سلام خانوم آرام
يك لحظه چشم هاتون رو ببندين، و زندگي رو تصور كنيد كه دوست داريد داشته باشيد. خودتون رو تو زندگي ايده آلي كه دوست داريد به تصوير بكشيد.
نم نم به خودتون بقبولونيد كه اين آدم جايي در زندگي ايده آل شما نداشته و نخواهد داشت.
مثلا يه زندگي آرام در كنار مردي مناسب و هم كفو خودتون كه دو تا بچه مدام دارن شيطوني ميكنند و شما دو نفر به عنوان پدر و مادرشون داره تو دلتون قند آب ميشه، فكر كنيد.
يا به يه زندگي حرفه اي ايده آل كه شما مثلا مدير يه مجموعه اي هستين كه با تلاش و همت فراوان بهش رسيدين.
نميدونم هر چي كه بهش تمايل داريد رو تصور كنيد كه براي شما قابل دستيابي باشه.
حالا براي رسيدن به اون زندگي ايده آل به چه چيز هايي نياز داريد؟
بعد ميفهميد كه اون آقا هيچ جايگاهي در زندگي ايده آل شما نداره و شما متعلق به جاي ديگه و يا شخص ديگري هستين كه قدر شما رو بدونه.
بعد از اينكه جايگاه او آقا در ذهنتون كوچك بشه و كم كم حذف بشه، آرامش گذشته رو بدست خواهيد آورد.
براي فراموش كردن اون آدم دو تا راه داريد، يا اينقدر قوي باشيد كه هرگونه خاطره اي از اون آقا رو ناديده بگيريد و با اعتماد به نفس كامل بهش بي توجه باشيد، يا اينكه همه خاطرات رو خط خطي كنيد و به سمتش نريد، مثلا تو اون گروه هايي كه ايشان هم هستن، به هيچ عنوان ورود نكنيد.
شما نياز داريد پاذل ذهنتون رو كه قبل از اين رابطه منظم بود، رو دوباره بچينيد و به حالت منظم قبل برگردونيد.
هر وقت ياد اون آقا و حرف هاش افتاديد، با توجه به چيزي حواس خودتون رو پرت كنيد، اگر لازم شد يكبار براي هميشه و با قاطعيت كامل و از نقطه قوت، با تحكم به اون آقا امر كنيد
نقل قول:
" سمت شما نياد و شما ايشان رو فراموش كردين، و با افزايش تحقير هاي آقا، شما قدرت بيشتري براي ادامه زندگي ميگريد."
---------------------------
خودتون رو با كارهايي كه نتيجه زود بازده داره مشغول كنيد.
مثلا اگر به شيريني پزي علاقه دارين، تصميم بگيريد فردا شيريني درست كنيد و در كنار خانواده بخوريد، نتيجه مثبت اين اعمال كوچك بهتون انرژي مي ده. سپس به سمت كار هاي بزرگتري بريد.
به زندگي عادي تون ادامه بديد. جوري كه بعد از گذشت چند سال از فكر كردن به اين خاطره هاي امروز خنده اتون بگيره.
----------------------------
حالا كه به خدا نزديك هستين نسخه باغبان بزرگ همدردي رو براتون ميگذارم شايد بدردتون بخوره.
هر وقت تنها شدين و جاي خلوتي پيدا كردين، سجاده رو پهن كنيد و در سكوت مطلق بشينيد رو سجاده. به هيچ چيز فكر نكنيد، نم نم با خدا حرف بزنيد. حرف هاي خوب نه گله و شكايت. مثلا
نقل قول:
"خدا جون خيلي باحالي"
يه دوست ديگه هم تو همدردي يه كار ديگر كرد، رفت دو ركعت نماز شكر خوند با اين عنوان:
نقل قول:
" خدا ازت ممنونم كه اين رابطه رو چون ميدونستي به نفع من نيست به هر نحوي پايانش دادي، ممنون كه اينقدر به من توجه داري و من رو دوست داري. راضي ام به رضاي تو"
------------------------------------------
راه برگشت به خصوصيات نوع الف فقط در دست خود شماست. به زندگي و آينده تون متعهد باشيد خانوم آرام.:72:
خوشبخت باشيد
- - - Updated - - -
سلام خانوم آرام
يك لحظه چشم هاتون رو ببندين، و زندگي رو تصور كنيد كه دوست داريد داشته باشيد. خودتون رو تو زندگي ايده آلي كه دوست داريد به تصوير بكشيد.
