RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
سلام عزیزم
به نظر من رابطه تو ادامه نده . ببین اگه واقعاً دوستت داشته باشه حتماً خونوادش رو راضی می کنه و اگه از پیشش بری هم ، با خونوادش بر می گرده که البته من بعید می دونم . در مورد گذشته که واضحه دنیا دار مکافاته شما هر کاری بکنی به خودت بر می گرده و خوشحال باش که تا الان نتیجه کاراتو دیدی و زود متوجه شدی و خیلی خوبه که اینقدر صادقانه اشتباهات خودت رو هم گفتی و فقط اون پسر بیچاره رو مقصر نکردی و چشاتو نبستی . امیدوارم تجربه ای شده باشه واسه آینده ت . ببین گلم شما هر چقدر هم که ایشون رو دوست داشته باشی مطمئن باش اون کاری که دلش می خواد رو انجام می ده و بهتره قبل از اینکه اون بذاره و بره تو سنگاتو باهاش وا بکنی و بهش بگو اگه رابطه تون چند سال دیگه هم ادامه داشته باشه و بعد خونوادش راضی نشن واسه دو تاتون بد میشه ، بهش بگو می دونی در سنی نیست که بخوان الان بیان خواستگاری و خونوادش احتمال زیاد راضی نمی شن ، ولی ادامه رابطه به این شکل هم درست نیست . ازش جدا شو و بگو منتظر می شی تا با خونوادش برگرده که اگه دوست داشته باشه این کارو می کنه و اگه نداشته باشه تو خودتو بکشی هم اون باهات ازدواج نمی کنه تازه اگه هم ازدواج کردین عاقبت خوبی در انتظارتون نیست . به خدا الان گریه زاری کنی بهتره تا 4 -5 سال دیگه ، اون موقع شرایط بدتر میشه . اینا همشون نظر شخصیه منه و بر حسب تجربه به دست آوردمشون ، بازم تصمیم با خودته عزیزم .
امیدوارم همیشه شاد باشی
RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
سلام parmis08 جان
عزيزم شما فكر ميكني واسه چي ايشون رابطه اش رو با آتنا خانم تموم كرد ؟ واسه اينكه آتنا هم همين رو ازش خواسته بود كه رابطه اي نباشه تا زماني كه موقعيتش واسه ازدواج مناسب بشه و اين دوست من هم چون ميشناسمش ميدونم كه اگه رابطه اي نباشه به پاي كسي نميمونه ( يه بار بهم گفت كه شايد اگه رابطه اش با آتنا به هم نميخورد و باهاش ميموند ديگه هيچ موقع پيش من بر نميگشت ) واقعا اين حرفايي كه دارم ميزنم قلبم رو درد مياره
ميدونم كه همچين چيزي رو قبول نميكنه كه بين ما رابطه اي نباشه . اگه رابطه اي نباشه كه ترجيح ميده من رو رهام كنه و بره سراغ يكي ديگه ( البته اگه اينجوري باشه خودمم ميدونم كه آدم مناسبي واسه ازدواج نيست ولي خوب ...)
اون ميگه من بايد حد اقل درسم تموم بشه بعد بيام . واسم كسر شا ن ميشه كه مثل آدم هاي يلا قبا بخوام بيام خواستگاريت . اونقدر ادعاش ميشه كه نگو ( ميگه من بايد با مدرك مهندسي بيام خواستگاري ) و وقتي بهش گفتم همينجوري (يلا قبا بياد ) بهم گفت : لياقت خانواده ي شما بيشتر از اين نيست كه بخواد يه داماد درست و حسابي داشته باشه ( اون موقع خيلي بهم برخورد ) بعدش هم زنگ زد و به خاطر حرفش ازم عذر خواهي كرد ( ولي اين حرفش خيلي روم تاثير منفي گذاشت ) يعني به شدت تحقيرم كرد.
در مورد من هم با خواهرش صحبت كرده . نميدونم كه آيا صحبت با خواهرش واسه من نتيجه ميده يا نه
مطمئنم اگه اينجوري بخواد بياد خواستگاريم 100% پدرم قبول نميكنه و 100% مادر و پدرش راضي نميشن كه با اين وضع بيان خواستگاري
مامان باباش واسش آرزو دارن . نميخوان پسرشون با اين وضع بياد و ضايع بشن . وقتي آدم ميتونه با شرايط مناسب تر بياد واسه چي بايد همه چيز رو خراب كنه و خودش رو ضايع كنه ؟
از يك طرف هر شب هم بهم اس ام اس ميده كه " دوستت دارم "
ميخوايم بريم مشاوره تا كمكمون كنه . ولي ميترسم از اينكه جواب مشاور منفي باشه
دوستان عزيز شما هم اگه ميتونين كمكمون كنين
ممنون ميشم ازتون
گرچه مثل روز برام روشنه كه جوابهاي شما چيه . ولي باز هم خوشحال ميشم كه بشنوم
RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
maji عزیز، دختر خوب، یه لحظه بشین فکر کن، چند سال می تونی همچین اخلاقی رو تحمل کنی؟تا کی می تونی ببخشی؟ چند وقت باید بگذره تا با یادآوری حرفهاش ناراحت نشی؟ چند بار دیگه می خواد این کار رو انجام بده؟
بهت پیشنهاد می کنم اگه جواب دو تا سوال اول همه عمر بود، به این رابطه ادامه بده، فقط اگه واقعا جوابت همین بود، در غیر این صورت، به فکر خودت باش، تو باید با کسی ازدواج کنی که بهت آرامش بده، بهش اطمینان داشته باشی، به شخصیتت بها بده، مسئولیت پذیرباشه، توی مشکلات زندگی تنهات نذاره... شاید اینها برای خودت مهم نباشه که بعید میدونم اما شما همیشه قرار نیست دو نفر بمونید، پس طوری انتخاب کن که لااقل از آینده روحی و روانی فرزندت مطمئن باشی.
