-
سلام
شما اگر در برخورد با مشکلتون هم به اندازه نوشته هاتون آشفته و مبهم و مضطرب باشید که راه به جایی نمی برید.
خانم شما چند سالشه؟
چه مدت عقد بودین؟
سلامت روحی روانی داره؟
مشکلش با شما چیه؟ برای چی قهر کرده و طلاق می خواد؟
ببینید همونطور که شما می گید من آبرو و وقت و احساسم را گذاشتم و چرا باید بیخودی جدا بشم
ایشون هم همینطوره ... حتی از شما بیشتر درگیر مسائل آبرو و احساس و مشکلات بعد از طلاق خواهد بود
چی پیش اومده که اینقدر مصر به جدایی هست؟
پستهای اول دومتون مفهوم تر بود
سعی کنید مثل همونها بنویسید و مشکلتون را واضح تر بیان کنید.
-
ما يه بحثاي روتين وار داريم كه ميشه دلخوري
مثلا بريم خونه ما يا بريم بيرون
خانمم ميكه جرا بريم
ميكم خوب دوست دارم باهم باشيم اونام دوست دارن
ميكه من خوب دوست ندارم
ميكم جرا ميكه خوب نميخوايم ادامه بديم قراره جداشيم جه كاريه
ادم زبونش بند مياد نميدونه ديكه جي بكه ميشه دلخوري
من بايد تا دوسه روز بهم بريزم غرورم بزارم كنار باز برم
دوباره جرا اومي ما كه ميخوايم جداشيم
اين بحث هميشكي ما شده
كلافه شدم كلافه
-
سلام روزتون بخیر
من هم دقیقا الان موقعیت شمارو دارم با این تفاوت ک من زن هستم.
شوهرم مرتب بهانه گیری میکنه و اصرار به جدایی داره
هر بحثی پیش میاد حرف از جدایی میزنه و تحقیرم میکنه. هردومون دیگه کلافه شدیم
اوایل زندگی من بیشتر باهاش دعوا میکردم الان ک ۳سال میگذره اون منو بشدت تحقیرم میکنه
همه میگن بهتره جدابشید
من میخوام ک با مشاوره زندگیمونو پیش ببریم اما نمیاد.
فعلا ک صبر میکنم به شما هم پیشنهاد میکنم کمی صبر کنید. خیلی سخته ک آدم بخواد یکطرفه زندگیو حفظ کنه:47:
-
سلام زهرا خانم
به هر حال من يه مرد هستم و شما يه خانم و موضوع مشتركي بينمون وجود داره و ميخوايم به حالت عادي بركرديم
خوشحال ميشم شما به عنوان يه همدرد من از انتظارات و رفتارام مطلع كنين من هم كمكي باشه از لحاظ همفكري خوشحال ميشم
من واقعا موندم
به لحظه به اين فكر ميكنم جبران كن رفتاراشو يه لحظه بعد ميكم طبيعيه تحت فشار قرار كرفته ولي يه هفتس خطش رو و هم تلكرام رو عوض كرده
خدا صبرم بده
لجش زياده رفتاراشو نكاه ميكنم ميبينم همش دنبال زمينه سازي برا جداييه
خودم رو برنداز ميكنم ميبينم من هم حرفش رو قبول دارم جون حقشه
ولي برام سخته جرا يه بار هم برا شدن تلاش نكرده اينه كه حرصم ميكيره
ميكه دهن بيني اخه شما بكين دهن بين جي من ميكم خونه ميكيرم ماشين ميكيرم رفت امدم رو كنترل ميكنم رو مهرت ميزارم حق طلاقم ميدم نه اينكه تو قضيه دادكاه كم بيارم نه جون دوست دارم شخصيتت حفظ شه
تا اينكه بهش كفتم منم نميخوام خلاص
حالا ميكه دهن بين هستي
نميشه بهش كفت اخه خانمم من اينكارارو برا شخصيتت كه كم نياره انجام ميدم تو ميكي اكه بيام سرد ميام زندكي رو ال ميكنم بل ميكنم
البته حق داره خانمم تو شطرنج برد باخت خودش خودش رو اسير كرده
بكزريم
موندم همه ميكن بده بره من ميكم يعني جي اخه همسرمه مسعوله من فقط ميخوام مثل زن و شوهر حرف بزنيم اكه نخواست بره
اون لج ميكنه . انصافه من كه نمينونم روي يك سال ىو سال عمرم حساب نكنم با حرف اين خانم بدم اب بره
بريدم
-
نميدونم اخرم به كجا كشيده ميشه با خانومم
اينو ميدونم تا من نخوام جدايي معنا نداره ولي ارزشش صفره
يه راه كاري بدين تو اين شرايط كه اون كم اورده و بيشتر داره سماجت ميكنه و قاطعانه ميكه نميخواد و ميكه حتي اكر هم بيام تميسوزونمت جيكار كنم
اينم بكم يكسال هروقت كفت بريم من كفتم باشه و صبحش هي بهونه اورده الان يه حركتي كرده خودضش رو تو باتلاق انداخته بخاطر خانواده رفت و نامه اورده كه اوناهم خيالشون راحت باشه :311: به منم نشون داد بعدش با خيال راحت رفت دادكاه كه من بترسونه خيلي خوشحال بود با الات نفس كامل منم كفتم خود داني من برا زندكي هستم هر راهي تو بري منم ميام كفت محاله تو دادكاه بياي وكيل ميكيري من رفتم شوكه شد خودش نيومده بود وكليش فردا روز دادكاه رفت درخواستشو بس كرفت (نفقه) مونده مهريه حالا منم موندم درخست تقسيط بدم ندم تمكين بدم ندم نميخوام وضعيت بهراني شه جون ميدونم كاراش برا اينه تو خانواده كم نياره با اينكاراي من كلا بهم ريخته ميشه يكي نيست بكه دلت واسه كي ميسوزه :203: شما كمك كنين دلم نميخواد منم لج كنم بقول اشناها تو يكي اصلا لج بلد نيستي اونم خوب شناختت بهتر نيست به خانوادش بكم موضوع نامه رو :grief: خيلي شخصيتش مردونست ميدونم مياد يه تنبيه بدني مهمونم ميكنه حرصش سر اينه كه وجدانش نميزاره منو اذيت كنه هزارتا بهونه جديدا بيدا كرده كه نميخواد كه خودش رو تبرعه كنه من مقصر كه من بكم باشه ولي از رويارويي من بيش شخص واسته واسه حرفاش ميترسه خيل دوستش دارم ( دوست داشتنو مرك ):43::43: ديونه نشيم خوبه همه ميكن خوشبحالت تو يه جيز دستيم ميده ولش كني بيش خودم ميكم جون تيغش به من نميبره وكر نه سر منو ميزنه فقط حرفش به كرسي بشينه درد مشترك داريم جفتمون از امنيت ازدواج تو اينده ميترسيم دوست داريم ولي ميكيم ما جدا ميشيم اونم نكرانه ميكه الان بشم بهتره شايد البته:47: اينقدر دوست دارم يه سيلي بهش بزنم محكم:43: از روي عشق بكم ديوانه غلط كردم اروم هرجي تو بكيه :81: منم يه حريف ميبينه :54::54: كارما شده موش كربه بازي :303::303: تصميم كرفتم تو بحثاش شركت نكنم اونم هر راحي ميزنه من عصبي كنه دلش اروم بكيره :97::97: رفتار من تو اين شرايط دوستان جي باشه
-
خيلي خستم روحم كشش نداره هر حرفي دهنش بياد ميكه مدام رو اعصابه اؤ خدا ميخوام نابودم كنه همش فشار روحي بهم وارد ميكنه من كسي نيستم كه بازور كاري انجام بدم اخه كي ميخواد بفهمه مثل ادم برخورد كنه مشكلش حل ميشه و به ارزوش ميرسه اينقدر دربارم حرف ميزنه كه ناراحتي اعصاب دارم ميكيريم:311::311: دوستان كمك
