-
سلام جناب خداروشکر که به موقع همسرت رو شناختی پس خوشحال باش
رابطه ات رو کامل باهاش قطع کن اگر هنوز امادگی ازدواج نداری دست نگه دار
اما اما اینکه بخای صورت مساله رو کاملا پاک کنی سخت در اشتباهی و این رو در 45_50 سالگی متوجه خاهی شد و افسوس خاهی خورد
شما بعلت اینکه احساسی وارد رابطه با همسر سابقت شدی معیار درستی رو برا ازدواج در نظر نگرفتی اما این شد یه تجربه که باید ازش درس بگیری نه اینکه صورت مساله رو پاک کنی!!!!!
اگر شما معیارهای درستی رو داشته باشی مثل خیلیها به ارامش خاهی رسید
ما با انتخابهامون زندگیمون رو میسازیم
-
سلام امیرحسین،خوبی؟حال وهوات خوبه؟با مشکلت چکار کردی
-
سلام.ممنون كه پيگير مشكل من بوديد.
مشكلات همچنان پا برجاست...ديگه دارم به وضعيت موجود و اصرار والدين به ازدواج عادت ميكنم....تو فكر اينم كه براي دور شدن از جو موجود و آروم شدن اوضاع روحي خودم و خانواده از كارم استعفا بدم و شغل دومم كه به نوعي اعتبارم حساب ميشه رو براي هميشه تعطيلش كنم و برم چند ماه پيش يكي از اقوام خارج از كشور براي كار ...البته اگه خانوادم اجازه دادن......
به اين نتيجه دارم ميرسم كه خودم رو در مسير سرنوشت قرار بدم و خودم رو به بيخيالي بزنم.....شايد اينطوري بهتر باشه برام.... بهتره يكم بي برنامه زندگي كنم شايد همه چيز درست شد.....
-
من وتو هم رفتیم تو تاپیکای خاک خورده:310:
-
سلام
اشكال نداره خدا فراموشمون نكنه
من خودم به شخصه مشكل دوستان رو كه ميخونم اشكم درمياد . انقد ميرم تو فكر كه مشكل خودم رو يادم ميره....
-
میدونی افسرده ریشه ش چیه؟قبلنا به یخ میگفتن افسرده.واقعا حس میکنم یخ شدم ،من نمیخوام بگم غصه دیگرانو میخورم چون خودم اونقدر مشکلات دارم که دیگران فراموشم شدن به قول آقای ملکیان آدمی که خدا بهش زیاد داده میتونه رایگان بخشی بکنه و به فکر دیگران باشه یکی مثل من که هر روز مشکلاتم بیشتر میشن دیگران فراموشم شدن شایدم خیلی سیرت وقلب خراب وگندیده ای دارم به قول آقای شوهر.