-
خوشحالم که متوجه شدی ادامه اون روند به نفعت خودت و خونوادت نیست همین خودش خیلی خوبه
طبیعیه اولاش ادم از درون خیلی مضطربه من خودم وحشتناک بودم اما الان دیگه
اینقدر رو خودم کار کردمو کار کردم تا حالا تازه رسیدم به حالت نیمه نرمال
هربار که بی تفاوت تر میشدم بارها خودمو تشویق میکردمو به خودم افرین میگفتم
البته روش هر کس فرق داره برا ایجاد تغییر در خود
من معمولا با تشویق و تنبیه و حرف زدن با خودم معمولا اینکارو میکنم مدام به خودت بگو حیف اعصابم نباشه حیف پوست و مو و مهمتر از همه ی اینا سلامت روح و روان خودمو خونوادم نباشه
-
سلام
حالم از درون خراب الان یه چند روزی میشه که جاریم به بهونه حاملگیش اومده چند روزیه اومده خونه مادر شوهرم جا انداخته میدونم به من ربطی ندارهاااا ولی خوب چون منم تو اون خونه زندگی میکنم البته قبلا گفتم طبقه جدا زندگی میکنم خوب رفتارای دوره بارداری و یا زمان بعد از ازیمانمو که مادر شوهرم بامن داشت و الان با جاریم داره مقایسه میکنم واقعا حالم بد میشه شاید باورتون نشه روزی 3لیوان دارم گلاب میخورم که یه مقت باشوهرم درگیری لفظی پیدانکنم اخه اون طفلی گناه داره بین منو و خانوادش گیر کرده به نمونه از کارای مادر شوهرمو بگم مثلا من یک هفته بعد از زایمان به دلیل بی خوابی شب بچم کولیک شدید داشت نتونستم برای ناهار چیزی درست کنم شوهرم ظهر که اومد خونه زنگ زد بالا تا ببینه مادرش ناهار چیداره که قیمه داشت و گفت امروز بیا ناهار ببر ولی از فردا خودتون غذا درست کنید که اونموقع خیلی به ما بر خورد اما حالا برا جاریم همه جور کمک میکنه در حالیکه حالشم خوبه میدونید از تو دارم دیوونه میشم تو این چند وقته ظاهرمو خوب کردم شوهرم طفلی فکر میکنه دیگه رفتارای اونا برام مهم نیست ولی داغونم