بعضي وقتي ميكم اتيش بندازم بجونشون يه كم حالم جا بياد اونا اتيشي شن ميبينم همينجوريم رو اتيشن :203::203::203:
خدا هيج كس با ادمي كه نميتونه با حرف كاراشو بيش ببره طرف نكنه زجر اوره
حالا حق با اون اصلا همه حرفاش درست اخه نبايد خدارو هم در نظر بكبره يه طرفه بتازه
اؤين بدم مياد كه فردا روزم ميكه حرمتا شكسته خوب نشكن جوب اين حرمتام من بايد بخورم
ارزوي الان اينه 24 ساعت خدا مختارم كنه حرصكو خالي كنم يه تنبيه اساسي مهمونش كنم:81::81::81::81:يعني ميشه
تو اين روزا فشار عصبي به من رو بيشتر ميكنه :54::54::54:
خودش با خداي خوش من مقصر همه جي تو كه اخره ادعايي تو ادم باش
مدونم اول داستانه حالا حالا ها تا بخواستش نرسه ول نميكنه
زده بسرم برم با خانوادش حرفاشو رودر رو بزنه جواب بكيره
-
سلام محمد جان
خیلی از چیزایی که شما گفتید الان توی زندگی منم در حال وقوعه و من باهاش درگیرم
زنم مدت زیادیه اصرار به طلاق داره و الانم مهریه گذاشته اجرا
میدونی مشکل ما چیه؟؟
همسرامون به مرور ازمون دلسرد شدن و فاصله گرفتن ما توی خیالمون عاشقشونیم و کمشون نذاشتیم اما ایده ال اونا با شخصیت ما تفاوت زیادی داره
شاید هیچوقت نتونیم اونی باشیم که اونا میخان اما ارزششو داره که تمام تلاشتو بکنی اگر راه برگشتی هست چون دوستش داری
برای من که دیگه راه برگشتی نیست و تموم شدست:54:
-
با سلام و تشکر از راهنمایی که به من در تاپیکم کردین.
موضوع تاپیک شما چون تقریبا مشکل منم هست (متارکه در عقد) منو مشتاق به خوندن کرد. و نمیدونم الان در چه مرحله ای هستین ولی دلم خواست به عنوان یه زن و احساسات خودم حرفایی از خودم بگم که شاید بدردتون بخوره.
با اینکه منم دقیق متوجه نشدم مشکل اصلی شما چی بود که راهتونو به این مرحله کشید ولی تلاشتونو و صبرتونو تحسین میکنم، و دست از تلاشتون به نظرم بر ندارید تا جایی که مطمعن شید واقعا همسرتون به هیچ عنوان حاضر به زندگی با شما نیست و واقعا نسبت بهتون دیگه کراهت داره.
نمیدونم چرا این چنین رفتار کرد ولی شاید چون تو قضایای دادگاه احساس شکست کرد تلاش بیشتری برای رسیدن به موفقیت برای راههای قانونی میکنه.
بنظر من شما در برابر رفتارهاشون خیلی هم خودتونو عادی نگیرید شاید حس میکنن شما قصد دارید بچزونیدش با رفتار عادیتون.
یکم واکنش های بهتری بهشون نشون بدین.
و یه جوری یه جایی یا از طریق کسی نامه ای چیزی،حرفاتونو بهش بگید احساستونو بهش بگید و آقای محمد اگه واقعا درخوتون میبیند که حاضرید رابطه رو ترمیم کنید این اطمینان رو بهش بدید که برای ترمیم رابطه حاضرید واقعا تلاش کنید.
بزارید یه جای اروم به دور از هرگونه استرس و بحثی حرفای دلشو بگه، ترس هاشو بگه، یا از طریق یه واسطه قابل اعتماد بخواید نیت و احساس واقعی شمارو بهش بگه و حرفای دل اونو بشنوه و به شما بگه ببینید چه باید کرد .
