباش مهمتر از نجابتشه
پول بابا ی اون به چه درد شما می خوره شما با پلشون می خوایی زندگی کنی یا دخترشون
اگه مسئله اینه که به نظر خود من به گذشتش فکر نکن
در غیر اینصورت من فکر نمی کنم دلیل این خانم برای سکس منطقی باشه و در صورت ازدواجتون با مشکل مواجه میشین
در ضمن اگه ایشون در گذشته با یه نفر سکس داشتن باز میشد گفت که اتفاقی بوده و دختره مقصر نیست
در ضمن خانومه کار خوبی کرده که واقعیت رو به شما گفته خیلی ها هستن که بدتر از ایناشم مرتکب شدن اما پنهان کردن
بنابر این ازدواج کار ساده ای نیست و به هر کسی نباید اطمینان کرد
سعی کنید با هر کی دوست میشید اول کامل بشناسینش حتی در مورد گذشتش تحقیق کنید تا کار به اینجا نکشه
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط heli heli
یعنی پول باباش مهمتر از نجابتشه
پول بابا ی اون به چه درد شما می خوره شما با پلشون می خوایی زندگی کنی یا دخترشون
اگه مسئله اینه که به نظر خود من به گذشتش فکر نکن
در غیر اینصورت من فکر نمی کنم دلیل این خانم برای سکس منطقی باشه و در صورت ازدواجتون با مشکل مواجه میشین
در ضمن اگه ایشون در گذشته با یه نفر سکس داشتن باز میشد گفت که اتفاقی بوده و دختره مقصر نیست
در ضمن خانومه کار خوبی کرده که واقعیت رو به شما گفته خیلی ها هستن که بدتر از ایناشم مرتکب شدن اما پنهان کردن
بنابر این ازدواج کار ساده ای نیست و به هر کسی نباید اطمینان کرد
سعی کنید با هر کی دوست میشید اول کامل بشناسینش حتی در مورد گذشتش تحقیق کنید تا کار به اینجا نکشه
با تشکر از نظر های دوست های خوبم
من بخاطره پولش نيست چون چيزی کم ندارم
فقط
مسئله گذشته اون هست که آزارم ميده
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط harfedel
سلام آقا بهراد. خوب هستيد؟ از نظر من كار دوست شما غير منطقيه. رابطه جنسي چيزي نيست كه به خاطر دوست شدن بازيجه شود. اون هم در اولين ديدار. مگر اينكه پا بند هيچ قيد و بندي نباشند. هر كسي اومد و ابراز دوستي كرد كه نبايد كار به جاهاي باريك بكشه. نظر من با خصوصيات شما قطع رابطه است.
سلام
ممنون از احوال پرستيتون
يکم فکرم نسبته به گذشتيه اون اروم تر شده
ولی به حرف های او نميدونم اطمينان دارم يا نه
حس ميکنم با گزر زمان نتيجه ميگيرم
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بال تكين
بهراد عزيز : اگر نميتوني گذشته دوستت رو فراموش كني و آزارت ميده بهتره كه سعي كني اونو فراموش كني و اصلا باهاش رابطه نداشته باشي . چون مسئله ازدواج مسئله ساده اي نيست و تو يك عمر با شك و ترديد به همسرت نگاه ميكني .
ولي اگر ميتوني با اين قضيه كنار بياي پس اصلا بهش فكر نكن و در مورد الان راجع بهش مطمئن شو . بدون آيا واقعا تو رو دوست داره ؟ آيا الان فقط با تو در ارتباطه ؟ چند مدت زير نظر بگير.
ميدونم که واقعاً منو دوست داره
تاحالا هرچی گفتم گوش داده
هرکاری که گفتم انجام داده رو حرف من نه نميگه
نيازی به امتحان کردن نيست دوسته عزيز چون در اين مورد ميشناسمش
ميدونم فقط با منه الان
RE: باید چیکار کنم دوستان
نمي دونم بايد چي بگم. پس اگر خيلي ميشناسيش و بهش اعتماد داري و آرومتر شدي خوب ديگه پس چي مي خواي؟ برو كارو تموم كن ديگه
RE: باید چیکار کنم دوستان
نميدونم بايد چيکار کنم
ميخوام برم جلو ولی انگار ديگه ا عتمادی ندارم بهش
نميدونم چيکار کنم
RE: باید چیکار کنم دوستان
بهراد عزیز، صبر کنید و به خودتون فرصت بدین. همچین مسئله ای به تازگی برای من پیش اومده، من هم در مورد گذشته همسرم چیزهایی فهمیدم، روابطی که به هیچ وجه نمی تونم بهشون فکر کنم، شاید شما یا سایرین فکر کنن که همسر من مرد بوده و فرق می کنه اما به هیچ وجه فرق نمی کنه. همون اندازه که شما ناراحت شدید من هم ناراحت شدم شاید خیلی هم بیشتر چون که اون دوست من نیست و همسرمه!!