نم نم به خودتون بقبولونيد كه اين آدم جايي در زندگي ايده آل شما نداشته و نخواهد داشت.
مثلا يه زندگي آرام در كنار مردي مناسب و هم كفو خودتون كه دو تا بچه مدام دارن شيطوني ميكنند و شما دو نفر به عنوان پدر و مادرشون داره تو دلتون قند آب ميشه، فكر كنيد.
يا به يه زندگي حرفه اي ايده آل كه شما مثلا مدير يه مجموعه اي هستين كه با تلاش و همت فراوان بهش رسيدين.
نميدونم هر چي كه بهش تمايل داريد رو تصور كنيد كه براي شما قابل دستيابي باشه.
حالا براي رسيدن به اون زندگي ايده آل به چه چيز هايي نياز داريد؟
بعد ميفهميد كه اون آقا هيچ جايگاهي در زندگي ايده آل شما نداره و شما متعلق به جاي ديگه و يا شخص ديگري هستين كه قدر شما رو بدونه.
بعد از اينكه جايگاه او آقا در ذهنتون كوچك بشه و كم كم حذف بشه، آرامش گذشته رو بدست خواهيد آورد.
براي فراموش كردن اون آدم دو تا راه داريد، يا اينقدر قوي باشيد كه هرگونه خاطره اي از اون آقا رو ناديده بگيريد و با اعتماد به نفس كامل بهش بي توجه باشيد، يا اينكه همه خاطرات رو خط خطي كنيد و به سمتش نريد، مثلا تو اون گروه هايي كه ايشان هم هستن، به هيچ عنوان ورود نكنيد.
شما نياز داريد پاذل ذهنتون رو كه قبل از اين رابطه منظم بود، رو دوباره بچينيد و به حالت منظم قبل برگردونيد.
هر وقت ياد اون آقا و حرف هاش افتاديد، با توجه به چيزي حواس خودتون رو پرت كنيد، اگر لازم شد يكبار براي هميشه و با قاطعيت كامل و از نقطه قوت، با تحكم به اون آقا امر كنيد
نقل قول:
" سمت شما نياد و شما ايشان رو فراموش كردين، و با افزايش تحقير هاي آقا، شما قدرت بيشتري براي ادامه زندگي ميگريد."
---------------------------
خودتون رو با كارهايي كه نتيجه زود بازده داره مشغول كنيد.
مثلا اگر به شيريني پزي علاقه دارين، تصميم بگيريد فردا شيريني درست كنيد و در كنار خانواده بخوريد، نتيجه مثبت اين اعمال كوچك بهتون انرژي مي ده. سپس به سمت كار هاي بزرگتري بريد.
به زندگي عادي تون ادامه بديد. جوري كه بعد از گذشت چند سال از فكر كردن به اين خاطره هاي امروز خنده اتون بگيره.
----------------------------
حالا كه به خدا نزديك هستين نسخه باغبان بزرگ همدردي رو براتون ميگذارم شايد بدردتون بخوره.
هر وقت تنها شدين و جاي خلوتي پيدا كردين، سجاده رو پهن كنيد و در سكوت مطلق بشينيد رو سجاده. به هيچ چيز فكر نكنيد، نم نم با خدا حرف بزنيد. حرف هاي خوب نه گله و شكايت. مثلا
نقل قول:
"خدا جون خيلي باحالي"
يه دوست ديگه هم تو همدردي يه كار ديگر كرد، رفت دو ركعت نماز شكر خوند با اين عنوان:
نقل قول:
" خدا ازت ممنونم كه اين رابطه رو چون ميدونستي به نفع من نيست به هر نحوي پايانش دادي، ممنون كه اينقدر به من توجه داري و من رو دوست داري. راضي ام به رضاي تو"
------------------------------------------
راه برگشت به خصوصيات نوع الف فقط در دست خود شماست. به زندگي و آينده تون متعهد باشيد خانوم آرام.:72:
خوشبخت باشيد
- - - Updated - - -
سلام خانوم آرام
يك لحظه چشم هاتون رو ببندين، و زندگي رو تصور كنيد كه دوست داريد داشته باشيد. خودتون رو تو زندگي ايده آلي كه دوست داريد به تصوير بكشيد.
