-
یک مسئله ای که هست اینه که شما الآن بارداری.منم خودم توی ماه چهارمم و با اینکه با شوهرم مشکلی ندارم پیش میاد چند روز پشت سر هم حالم خوب نباشه و گریه کنم.روی خانواده اش هم حساس تر شدم با اینکه بنده های خدا آدم های خیلی خیلی خیلی خوبی هستن و دوستشون دارم.یکم این رو هم لحاظ کن که حساسیتت بیشتر شده.دیگه اینکه زود بچه دار شدی که باعث میشه بی تجربگی شوهرت بیشتر توی چشم بیاد.الآن شما نباید وزن کم کنی!!!میدونی چقدر برای بچه بده؟اگر پیش مامانت راحتی فعلا همونجا بمون تا درست و حسابی وزن بگیری و حتما پیش یه مشاور برو.قرار نیست ازدواج کردن یا بچه دار شدن باعث شادی ما بشه.اتفاقا هر دو این مسائل کلی استرس به آدم وارد میکنن و جز تغییرات بزرگ توی زندگی محسوب میشن.این دیدگاهت رو باید با مشاوره تغییر بدی.به نظرم فعلا دیگه تا سه چهار سال فکر بچه دوم رو نکن.افسردگی بعد از زایمان خطرش برای همه هست و وقتی تو سه ماهه اول اوضاع درست و درمونی نداشتی و بارداریت هم به خاطر پایین بودن جفت با استرس و نگرانی همراه بوده یکم ریسک اینکه برای تو بیشتر از دو هفته طول بکشه و مزمن بشه میره بالا.خصوصا که خونه شوهرت احساس شادی نمیکنی.در کل اینم در نظر بگیر ممکنه خودت هم هنوز به خانوادت وابستگی زیادی داری و اگر اینطوره خودتم باید روی وابستگیت کار کنی.
-
سلام
ببین شما اول باید با خودت کنار بیای شرایطتو بپذیر تو الان داری با خانواده شوهرت زندگی میکنی حداقلش اینه که پذیرفتی باهاشون زندگی کنی حالا به هر دلیلی ..
بعدش اینه خودت باش یعنی خیلی کارا و خیلی چیزا واست مهم نباشه درکل این یه تجربه از من شایدم اشتباه باشه ولی وقتی به یکی زیاد محل میدی زیادی بهش میرسی خودشو واست میگیره یه جوری اون میشه ناز کن تو ناز کش بعدش شاید این یه حساسیته به خاطر بارداریه سعی کن مسائل خصوصیو فقط با شوهرت طرح کن از خوانوادش به هیچ وجه بد نگو پیش و یه چیز دیگه اینکه چیزهایی که میخای و دوسشون داری به خودت جذب کن نمیدونم با قانون جذب اشنایی داری یا نه ولی یه سرچ بزن قانون راز حتما کمکت میکنه من با این قانون خیلی چیزارو به دست اوردم و همچنان منتظر بزرگترین دستاورد زندگیم
موفق باشی:323: