من نیاز دارم گریه کنم ولی گریم نمیگیره
راهنمایی کنید چطوری خالی بشم؟ لحظه ای دلشکستگیم و تحقیر شدنم از جلوی چشمم نمیره و نیمتونم هم گریه کنم
بگید چکاری باید بکنم
نمایش نسخه قابل چاپ
من نیاز دارم گریه کنم ولی گریم نمیگیره
راهنمایی کنید چطوری خالی بشم؟ لحظه ای دلشکستگیم و تحقیر شدنم از جلوی چشمم نمیره و نیمتونم هم گریه کنم
بگید چکاری باید بکنم
عین منی انگار دنیارو سرت خراب شده دلت شور میزنه بغض داری اظطراب استرس کلا دپرسی منکه اینجوریم
دیگه ازمن بدترنیستیکه تولدشوتبریک بگی بعد بلوکت کنه بدون جواب دادن حتی اگه ازدواج کرده ب ادم نمیگه که بیخیالش بشه خیلی اذیتم شایدنیاز به گریه کردن نداری اوضات اونقدرام بدنیس
قصد اثبات اینکه کی حالش بدتره رو ندارم
ولی فکرمیکنی من چند روزه که تحقیر شدم؟نمیدونی طرف یعنی دختره از خوشحالی کنف شدنم داشت میخندید
میدونی چطوری میشم که فردا ببینمشون که مدام با تیکه و نکاه با حرف میزنن فکر میکنی فقط خودتی .توکه گریه میکنی .من چی
تازه اخه به اونی که تومیگی کی زن میده؟فوقش یه دوست دختر جدید
خداای حالمو خوب کن البته نه برای یک ساعت برای همیشه این ادم از جلوی چشام حتی وقتیکه کنارمه حذف بشه
بنظرم کسیکه هی دوس دخترعوض میکنه زن نمیتونه بگیره غصه نخور نوبت گریهای اون دخترهم میرسه
سلام
باید از تکنیک قطع الگوها استفاده کنید !
1 ) باید از خودتون سئوال کنید که :
اکر در این وضع باشم و همیشه حسرت بخورم ، چه چیزی بدست می آورم ؟
اگر این شرایط را تغییر ندم چه اتفاقی می یافته ؟
( شاید پاسخ شما این باشه : اگر تغییر ندم افسرده میشم - عزت نفسم را از دست می دهم - عمرم هدر میره و ...........)
ببینید ما در مرحله 1 به خودمان میگیم اگر شرایط تغییر ندهم ، باید تاوان سنگینی بدهم - در واقع یه انگیزهای میشه برای ترک آن !
مثلا کسی که سیگار میکشه باید به خودش بگه : اگر من سیگار را ترک نکنم چه اتفاقی میافته :
جواب : پیری زودرس - بیماری - بوی بد دهان و ........
........................
2 ) حالا بابد سئوال مثبت بپرسید و بگید :
اگر من موفق بشم این اتفاق را رها کنم ( اون پسر را رها کنم ) ، چه چیزی بدست می آورم ؟
مثلا شما بگید اگر من اون پسر را رها کنم ذهنم خالی میشه برای فرد دیگری و ......
الان یه بنده خدایی تو همینجا فکر مبکنه اون پسر ، خوشگل ترین پسر دنیاست ، وقتی این جوری فکر میکنه جذابیت و زیبایی دیگران را نمی بینه .
در مرحله دوم ما میگیم اگر به این مهم برسیم دریچه هایی بیشتری باز می شود
مثال : کسی که سیگار میکشه ، به خودش میگه اگر ترک کنم :
سلامت تر هستم - چهره بهتری دارم و ......
در واقع این یعنی انگیزه مثبت .
...............................................
3 ) در مرحله سوم باید الگوی ذهنی را قطع کنید !
مثلا مثلا یه پسری که بهش علاقه داشتید تو ذهن شما میره - باید سریع الگو ذهنی را قطع کنید و فکرتان را مشغول کار دیگری بکنید
یه کار ابتکاری انجام دهید مثلا دستتون را بزارید جلوی دماغتان و بگید به به چقدر هوای خوبی
به مدت 21 روز این کار را انجام دهید - ذهن عادت میکنه و یادش میره
وقتی ما خاطره ای ایجاد می کنیم - یا به کار جدیدی انجام می دهیم در ذهن ما یه سلسه شبکه هایی صورت میگیره به نام شبکه های عصبی
هر چی این خاطره را زنده تر کنیم این شبکه عصبی قوی تر میشند و پایدارتر .
مثلا کسی که 10 روز سیگار میشکه خیلی فرق میکنه با کسی که 100 روز میکشه
چون برا دومی این شبکه ها قوی تر شده
هر چی کم تر استفاده کنیم و اون خاطره را کمتر زنده کنیم این شبکه های عصبی کم رنگ تر میشند !
.......................................
حالا یه تکنیک زیر خاکی بگم ::rugby:
اون پسری که شما بهش علاقه دارید را بیارید تو ذهنتون
گوش هایش را دراز کنید - دهانش را بکشید و تبدیلش کنید به این :
http://www.hamdardi.net/imgup/5978355d3423061342.jpg
حالا برای شما باز هم جذاب هست !
.............................................
4 ) وقتی که الگو را قطع کردید با کارهای ابتکاری - باید یه جایگزین هم پیدا کنید !
مثلا از این به بعد بعد از قطع الگو به جایی که بشینید روضه بخونید و گریه کنید یه کار جدید انجام دهید !
مثلا مطالعه کنید - یا اگر دوست داشتید یه شکلات تلخ بخوردید که دیگه فکر همچنین کاری را نکنید :311:
یا هر چی دوست دارید ! ( روش فکر کنید )
وقتتان را مدیریت کنید - برای زمانتان برنامه ریزی کنید - دیگه وقت نمی کنید که به این چیزها فکر کنید
مثلا برنامه ریزی کنید آشپز خوبی بشید - هر چند شما خانم ها از ما آقایون بهتر نمی شید - به قول یه بنده خدایی ههههههه
به خدا اگر 24 ساعت شبانه روز هم بیدار باشیم - باز زمان نداریم
مراقب باشید .
.................................................. ....
با یه روانشناس هم اگر مایل بودید درد دل کنید ( حضوری )
وقتی از ته دل بخوای که رها کنی - وقتی با خدا درد و دل کنی و بگی من رهایش می کنم به خاطر تو ...
به جاهایی می رسی که من نمی تونم این جا بگم !
مراقب خودتون باشید .:72:
درد من حرفایی که داری میزنی نیست اقای باغبان
از شعر معروف خودتون استفاده کردم.حرفاتون خوب.درست اما
شما یا یک مرحله از مشکل من رو نخوندید یا چون پسرید درک نکردید
البته ما خودکرده ها را واقعا تدبیر نیست و شماها خیلی لطف میکنید که به ما کمک میکنید.
من الان مشکل بزرگم ناراحتیمه.تحقیر شدنمه.دل شکستگیمه
و بزرگتر از از اون اینکه من الان همین الان که ناراحتم و اون طرف رو میبینم و دشمنام رو میبینم و نگاه هاشون رو میبینم خنده هاشونو میبینم و یاد تحقیر شدنشون میفتم توی محلی که اون هست.نه در منزل . باید چکار بکنم؟ اونی که شما دارید میگید مال کسیه که یکمی حالش بهتر شده و توی خونست. نه من که ناراحتم و اونها رو هم میبینم
الان که درد شکست و تحقیر زیاده و اولشه چکار بکنم تا بهتر بشم تا به بیخیالی نسبت به همه اونها برسم؟
من فکر کردم تا ابد هستی و رفتی.
من برای مشاوره با مشاور همیشه دوتامشکل دارم
یکی ترس از افشای هویت واقعیم و پخش شدن راز شخصیم دوست ندارم کسی بفهمه من چه اشتباهاتی داشتم
و این جمله که همه مشاورا میگن درکت میکنیم.دقیقا این حس بهم دست میده که اصلا درکم نمیکنند!
سلام خانم mano_gozashte
واقعیتش داشتم یه بار دیگه پُستم را می خوندم – دیدم آره :biggrin-new:
آخه چقدررررر ماستمالی !
به قول استاد 93 :
"" من همیشه فکر میکردم این آقای باغبان یک باغبان ساده هست که روزها باغبانی میکنه و شبها میزنه تو کار NLP و مشاوره :biggrin-new: .. اما نگو نصف شبها میزنه توی کار ماستمالی ........ "" :biggrin-new:
چقدر خوب !:72:
این تاپیک باعث شد ، یادی کنیم از استاد 93 - واقعیتش نمی دونم کجاست !
با یه بنده خدایی صحبت می کردیم ، به این نتیجه رسیدیم ، شاید رفته مریخ !
....
از این بابت معذرت می خوام ، اگر نتونستم شما را خوب درک کنم .
ببخشید . :72:
.................................................. ...
بحث دختر یا پسر بودن مطرح نیست ! - در احساسات یا در ذهن ! ( آقایون یه جور دیگه اذیت و ناراحت میشند در احساسات - ولی خب خانم ها ، شاید دل پروانه ای تر ی دارند )
بحث اینکه ، چگونه بتونیم عواطف و احساساتمان را کنترل کنیم – بر ذهنمون تسلط پیدا کنیم و راحت تر زندگی کنیم
امکان داره یه شخصی با یه ذهن فضایی، ترجیح بده کارگر ساده باشه و ساده زندگی کنه و لذت ببره ! :biggrin-new:
امکان داره شخصی فوق دکترا داشته باشه و ملیاردر باشه ، ولی آرامش نداشته باشه !
و یا ....
در مسیر رسیدن به آرامش – چیزی که خیلی مهمه ، به نظرم اینکه اول خودمون را کسی ندونیم
غرور را از خودمون دور بدانیم و بدانیم ، واقعا ما در مقابل پروردگار هیچ هستیم
پس چرا ؟؟؟؟.....
ببنید یه پسری به شما ابراز علاقه کرده – و بنا بر دلایلی که اصلا مهم نیست ! ، پشیمون شده !
انسانها به دوسته تقسیم میشند در این جور اتفاق ها :
1 ) دسته اول انسانهایی هستند که می گویند : خب منو نخواسته – خلایق هرچه لایق !
2) دسته دوم انسانهایی هستند که به خودشون میگند : من چه ایرادی داشتم – من چمه – چه کم دارم !
ما انسانها همیشه انتخاب می کنیم – انتخاب می کنیم از میان انتخاب ها !
و آرامش ما به این انتخاب ها بستگی داره !
دسته اول به دنبال اثبات چیزی نیستند – چون ارزش خودشون را می دونند !!!!!!!!!
ولی دسته دوم همیشه به دنبال اثبات خودشون هستند و می خواهند ارزش خودشون را به دیگران ثابت کنند !!
حالا شما کدوم دسته هستید ؟
دسته اول یا دوم ؟
یا شاید هر دو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
.............................................
دو موردی در شما هست که باید این مشکل با خودتون حل کنید :
اول اینکه به نظرم هنوز عشق اون شخص درونتون هست ( تا حدودی ) - و اون فرد را شاید در ذهنتان فرد خوب می دانید
دوم اینکه به خودتون میگید : چون منو نخواسته – حتما من دختر خوبی نیستم – برای همین حس خوبی به خودتون ندارید !!
و فکر می کنید تحقیر شدید ( متاسفانه )
می تونی برای خودت استدلال درست کنی !
یعنی بگی که : چیزی که در ازدواج مهمه ، اینکه زن و شوهر برای هم باشند – هم نفس باشند !
نه برای شخص دیگری – نه برای نفس دیگری !!
پسری که تنوع طلب هست و دوست داره هر روز با یکی باشه ! این شخص بدرد ازدواج نمی خوره
امکان خیانت بسیار بالاست – چون اون شخص به معنی عشق ، پی نبرده و اگر هم پی برده باشه عشق را فقط ؟ می بینه !!
چون تنوع طلب هست و این یه مریضی هست در خودشناسی !
که درمان آن هم فقط خداشناسی بیشتر - و یا اتفاقات زندگی که در آینده که براش می یافته ! ( خدایی نکرده )
اگر به این راز پی ببری ، اگر این شخص همیشه جلوت هم باشه ، حتی حاضر نیستی بهش نگاه کنی
چه برسه که سلام بدی ! - ولی اگر به این باور نرسی همیشه دور خودت می چرخی !!!!!
و هی به خودت میگی چرا منو تحقیر کرده ! و دنبال اثبات چیزی های هستی که اصلا مهم نیست پ پس باید اعتماد به نفس و عزت نفس خودمان را بالا ببریم !!
چه کسی را تحقیر کرده ؟
خودش را ، یا شما را ؟
.........................
شما سه کار می تونی انجام بدی :
1) یا سر کلاس بمونی – چون به قول خودت دونگی پول گذاشتید! . و سعی کنی تمام کنید کلاس را و بی توجه باشی
2) از کلاس انصراف بدید
3) همیشه غصه بخورید
دختر خوب ، سر زندگی خودته !!!! - سریع یه راه را انتخاب کن .
کائنات به تصمیم تو احترام میذاره !
اگر من جای شما بودم گزینه 1 را انتخاب می کردم و با بی توجهی بهش می گفتم تو برای من هیچ ارزشی نداری
بعد از کلاس هم سریع می رفتم.
یعنی به خودت میگی : چقدر قدرتمند هستی و به ذهنت تسلط داری !!
اگر بهش توجه کنی – اگر احساسات و عواطف را گدایی کنی – اون بیشتر دوست داره و دوست داره ازت امتیار بگیره !
