-
RE: سردرگمی
با تشکر از همه دوستان عزیزم
الان خیلی روحیه ام بهتر شده
الان که فکر میکنم میبینم سخت در اشتباه بودم از اینکه شوهرم را از خودم میرنجودم
تمام تلاشم اینکه که دیگه هیچ وقت واسه چیزهای بیخودی بهش گیر ندم
الان هم میرم کلاس خیاطی تا فکرم باز تر بشه
ممنون از دوستان خوب همدردی
-
RE: سردرگمی
خدا رو شکر که نتیجه گرفتی عزیزم. چه کار خوبی می کنی می ری کلاس خیاطی.
منم خیلی دوست دارم بروم ولی متاسفانه وقت نمی کنم.
موفق باشی خانمی
-
RE: سردرگمی
اتفاقا من برعكس خيلي از دوستان نظرم اين است كه شما بايد به طريقي كمي شوهرتان را جمع و جور كنيد. اينقدر هم خوش بين نباشيد. شوهر شما چيزي در دلش نيست اما بدش هم نمي آيد كه همنشين خانمها باشد و از همه بدتر كه از شما مي خواهد كه اصلا ناراحت هم نشويد. اين يك مقدار بي منطق است.
از دوستانش بخواهيد تا بااو صحبت كنند. از خانواده خود بخواهيد تا او را روشن كنند و به او اولتيماتوم بدهند. خلاصه اينكه اين طوري نمي شه به اين زندگي ادامه داد.
كمي در زندگي خود جدي باشيد. با جر وبحث الكي هم نمي تواند مفيد باشد و جز اعصاب خوردي چيزي به همراه ندارد.