نم نم به خودتون بقبولونيد كه اين آدم جايي در زندگي ايده آل شما نداشته و نخواهد داشت.
مثلا يه زندگي آرام در كنار مردي مناسب و هم كفو خودتون كه دو تا بچه مدام دارن شيطوني ميكنند و شما دو نفر به عنوان پدر و مادرشون داره تو دلتون قند آب ميشه، فكر كنيد.
يا به يه زندگي حرفه اي ايده آل كه شما مثلا مدير يه مجموعه اي هستين كه با تلاش و همت فراوان بهش رسيدين.
نميدونم هر چي كه بهش تمايل داريد رو تصور كنيد كه براي شما قابل دستيابي باشه.
حالا براي رسيدن به اون زندگي ايده آل به چه چيز هايي نياز داريد؟
بعد ميفهميد كه اون آقا هيچ جايگاهي در زندگي ايده آل شما نداره و شما متعلق به جاي ديگه و يا شخص ديگري هستين كه قدر شما رو بدونه.
بعد از اينكه جايگاه او آقا در ذهنتون كوچك بشه و كم كم حذف بشه، آرامش گذشته رو بدست خواهيد آورد.
براي فراموش كردن اون آدم دو تا راه داريد، يا اينقدر قوي باشيد كه هرگونه خاطره اي از اون آقا رو ناديده بگيريد و با اعتماد به نفس كامل بهش بي توجه باشيد، يا اينكه همه خاطرات رو خط خطي كنيد و به سمتش نريد، مثلا تو اون گروه هايي كه ايشان هم هستن، به هيچ عنوان ورود نكنيد.
شما نياز داريد پاذل ذهنتون رو كه قبل از اين رابطه منظم بود، رو دوباره بچينيد و به حالت منظم قبل برگردونيد.
هر وقت ياد اون آقا و حرف هاش افتاديد، با توجه به چيزي حواس خودتون رو پرت كنيد، اگر لازم شد يكبار براي هميشه و با قاطعيت كامل و از نقطه قوت، با تحكم به اون آقا امر كنيد
نقل قول:
" سمت شما نياد و شما ايشان رو فراموش كردين، و با افزايش تحقير هاي آقا، شما قدرت بيشتري براي ادامه زندگي ميگريد."
---------------------------
خودتون رو با كارهايي كه نتيجه زود بازده داره مشغول كنيد.
مثلا اگر به شيريني پزي علاقه دارين، تصميم بگيريد فردا شيريني درست كنيد و در كنار خانواده بخوريد، نتيجه مثبت اين اعمال كوچك بهتون انرژي مي ده. سپس به سمت كار هاي بزرگتري بريد.
به زندگي عادي تون ادامه بديد. جوري كه بعد از گذشت چند سال از فكر كردن به اين خاطره هاي امروز خنده اتون بگيره.
----------------------------
حالا كه به خدا نزديك هستين نسخه باغبان بزرگ همدردي رو براتون ميگذارم شايد بدردتون بخوره.
هر وقت تنها شدين و جاي خلوتي پيدا كردين، سجاده رو پهن كنيد و در سكوت مطلق بشينيد رو سجاده. به هيچ چيز فكر نكنيد، نم نم با خدا حرف بزنيد. حرف هاي خوب نه گله و شكايت. مثلا
نقل قول:
"خدا جون خيلي باحالي"
يه دوست ديگه هم تو همدردي يه كار ديگر كرد، رفت دو ركعت نماز شكر خوند با اين عنوان:
نقل قول:
" خدا ازت ممنونم كه اين رابطه رو چون ميدونستي به نفع من نيست به هر نحوي پايانش دادي، ممنون كه اينقدر به من توجه داري و من رو دوست داري. راضي ام به رضاي تو"
------------------------------------------
راه برگشت به خصوصيات نوع الف فقط در دست خود شماست. به زندگي و آينده تون متعهد باشيد خانوم آرام.:72:
خوشبخت باشيد