بعضی وقتها به خاطر اینکه ما دورتر رو نمی بینیم و فقط جلوی پامون رو نگاه می کنیم، مرتکب اشتباهات زیادی میشیم، از فرزندت گفتم برای اینکه فکر نکنی این زندگی فقط متعلق به توست، احساساتی نباش، جمله دوستت دارم رو زیاد خواهی شنید.
:72:
RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
من حست رو كاملاً درك مي كنم به خدا من روزاي بدتر از تو رو گذروندم و حرفام اصلاً نصيحت نيست فقط تجربه ست و مطمئنم كه اگه اين رابطه رو ادامه بدي ضربه شديد مي خوري . ببين عزيزم من بعد 6 سال از تمام زندگيم ، عشقي كه همه وجودم هنوز مي خوادش جدا شدم و خيلي برام سخت بود تحمل دوري . تمام سعيمو واسه حفظ رابطه م كردم ولي آخر اوني مي شه كه قسمتتونه . همه به اين عشق حسودي شون مي شد ولي آخرش شد اين ... . به خدا توكل كن ، شك نكن كمكت مي كنه .
مي توني تاپيكمو بخوني تا حرفام واست قابل باورتر باشه .
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=3262
RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
سلام ماج. به نظر من سن جفتتون براي ازدواج كمه و اين آقا هنوز از نظر عقلي به اندازه كافي بزرگ نشده اند و فرق بين عشق و هوس رو نمي دونند. به نظر من رابطه تان را كم كم با اين پسر قطع كنيد.
RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
majiجان
متأسفانه اين رابطه از پايه محكم نيست. نمي توان بهت اميد واهي داد. بهتر نيست كمي به دور از احساس و منطقي به مسئله نگاه كني.
دوستيها و خاطرات گذشته نمي تواند باعث شود كه تو يك آينده طولاني در حل تا آخر عمرت را ناديده بگيري.
RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
داستان جالبی بود. خانومها باورتون بشه رفتار غیر منصفانه مربوط به فقط آقایون نیست.ببینید این نوع رفتار که ایشون داشتند رو من هم تجربه کرده ام. من با دختر خانومی بودم که بارها با بیان موضوعاتی مانند "در صورت قطع رابطه دست به خودکشی می زنند. همه مردها بی غیرت هستند و عزیزشون رو در لحظات سخت تنها می ذارن و..."
مجاب به ادامه ارتباط کرد. ساعتها شبها برای گوش کردن به صحبت ایشون بیدار می موندم و ایشون در جواب لحظاتی که من فقط محتاج چند دقیقه صحبت بوده خواب رو بهونه می کردند. در نهایت عمر چیزی به اسم عاطفی بودن زیاده از حد من رو !(که خودشون می خواستند اینطور باشه) بهونه کردند و با یک رزیدنت ازدواج کردند.این در حالی بود که ما با هم قول ازدواج و زمان خواستگاری رو هم گذاشته بودیم. سعی در تحریف اذهان قابل ستایش نیست. اگر باور کنیم خدایی ناظر بر اعمال ماست!!!
RE: در حقش بد كردم ولي آيا اون بايد اينطوري جوابم رو ميداد ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
داستان جالبی بود. خانومها باورتون بشه رفتار غیر منصفانه مربوط به فقط آقایون نیست.ببینید این نوع رفتار که ایشون داشتند رو من هم تجربه کرده ام. من با دختر خانومی بودم که بارها با بیان موضوعاتی مانند "در صورت قطع رابطه دست به خودکشی می زنند. همه مردها بی غیرت هستند و عزیزشون رو در لحظات سخت تنها می ذارن و..."
مجاب به ادامه ارتباط کرد. ساعتها شبها برای گوش کردن به صحبت ایشون بیدار می موندم و ایشون در جواب لحظاتی که من فقط محتاج چند دقیقه صحبت بوده خواب رو بهونه می کردند. در نهایت امر چیزی به اسم عاطفی بودن زیاده از حد من رو !(که خودشون می خواستند اینطور باشه) بهونه کردند و با یک رزیدنت ازدواج کردند.این در حالی بود که ما با هم قول ازدواج و زمان خواستگاری رو هم گذاشته بودیم. سعی در تحریف اذهان قابل ستایش نیست. اگر باور کنیم خدایی ناظر بر اعمال ماست!!!