سلام
delkhaste خیلی خیلی ممنونم بابت مطالب تأثیرگذارتون
اول تا آخر مطالب رو با بغض خوندم. بند بندشون رو تجربه کردم و در این ایام هم به طور کامل درگیر این بحران هستم.
در این وضعیت نابسمان روحی خیلی سخته آدم خودشو جمع کنه شروع کنه به تحقیق و عیب یابی.
متاسفانه آنقدر که متن در طرح مسئله عالی بود، برای حل مسئله روش بدردبخور و عملی نداشت.
به شخصه برای خود من ، علاوه بر احساس افسوس و پشیمانی از گذشته و افکار متشنج این ایام، نگرانی از روزهای پیش رو و آینده هم این بحران رو دو چندان کرده. واقعا با این تفکر فعلی که درگیرش هستیم و به تصمیمات دهه بیست خود شک داریم چطور می تونیم برای ده سال بعدی زندگی دوباره تصمیم بگیریم. اصلا از کجا معلوم وضع وخیم تر نشه؟!
کسی مثل من که فکر میکنه در انتخاب رشته تحصیلی مورد علاقه خودش بهتر عمل نکرده، چطور میتونه خودشو از این مخمصه نجات بده؟ آیا واقعا معقول هست که تو این سن باید بره دنبال یه رشته دیگه؟ پس این وسط اتلاف وقت و عمر چی میشه؟
کسی که از گذشته خودش مایوس هست با چه تضمینی میتونه اهداف سال های بعد خودش رو تعیین کنه؟
به نظرم بهتره این روز ها رو افسوس گذشته و ترس از آینده بنامیم
- - - Updated - - -
جالب تر اینکه الان سیستم اصرار به فرزندآوری و ازدیاد فرزند هست! آخه کدوم آدم عاقلی میزاره فرزندش به وضعیت ما دچار بشه. نسل ما آینه تمام نما برای این ایده مسخره است.