-
سلاااام نارجیس جان خوبین :72::72:
شما خودت یه پا استادین پس اعتماد به نفستو حفظ کن تا بتونی درست ومنطقی عمل کنی
شما از خانواده خودت دورین ؟
به نظر میاد حساسیت شما به دلیل دوری و کم دیدن خانوادت باشه که به این شکل خودشو بروز میده
هر وقت که احساس کردی داری کم میاری برو دیدن مادرت بهترین دارو میمونه ارومت میکنه حتی اگه از مشکلت چیزی براش تعریف نکنی
انگار یه بار سنگینی از روی دوشت برداشته میشه
در مورد صبحونه میتونستی بگی عزیزم چه خوب که یادم اوردی میخای برات گرمش کنم بهتر میتونی صرفش کنی
یا بگی منم دلم کشیده تنها نخوریا
شما میگین در جمع دوستان این جوری نیستش
به این موضوع دقت کن ببین اونا چه حسی بهش میدن که مثل بلبل براشون حرف میزنه
ممکنه در اون زمینه طرف مقابل اطلاعات داشته و عنوان کرده و شوهرتون نظرش را گفته
ممکنه اونا تاییدش کنن یا چون از خلق خوش خبر دارن رعایتش میکنن
وقتی با کسی دوست میشی برا اینکه برات بمونه بایستی حس تایید بهش بدی ازش تعریف کنی و اعتماد به نفس بهش بدی تا روابطت پایدار بشه
عزیز همسر که دیگه جای خود داره
ممکنه هنوز نتونستی بعضی از علایقشو درک کنی خود خودشو قبول کن همون جوری که هستش
میدونی چرا اقایون بعد از ازدواج بیشتر مشتاقن برن پیش مادرشون
چون مادر بی چون چرا قبولشون داره میگن رفیق بی کلک مادر
وقتی این جوری رفتار کنی حس قدرت بهش میدی اعتماد به نفسش بیشتر میشه همش دوست داره خوشحالت کنه
این متن رو برات مینویسم بخون
انقدر سخت گیری نکنین که ازتون پنهون کاری کنن !
یه خانم با سیاست یه جوری برخورد میکنه که همسرش خیال پنهون کاری یا درغ رو اصلا نمیکنه
چون میدونه با گفتن اتفاقات و تصمیماتش نه سرزنش میشنوه نه مقایسه نه غر !!!!!!
رمزش هم اینه که زیادی سخت گیری نکنین با سخت گیری زیاد مردها حس زیر دست شدن
و مورد کنترل بودن میکنن که ازش متنفرن !
موفق باشین
-
به نظر من خودت بهتر میتونی رفتار خودت رو با توجه به عکس العملهای شوهرت تحلیل کنی.
من حس کردم از روی همین حرفی که موقعی که ازش تعریف می کنی بهت میزنه (که هندونه زیر بغلم میذاری) ،شاید رفتارت به نظرش تصنعی میاد.
صحبتهایی که تو دوست داری با همسرت داشته باشی و داری چه صحبت هایی هستن؟اینجوری نیست که تو هر وقت باهاش حرف میزنی اون حس کنه تو داری معلومات
و آگاه تر بودنتو به رخش میکشی ؟
من میدونم که تو همچین قصدی نداری . ولی فکر کن ببین اون چه برداشتی از صحبت های تو داره که مایل به شنیدنشون نیست.
منظور من از کمبود اعتماد به نفس کم آوردنش در برابر تو هست . در برابر زنی که به نظر کامل میاد و هیچ ایرادی نداره.
این برای مردها زیاد جالب نیست.
وقتی باهاش حرف میزنی از ضعف ها ،غصه ها و مستاصل بودنت هم (در مورد موضوع خاصی) میگی ؟ بدون اینکه راه حل ارائه بدی ؟ تا حالا شده از اون بخوای
بهت بگه چه کار کنی حالت بهتر بشه؟
تجربه ها و آدمها با هم متفاوت هستن. ولی من خودم سعی میکنم وقتی اوضاع عادی هست رفتارهایی داشته باشم که همسرم دوست داره و به هردومون خوش
بگذره . این باعث میشه وقتی ناراحت هستم و یه کم کم حرف بشم اون خودش سریع متوجه بشه و از من بخواد باهاش حرف بزنم و مشکلم رو بگم.
البته عکس العمل بعدی منم خیلی مهمه .اگر بیان مشکل از طرف من فقط انتقاد از اون یا مثلا همراه با گریه و زاری باشه اوضاع بدتر میشه.
ولی وقتی احساس مستاصل بودن و حس های درونی خودم بدون انتقاد از اون رو بیان میکنم و در نهایت از خودش میخوام برای بهتر شدن حالم کمکم کنه
اوضاع بهتره. خوب اون وسط میشه به طور نامحسوس انتقادهایی هم ازش کرد.
بعضی وقتها هم بد نیست مثل یه دختر کوچولوی بی پناه به نظر برسی که احتیاج به آغوش و آروم شدن به وسیله همسرت رو داری.
این به اون هم این فرصت رو میده که خودی نشون بده اونجوری که خودش میدونه.
در اون صورت اگه تو از این حرکت و کمک اون (هر چند به نظرت کوچک باشه یا مدنظر تو نباشه)
استقبال کنی ، به مرور عکس العملهای بهتری میبینی.
-
به تجربه به دست آوردم هرچه رنگ رفتار منطقی از سوی ما خانمها در مواقعی که مساله ای بین زوجین مطرح می باشد بیشتر باشد از نتیجه مورد انتظارمون بیشتر فاصله می گیریم.
اگر ژست مغز متفکر را ارزانی خود آقایان کنیم و ما خانم ها فقط پالس مثبت عاطفی بفرستیم نتایج قابل چشمگیری به دست خواهیم آورد.
اگر حس می کنید بین شما وهمسرتان فاصله ای به وجود آمده که ایشون در اکثر مواقع حالت تدافعی به خودش می گیره در مواقع جدل به جای قرار گرفتن در مقابل ایشان سعی کنید اون
فاصله و جای خالی رو ریشه یابی کنید و پر کنید.
فکر می کنم شما در مقابل همسرتان نقش پر رنگ تری رو در زندگی ایفا کرده اید و بیشتر جلوه کرده اید. صحبت های خانم آنیتا123 در چنین حالتی راهنمای خوبیه.