-
سلام دوست من
بالاخره بايد تصميم بگيري كه اين اتفاق حاصل انتخاب هر دو شما بوده و هر دو به يك اندازه مقصر هستين ( البته شما به عنوان مرد داستان كمي بيشتر).
از اتفاق درس هاي خوبي گرفتي.
به اين درس ها فكر كن. قضيه رو به زمان بسپر.
مهم پشيماني قلب بوده كه شما داري.
اگر به اين نتيجه رسيدي ازدواج شما، اشتباه است، كار بسيار درستي انجام ميدي كه از سر معرفت و فداكاري تن به اين ازدواج نميدي كه اونوقت كار بسيار اشتباه تري رو انجام دادي.
اون خانوم هم احتمالا الان درگير اين مسيله هست كه چه طور بايد با اين مسيله كنار بياد. فقط نميدونم چقدر محكم برخورد كردي كه از عدم برگشت شما مطمين باشه؟ و به جاي رويا پردازي واقع بين باشه و قضيه رو فراموش كنه!
اين مشكل رو لازم نيست جايي بازگو كني، گفتن گناه هم مثل انجام گناه نكوهيده است.
از اين به بعد خودت رو براي همسرت نگه دار و ارتباط با جنس مخالف رو فقط براي ازدواج آغاز كن و لا غير!
-
سلام
در مورد قطع رابطه که قبلا صحبت کرده بودیم باهم (قبلا رفتنم برای کار تو شهر دیگه) و حتی از آخرین دیدار حضوریمون یکی دو سال میگذره. این اواخر هم که اومده بودم خونه جدی اتمام حجت کردیم که خیال کرد پای کسی دیگه ای در میونه (که واقعا این طور نبود) ولی بهش گفتم باید واقع بین باشیم و از همین الان قطع ارتباط کنیم. کلا دختری نیست که مثلا اصرار کنه" نه" ، "نمیشه"، "بی تو هرگز". غمگین هست ولی در حدی عزت نفس داره که بیخود اصرار نکنه.
مشکل دیگه من مربوط به آینده میشه. به ناچار باید در جواب همسر آینده ام باید بگم که رابطه داشتم. ولی نمیدونم چقدر مجازه که از جرئیاتشم بهش بگم؟