خدایا،،،،،
ما را با غم عشق،،، آشنا کن،
ز غم های دگر ،،،غیر از غم ِ عشقت،،، رها کن :72:
نمایش نسخه قابل چاپ
خدایا،،،،،
ما را با غم عشق،،، آشنا کن،
ز غم های دگر ،،،غیر از غم ِ عشقت،،، رها کن :72:
تو روزنه ی نوری
در خانه ی ظلمت پوش
دیباچه ی آوازی
بر متن شب خاموش
چیزی به من از باران
چیزی به من از پرواز
چیزی به من از گریه
چیزی به من از آواز
میبخشی و میخوابی
در بستری از اعجاز
میمانم و میرویم
در سنگر یک آغوش
بر متن شب خاموش
...
خوشبختی،
یعنی نگاهم کنی ،،،،
خوشبختی،،،،
یعنی که سر به راهم کنی:72:
خدایا...
مهربان من...
دلم به تو گرم شد، وقتی که احساسم سرد بود.. وقتی که همه ی درها بسته شد
من تنها بودم که دستمو گرفتی و بلند شدم ، از این زمین سرد و یخی
هیچی امیدی نبود، که در عین ناامیدی .. درخشیدی و امید شدی
اگر ذهن فراموشکارم و دل پر گناهم مهربانی تو رو فراموش کرد، بدون که همیشه دوستت دارم و تو در قلب منی. ممنوم یگانه ی من
روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچهای افتاد که دانه گندمی را با خود به طرف دریا حمل میکرد.
سلیمان(ع) همچنان به او نگاه میکرد که در همان لحظه قورباغهای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان(ع) مدتی به فکر فرو رفت و شگفت زده شد، ناگاه دید قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد ولی دانه گندم را همراه نداشت.
سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید، و سرگذاشت او را پرسید.
مورچه گفت: «ای پیامبرخدا در قعر این دریا سنگی توخالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی میکند که نمیتواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل میکنم و خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا نزد آن کرم ببرد.
قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است میبرد، و دهانش را به درگاه آن سوراخ میگذارد، من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او میگذارم و سپس باز می گردم به دهان قورباغه، سپس در آب شنا کرده و مرا به بیرون از آب دریا میاورد و دهانش را باز میکند و من از دهان او خارج می شوم.»
سلیمان(ع) به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری، آیا سخنی از او شنیدهای؟
مورچه گفت: آری او میگوید «یا من لا ینسانی فی جوف هذه الصخره تحت هذه اللجه برزقک، لا تنس عبادک المومنین برحمتک» ای خدایی که رزق و روزی مرا در درون این سنگ در قعر دریا فراموش نمیکنی، رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن.
دوستان به تاپیک دعای امن یجیب هم سری بزنین و با درج اسمتون طلب دعا کنین ، که دعا در حق یکدیگر بسیار پسندیده هست. من رو از دعای خیرتون بی بهره نگذارین.