1- توی تاپیک قبلیم گفتم که یه آشنایی کوتاه مدت داشتیم که قصدمون جدی نبود و خیلی زود تمومش کردیم. بار دوم به اصرار ایشون رابطه شروع شد و گفت که قصدش جدیه ولی الان شرایطشو نداره و ... (سرباز بود!) واقعا متعهد بود ولی خب شرایط اصلا خوب پیش نرفت. من تو اون مدت حتی یک بار هم برخورد نادرستی ندیدم که باعث شه رابطمون رو به سردی بره یا دلیلی برای تموم کردن داشته باشم جز نداشتن کار و در آمد و در نهایت هم بخاطر اینکه شرایط ازدواج رو نداشت و به این زودی هم نمیتونست داشته باشه جدا شدیم.
ما هیچکدوم مذهبی نبودیم و مسائلی مثل دست دادن و ... برامون حل شده بود، شاید از نظر یک فرد مذهبی رابطه زیاد بوده اما به نظر خودم حد و مرزها رو رعایت کرده بودم.
2-شرایط کلی خواستگار جدید همونطور که گفتم خیلی خوبه، خانواده ی خیلی خوب و محترمی داره و تحصیلاتش تقریبا در حد خودمه (کمی از من پایین تره). کار مناسبی هم داره و در نگاه کلی هیچ ایرادی نمیشه روش گذاشت.
3- باز هم میگم که دلیل اصلی قطع رابطه ی ما فقط مسئله ی کار و مالی بود. متاسفانه ایشون از این نظر در حد صفر بود! یعنی اصلا اینطور نبود که من توقع زیادی داشته باشم ولی خب حداقلِ خواسته ی منو خانوادم که اصلا زیاد نبود رو نمیتونست براورده کنه. اگه شرایط خواستگار فعلی رو داشت صد در صد جوابم مثبت بود و امکان نداشت به شخص دیگه ای فکر کنم! حتی اگه شرایط خیلی بهتری هم برام پیش میومد بهش فکر نمیکردم. اینو با اطمینان کامل میگم.
4-اتفاقا گفتن که اصلا آدم مذهبی ای نیستن. بحث عدم اعتمادشون به دختری هست که قبلا با پسرهای دیگه رابطه داشته یا سعی میکنه روابطشو پنهان کنه.
خب به عنوان دختری که این روابط رو داشته فکر میکنم یک واکنش طبیعی باشه! اون نسبت به من بد فکر میکنه و من بهش حق نمیدم که اینجوری فکر کنه. من هیچوقت نمیتونم تصور کنم که رابطه ای که تو گذشته داشتم بخواد تو آیندم تاثیر بذاره و باعث بشه خدای نکرده به هر شکلی بخوام به همسرم خیانت کنم. منم توی زندگیم خیلی از حد و مرزها رو رعایت کردم و خیلی زیاد جلوی خودمو گرفتم و از نظر خودم خیلی از چهارچوب ها رو رعایت کردم، برای همین یک قضاوت کلی راجع به آدمایی که نمیشناسیم و نمیدونیم چه داستانی داشتن بی انصافیه.
5- به این دلیل که نمیتونسته به کسی اعتماد کنه و من رو یک آشنای مطمئن معرفی کرده. من خانواده ی تحصیل کرده ای دارم و تحصیلات و شغل خودم هم مناسبه و مثل خودش کلیات خوبی دارم
6- من اینجوری متوجه نشدم! معیارهای کلی من رو داشت و توی صحبتمون هم نکته ی منفی ازش ندیدم.برخورد بسیار مودبانه و محترمانه ای هم داشت. در مورد پایبندیش به اخلاق زیاد گفت که ترجیح میدم به حرف خودش استناد نکنم، اما تو همون یک برخورد خیلی مبادی آداب بود.
7- معیارهاش بیشتر در زمینه ی اخلاق بود (شاید چون بقیه معیارهاش رو داشتم)
8. شاید با توجه به تموم کردن رابطه ی قبلیم فکر کنین مسائل مالی برام خیلی مهمه اما باور کنین که مورد آخر توی معیارهام هست. همینکه میدونم کار مناسب و آبرومندی داره اصلا از حقوق و داراییش نپرسیدم و نخواهم پرسید. برای من هم بیشتر ویژگی های اخلاقی طرف مهمه که خیلی گسترده ست و نیاز به گذشت زمان زیادی دارم تا بشناسم
امیدوارم توضیحاتم مفید باشه، منتظر راهنمایی های خوبتون هستم