برای این می گم صبر کنید چون می دونم چه احساسی دارید، شاید اگه همسر من هم مثل دوست شما از همون اول صادقانه همه چیز رو بهم می گفت خیلی بهتر بود. اون موقع می تونستم با فکر بازتری انتخاب کنم، می تونستم تمام خصوصیات خوب و بدش رو کنار هم بگذارم وببینم آیا خصوصیات خوبش اونقدر هست که از گذشته اش چشم پوشی کنم یا نه؟ به هر حال من این فرصت رو نداشتم، اما شما که دارید حتما این کار رو بکنید، ببینید آیا واقعا اونقدر خصوصیات خوب داره که بتونید گذشته اش رو فراموش کنید؟ اگه این چنین هست حتما این کار رو انجام بدین و وقتی که به آرامش کامل رسیدید و دیگه یادآوری گذشته اون خانم باعث آزارتون نمی شد دست به کار بشید و قدم جلو بذارید.
زمان می بره درسته اما خیلی بهتره که بخواین یه عمر عذاب بکشید. نمی دونم شاید اگه من هم گذشته ای مثل گذشته همسرم داشتم کمی آرومتر بودم و کمتر ناراحت می شدم چون می گفتم خوب خودم هم اینطوری بودم و ... نمی دونم گذشته شما چطوری بوده اما خودتون می دونید و در تصمیم گیریتون گذشته خودتون رو هم دخیل کنید.
:72:
RE: باید چیکار کنم دوستان
نقل قول:
نوشته اصلی توسط harfedel
نمي دونم بايد چي بگم. پس اگر خيلي ميشناسيش و بهش اعتماد داري و آرومتر شدي خوب ديگه پس چي مي خواي؟ برو كارو تموم كن ديگه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shad
بهراد عزیز، صبر کنید و به خودتون فرصت بدین. همچین مسئله ای به تازگی برای من پیش اومده، من هم در مورد گذشته همسرم چیزهایی فهمیدم، روابطی که به هیچ وجه نمی تونم بهشون فکر کنم، شاید شما یا سایرین فکر کنن که همسر من مرد بوده و فرق می کنه اما به هیچ وجه فرق نمی کنه. همون اندازه که شما ناراحت شدید من هم ناراحت شدم شاید خیلی هم بیشتر چون که اون دوست من نیست و همسرمه!!
برای این می گم صبر کنید چون می دونم چه احساسی دارید، شاید اگه همسر من هم مثل دوست شما از همون اول صادقانه همه چیز رو بهم می گفت خیلی بهتر بود. اون موقع می تونستم با فکر بازتری انتخاب کنم، می تونستم تمام خصوصیات خوب و بدش رو کنار هم بگذارم وببینم آیا خصوصیات خوبش اونقدر هست که از گذشته اش چشم پوشی کنم یا نه؟ به هر حال من این فرصت رو نداشتم، اما شما که دارید حتما این کار رو بکنید، ببینید آیا واقعا اونقدر خصوصیات خوب داره که بتونید گذشته اش رو فراموش کنید؟ اگه این چنین هست حتما این کار رو انجام بدین و وقتی که به آرامش کامل رسیدید و دیگه یادآوری گذشته اون خانم باعث آزارتون نمی شد دست به کار بشید و قدم جلو بذارید.
زمان می بره درسته اما خیلی بهتره که بخواین یه عمر عذاب بکشید. نمی دونم شاید اگه من هم گذشته ای مثل گذشته همسرم داشتم کمی آرومتر بودم و کمتر ناراحت می شدم چون می گفتم خوب خودم هم اینطوری بودم و ... نمی دونم گذشته شما چطوری بوده اما خودتون می دونید و در تصمیم گیریتون گذشته خودتون رو هم دخیل کنید.
:72:
سلام دوست عزيز
واقعاً ازين اتفاقی که برايه شما افتاده متأسفم نميدونم چی بايد بگم
من خيلی عذاب کشيدم ولی مزوع دوستی بوده برای من واقعاً متأسفم،
شما ميتونيد با مهربونی همسره گراميتون رو برگردونيد به روز های قبل
من مثل مشکل شما ديدم يکی با تندی کنار ميکشه يکی هم با مهربونی و عشق ورزيدن بيشتر به همسرش
اونو خجالت زده و برميگردونه
به عنوان برادر کوچک شما پيشنهادم اين هست
ببت راهنمايتون خيلی خيلی ممنون هستم
لطف بسيار کردين که همدردی کردين
من تنها کاری که تا الان کردم و ميکنم صبر هست و مونتظره زمان هستم که راه هلی پيدا کنم