خانومتون خیلی آشفته شدن ، بهش ثابت کنید اقدامات لازم رو برای زندگی مشترک بدون هیچ نقشه شومی فراهم کردید یا خواهید کرد. اونوقت ببینید عکس العملش چیه.
موفق باشید و پایدار
- - - Updated - - -
با سلام و تشکر از راهنمایی که به من در تاپیکم کردین.
موضوع تاپیک شما چون تقریبا مشکل منم هست (متارکه در عقد) منو مشتاق به خوندن کرد. و نمیدونم الان در چه مرحله ای هستین ولی دلم خواست به عنوان یه زن و احساسات خودم حرفایی از خودم بگم که شاید بدردتون بخوره.
با اینکه منم دقیق متوجه نشدم مشکل اصلی شما چی بود که راهتونو به این مرحله کشید ولی تلاشتونو و صبرتونو تحسین میکنم، و دست از تلاشتون به نظرم بر ندارید تا جایی که مطمعن شید واقعا همسرتون به هیچ عنوان حاضر به زندگی با شما نیست و واقعا نسبت بهتون دیگه کراهت داره.
نمیدونم چرا این چنین رفتار کرد ولی شاید چون تو قضایای دادگاه احساس شکست کرد تلاش بیشتری برای رسیدن به موفقیت برای راههای قانونی میکنه.
بنظر من شما در برابر رفتارهاشون خیلی هم خودتونو عادی نگیرید شاید حس میکنن شما قصد دارید بچزونیدش با رفتار عادیتون.
یکم واکنش های بهتری بهشون نشون بدین.
و یه جوری یه جایی یا از طریق کسی نامه ای چیزی،حرفاتونو بهش بگید احساستونو بهش بگید و آقای محمد اگه واقعا درخوتون میبیند که حاضرید رابطه رو ترمیم کنید این اطمینان رو بهش بدید که برای ترمیم رابطه حاضرید واقعا تلاش کنید.
بزارید یه جای اروم به دور از هرگونه استرس و بحثی حرفای دلشو بگه، ترس هاشو بگه، یا از طریق یه واسطه قابل اعتماد بخواید نیت و احساس واقعی شمارو بهش بگه و حرفای دل اونو بشنوه و به شما بگه ببینید چه باید کرد .
خانومتون خیلی آشفته شدن ، بهش ثابت کنید اقدامات لازم رو برای زندگی مشترک بدون هیچ نقشه شومی فراهم کردید یا خواهید کرد. اونوقت ببینید عکس العملش چیه.
موفق باشید و پایدار
-
سلام
مرسي مطالعه كردين
خانم من حكم توقيف اموال كرفته
حكم جلب كرفته
صحبتاش مثل يه دشمنه و حرفاي من دشمن وار برداشت ميكنه
فكر ميكنه ميخوام بجرخونمش
يه مدت حق طلاق ساخت خونه ماشين جهيزيه و عدم رفت امد با خانواده من
البته واسه اينا بود كه من ديكه منتظرش نباشم
خانوادش نميدونن جه كاري انجام بدن و از طرفي اجازه حظور به خانوادش تو دادكاه نميده
همه ميكن همه كاراش بهونست
من هر حرفي بزنم اون بهونه جديدش ميكنه
كلا فهميد نميتونه با دادكاه طلاق بكيره
منم وايسادم نكاش ميكنم
ثابت شده بهم واسطه جلو بره بنده خدا حرفاي محكم تر از قبل ميزنه كه تو دل منو خالي كنه
اين فهميدم خيلي استرس داره ميخواد نشون بده نترسه
منم كاري ازم بر نمياد جون اخرش بايد بركرده جون ديكه دوشيزه نيستن و تا الان با اطمينان از همه مخفي كردن و حتي با نامه دكتر
از تمكين ميترسه براش بزنم جون دروغاش در مياد بخاطر همين برام حكم جلب كرفته كه اكه اينكارو كنم جلبم كنه خدايي بعضيا جقدر ساده ان
البته بهش احترام ميزارم
