-
سلام دوست عزیز و خوش تیپ
نظر همه دوستان در مورد شما کاملا استاندارد و واقع بینانه هست و نباید خودتون رو عذاب بدید.
چند روز پیش این متن رو تو سایت آقای بهرام پور دیدم که الان با خوندن تاپیک شما یاد اون افتادم . خوندنش خالی از لطف نیست:
مثلاً برخی بودند که در مدرسه، در دوران دبیرستان یادم هست که خیلی بینی من را مسخره میکردند و میگفتند که چقدر دماغت گنده هست! من همیشه خودم از این موضوع استفاده میکردم برای شوخی، هیچوقت یادم نمیره سر یکی از کلاس هامون یکی از معلمهای بسیار خوبم، آقای مقیم اسلام در کلاس فیزیک گفتن که:
بهرامپور تو چرا همش نوک دماغت رو نگاه میکنی؟
مظورشون این بود که من دید بلند ندارم، بعد دستم را بردم بالا گفتم استاد:
«من اگر تا همین جا رو هم نگاه کنم خودش خیلی هست!»
و این باعث شادی شد و من هیچوقت از این موضوع ناراحت نمیشدم، اما بودند دوستانی که حتی دماغشان از من هم کوچکتر بود، ولی به محض این که فردی به یکی یک تیکه کوچک میانداخت یا شوخی میکردند و ناراحت میشدند و آرامششان بهم میریخت و چقدر خوب هست که ما از شوخی استفاده بکنیم برای رد کردن سوالات.
یا یک موضوع دیگر؛ فرض بکنید یک زوجی به هر دلیلی بچه دار نمیشوند و خب متأسفانه مخصوصاً در کشور ما خیلی متداول است که همه میپرسند که شما کی میخواهید بچه دار بشید؟ حالا از این بگذریم که کار بسیار اشتباهی هست و هیچ ربطی به کسی ندارد این موضوع، اما میبینیم که افراد غربیه هم به خودشان اجازه میدهند و این سوال را میپرسند.
حالا فرض بکنید که اون زوج نمیخواهند یا امکانش برایشان وجود ندارد، چه پاسخی باید بدهند؟ باید بگویند به شما ربطی ندارد؟ یا این که ناراحت بشوند؟ نه! میتوانند با یک شوخی موضوع را رد بکنند، مثلاً بگویند:
«خانم راست میگهها! یادمون رفت اصلاً عجب نکته مهمی رو اشاره کرد!»
ببین چقدر میتونه متفاوت باشه و چقدر میتونه باعث ایجاد خنده بشه همین موضوع ساده!
ما خوبه برای موضوعاتی که فکر میکنیم دیگران ما رو مسخره میکنند مثلاً ناممان را اگر میبینیم خاص هست و باعث مسخره کردن میشه، این رو باید پیدا بکنیم که چطور باید تبدیلش کنیم به شوخی….
اگر بتونیم به چیزی بخندیم، مطمئناً میتوانیم با آن زندگی بکنیم….
-
واو ! چه دماغ بزرگی...
تو جای من بودی چیکار میکردی ؟!:wink:
دماغی که من دیدم نرمال بود ...
من بینیم از شما بزرگتر بود و مطمئنم بیشتر از شما مورد تمسخر قرار گرفتم!
ولی گذشت! و این داستان قرار نیست همیشگی باشه...
-
از دست این دماغ لعنتی
مراجع محترم، هر چیزی را اگر زیاد در معرض دید خود قرار داده و زیاد به چشم خود نزدیک کنیم با دو مشکل روبرو می شویم:
1 – آن موضوع را بزرگتر، مبهم تر و غیرواقعی ادراک می کنیم.
2 – زاویه دید ما نسبت به سایر موضوعات و اشیاء بسته شده و آنها را ندیده و توجه ما نسبت به آنها کم می شود.
لذا اگر شما یکی از مسائل و مشکلات خود را بیش از اندازه در دید خود قرار دهید، و ذهن و فکر و احساس خود را با آن درگیر کنید، موجب می شود که شما مرتب آن را آبیاری کنید و آن مسئله چون علف هرزه ای روز به روز بزرگتر شود و شما در برابر آن احساس ضعف کنید. و از طرفی از بی نهایت مسائلی نیز که هر روزه ما انسانها باید به آنها توجه کنیم ، چشم پوشی کرده و می گذریم.
با توجه به مقدمه بالا به راحتی متوجه می شوی تا وقتی نخواهی به این مسئله توجه کنی که تو به غیز از دماغ، هزاران هزاران مسئله مهم دیگر داری و باید به آنها بیندیشی، مشکلت حل نمی شود. در واقع مشکل تو دماغ تو نیست، مشکل تو اینست که زیاد به دماغت توجه می کنی. و زیاد به آن فکر می کنی و زیاد آنرا به نظاره می نشینی. یک راه ساده برای اینکه به همه زندگیت برسی اینست که برنامه ای را برای خود تدارک ببینی و مثلا روزی چند دقیقه برای دقت به دماغت در نظر بگیر و بعد از آن در برنامه ات جایی برای لذت بردن از سایر مواهب زندگی قرار بده.
برای اینکه برنامه ات عملی شود، وقت خود را با کار و تلاش، با تفریح و علاقمندیها و ....، پر کن. و وقتی دوستان و فامیل را می بینی ، به غیر از قیافه ظاهری خود نسبت به سایر توانمندیهایی که می توانی بروز دهی فکر کن[/quote]
-
ببخشید ولی عجب دیوونه ای هستی شما. من تا عکست و دیدم گفتم این که عیبی نداره. ببین چطوری بیخودی
خودت و اذیت میکنی. به نظر من که کاملا به صورتت میاد و اصلا هم بزرگ نیست. کاش منم مشکلاتم این چیزا بود
تازه چند سال دیگه از اینم بهتر میشی. همه ی آدما تو سن بلوغ به خاطر رشد نا هماهنگ اعضای صورت و بدنشون
یکم زشت تر میشن اما وقتی دوره ی رشد و بلوغشون بگذره خیلی بهتر میشه چهره و هیکشون. پس فکر و خیال
بیخودی و کنار بذار. بعدم تا دوره ی رشد و بلوغ و رد نکنید نمیتونید عمل کنید چون ممکنه دوباره بزرگ بشه بینی تون
اما نظر من اینه که اصلا مشکلی نداری که بخوای عمل کنی.
-
بینی شما هیچ مشکلی ندارد. اعتماد به نفس شما کم شده است