-
سلام
شخصی که حاضر نیست محبت کند بیشتر از هر کسی دیگر احتیاج به محبت دارد
ببین حتی اگر بیای بگویید پدرم مادرم من را درک نمیکنند مادر شوهرم من را حساب نمیکند
لطفا به این بعدش نگاه کنید این جور که مشخص هست خودشون بیشتر از هر کسی دیگر احتیاج به محبت دارند
عزیزم قدر لحظه ها را بدون قدر زنده بودن پدر مادر را بدون حسه خوبی که هر فرزندی در کنار شاد بودن انها دارد هیییییچ جایی دیگر یافت نمیشود
از محبت خارها گل میشود سعی کن تا میتونی به پدر مادر خود وهمسرت بدون چشمداشت محبت کنی و صبور باشی حتی اگر اونها هم جوابی ندادن و بد رفتاری کردن شما بنا بزار پای اینکه به رضای خدای بزرگ نزدیک شدین اون وقت هست که خداوند زندگیت را تغییر میدهد
خدا در قر ان کریم میفرماید هر انسانی که رابطه خودش را با من اصلاح کند خودم را بطه اش را با بندگان اصلاح میکنم
شما هنوز فرزندی نداری ببین چقدر حوصله سر میرود از تنهایی کلافه میشوی حالا در نظر بگیرید فرزند داری و چه جوری میخواهی خلاش را پر کنی
هنوز مادر نیستی بدونی چقدر فرزند بزرگ کردن سخت هستش در جایی دیگر خداوند میفرماید به پدر مادر نیکی کنید ومطیع امر انها باشید مگر در جایی که شما را وادار به اطاعت غیر ا ز خدا میکنند
منتظر خبرای خوبت هستم
برای شما از خدای بزرگ ارزوی خوشبختی و سعادت میکنم
-
منم با بخش عظیمی از صحبت های اسما موافقم. کسانی که نمیتونن محبت کنن، شیرین صحبت کنن، ملایم حرف بزنن، با عشق و آرامش رفتار کنن، دلربا باشن، طنازی کنن و... این مهارت ها رو آموزش ندیدن هیچ وقت، یعنی هیچ کسی مستقیما بهشون نگفته که شما مشکلات بزرگ و عدیده و حادی دارید تو رفتار و گفتار و ریتم زندگیتون و در نتیجه روش صحیح تعامل و روابط اجتماعی و خصوصی رو هم آموزش ندیدن و تمرین نکردن و از سوی دیگه فکر میکنن خیلی بی نقص و خوبن و این بقیه هستن که مشکل و ایراد دارن؛ عززیم این ها هم به این صورت مریضن،دخترای این خانوم شاید تحصیلات دانشگاهی ندارن، تو محیط های باکلاسی رفت وآمد نداشتن، کتابی راجب روانشناسی و مهارت ارتباط و ... نخوندن و در نتیجه با مادرشون که یک جا جمع میشن، تو جمع 4 نفره شون همه رو مقصر میدونن الا خودشون رو چون هیچ کدومشون اگاهی و علم کافی رو نداره که رفتارهای خودشون رو تجزیه و تحلیل و انالیز کنه و بدی و خوبیش رو متوجه بشه و به بقیه شونم بگه، این ها واقعا از اقشار پایین(به لحاظ فرهنگی) جامعه هستن و نباید ازشون خیلی ناراحت شد باید از کنارشون گذشت به ارامی، فقط همین
-
سلاااااام
بچه ها از همگیتون خیلیییی ممنونم که واسم وقت گذاشتید
خیلی احتیاج داشتم به درد و دل
راستش شاید حق با شما باشه. شاید من دارم احساسی فکر میکنم و شاید از لحاظ منطق کار همسر من درسته
ولی بعضی وقتا خیلی اذیت میشم
من راضی به اینکه با خانوادش قطع رابطه کنه نیستم یا حتی راضی به اینکه به خاطر من باهاشون دعوا کنه. من فقط حرفشو میزنم ولی ته دلم راضی نیست. فقط چون خودم دچار خلا هستم(البته فقط توی یه بخش زندگیم یعنی همون خانوادم) یه ذره دارم به اطرافیانم حسودی میکنم. وگرنه از هییییییچ لحاظ دیگه ای ( تحصیلات- شغل- تیپ و قیافه - همسر خوب- و .... ) تا حالا حتی یه ذره هم احساس کمبود نکردم.
من مطمعنم که همسرم دوستم داره و حامی ام هست و مطمعنم خانوادش مشکل دارن . یعنی کاملا حرفای شمارو قبول دارم اما بعضی وقتا یه سری چیزا دست خود آدم نیست. بی دلیل حال آدم خراب میشه. و فقط باید با خودم کنار بیام.
بازم ممنون. ایشالا هرکی هر مشکلی داره به زودی حل شه