منم تمكين نميدم كذاشتمش خودش با خودش جون نامه بزشكي اوليه ام نداريم و تازه متوجه شده جه اشتباهي كرده
دلم براش تنك شده و ميسوزه البته بيش همه خوشحال و سرحاله و اميدش به اينه كه اكه من قبول كردم به جدايي حرفي از اين نزنم منم كفتم خواب ديدي خيره
- - - Updated - - -
سلام
مرسي مطالعه كردين
خانم من حكم توقيف اموال كرفته
حكم جلب كرفته
صحبتاش مثل يه دشمنه و حرفاي من دشمن وار برداشت ميكنه
فكر ميكنه ميخوام بجرخونمش
يه مدت حق طلاق ساخت خونه ماشين جهيزيه و عدم رفت امد با خانواده من
البته واسه اينا بود كه من ديكه منتظرش نباشم
خانوادش نميدونن جه كاري انجام بدن و از طرفي اجازه حظور به خانوادش تو دادكاه نميده
همه ميكن همه كاراش بهونست
من هر حرفي بزنم اون بهونه جديدش ميكنه
كلا فهميد نميتونه با دادكاه طلاق بكيره
منم وايسادم نكاش ميكنم
ثابت شده بهم واسطه جلو بره بنده خدا حرفاي محكم تر از قبل ميزنه كه تو دل منو خالي كنه
اين فهميدم خيلي استرس داره ميخواد نشون بده نترسه
منم كاري ازم بر نمياد جون اخرش بايد بركرده جون ديكه دوشيزه نيستن و تا الان با اطمينان از همه مخفي كردن و حتي با نامه دكتر
از تمكين ميترسه براش بزنم جون دروغاش در مياد بخاطر همين برام حكم جلب كرفته كه اكه اينكارو كنم جلبم كنه خدايي بعضيا جقدر ساده ان
البته بهش احترام ميزارم
منم تمكين نميدم كذاشتمش خودش با خودش جون نامه بزشكي اوليه ام نداريم و تازه متوجه شده جه اشتباهي كرده
دلم براش تنك شده و ميسوزه البته بيش همه خوشحال و سرحاله و اميدش به اينه كه اكه من قبول كردم به جدايي حرفي از اين نزنم منم كفتم خواب ديدي خيره
-
1- دوران شناختتون کم بوده و نباید زود عقد میکردید.
2- قبل عقد اگه میگفته شاید نشه بنظر میاد از یه عامل بیرونی حرف میزده. بعد عقد هم که به شوخی گفته. به نظرم هیچ شوخی ای بدون علت نیست. خیلی جدی باید ازش علت رو جویا میشدید. احتمال داره عاملی بیرونی در کار باشه. مثلا پای کس دیگه در میون باشه یا مشکل در مراسم یا رقابت با یه دختر دیگه.
3- ممکنه شما در انتخابتون بیشتر به فکر خودتون و رسیدن به عشق برای خودتون بودید و کمتر به دل اون و خواست اون توجه کردید. و یا در تثبیت و تاثیر گذاری و جذابیت خودتون کوتاهی کردید.
4- اگه سنش کمتر از حدود 25 ساله بیشتر مشکلاتی که گفتم از طرف خانومتون احمالش بیشتره
5- حد اقل ضعف شما که من میبینم تناقض هست. اگه خیلی دوسش داری و نمیخوای جداشی خیلی جدی بگو بهیچ عنوان طلاقت نمیدم و از هیچی هم نترس. چرا گفتی بریم جدا شیم. یه بار خیلی جدی دلیل منطقی بخواه ازش. حتما دلیل داره. بگو اگه صادقانه دلیلشو بگه قبول میکنی. اگه دلیلش منطقی بود بعد از نظر مشاور اقدام کن.
6- مرد باید اینجور وقتا که دختر این حرفا و این کارارو میکنه جدی برخورد کنه. شما اگه جدی میگرفتی اینطور نمیشد. شما گرم در هوای جذابیت یار شدی و دقت به حرفا و کارای خطرناکش کمتر کردی. الان باید جدی باشی.