و شاید هم نخواد امتیاز بگیره و فقط از این کار لذت ببره ! ( بی محلی به شما )
وقتی که این اتفاق تمام شد ( یا در منزل هستی یا .... ) از تکنیک های قطع الگو استفاده کن
یا اگر نمی تونی برو پیش روانشناس بهش بگو : تکنیک قطع الگوی منفی یعنی چی ؟
بهش بگو درباره ی NLP - NAC باهات صحبت کنه و سعی کن اجرایی کنی
اگر دنبال تغییر در خود هستی !!!!!
اگر !!!!
ترسی هم نداره – اون بنده خدا شغلش همینه !
شاید یکی به شما بگه درکت می کنم ، منظورش ابن باشه :
غم تو ، منو ناراحت میکنه ( عجب جمله سنگینی ) :biggrin-new:
.......................................
وقتی به خودت واقعیت پی بردی و فهمیدی واقعا کی هستی و چقدر ارزشمند هستی
اون موقع دیگه آزادی :72:
اگر به این راز پی نبریم – همیشه در قفس هستیم و در آینده باید جواب بدیم !!
هیچ انگشتر جادویی در کار نیست که ما آن را در دست کنیم و اتفاقات را به نفع خودمون تغییر بدیم !!!!!
ولی از اون بهتر هست و اون هم تسلط به ذهنمان !!
خداوند در قرآن می فرماید ::72:
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ ﴿۹﴾
[آيا چنين كسى بهتر است] يا آن كسى كه او در طول شب در سجده و قيام اطاعت [خدا] مىكند [و] از آخرت مىترسد و رحمت پروردگارش را اميد دارد
بگو آيا كسانى كه مىدانند و كسانى كه نمىدانند يكسانند تنها خردمندانند كه پند پذيرند
شاید اینکه بتونیم بر ذهنمان تسلط پیدا کنیم جزء دونستنها باشه !
باید تلاش کنیم همگی به این مهم برسیم ، تا راحت زندگی کنیم .
...........................
شیطان گور به گور شده میگه :
دیدی تو را نخواست – دیدی -----
اون دوست داره به تو بگه چرا ؟
ولی تو بهش بگو مهم نیست !!
دیگه مهم نیست !
از اون بهتر منتظر منه !!
نری باهاش چایی بخوری ! ( با شیطان )
آخه یه بنده خدایی این جوری بود - مثلا 7 صبح تا 10 درس می خوند – بعد نیم ساعت با شیطان چایی می خورد
بعد دوباره درس ! سپس این دفعه قهوه و بیسکویت و ..... ( هر کی یه جور – باغبان یه جور دیگه ! )
شاید بشه یه رمان دربارش نوشت
آدم خوب و بسیاز عجیبی هست :72:
ببخشید اگر نتوستم کمکی کنم به شما دو بزرگوار .:72::72:
.....
شاعر می فرماید :
ای وای اگه روزی نظر
برگرده از نگاهت ،،
چیزی نمی مونه دیگه ، از بودنم ، باقی ،،،
من تشنه نورم، اَلا ، یا ایها ساقی،،
یا ایها ساقی
:biggrin-new:
...
ببخشید ، طولانی شد
یا حق . :72::72:
سلام اقای باغبان شماباغبان خوبی میشی خیلی بمن کمک میکنی ولی من خوب گل ندادم
میدونم منوگذشته چه حسی داره منم همون حسودارم ازش متنفرم فقط حسودیم شد به اون دختریکه الان باهاشه انقد براش ارزش قایل شده که حاضرشده یه خط جدیدبگیره و خط قدیمی و ثابتشوبندازه توگوشی دیگه که نکنه دخترایی مثل من مزاحمش شن و دوس دخترجدیده بفهمه وباهاش کات کنه حس تحقیرشدنه
قبلنامیگفتم وای خدا نکنه ازدواج کنه خخخخ الان چون خودم میرم سرکارو تاحدودی به خانوادمم کمک میکنم نصف حقوقم میره فقط بر موادغذایی حالا حساب کن اون با تصف حقوق من ازدواج کنه اصن بره زن بگیره باید نون خشک بخوره به این سادگیانیس به قول باغبان اخرش که تازه خوب از ابم دربیاد سراز سایت های مشاوره پیدا میکنه
بهت پیشنهادمیکنم برو سرکار سرگرم شی خیلی معجزه میکنه من اون تایمی که اداره م بیخیالم انگار توحال زندگی میکنم حالم خوبه
بچها میخوام مخ خودموبزنم روخودم کارکنم که دیگه بهش فکرنکنم باید اونو توخودمون ضعیف جلوه بدیم خودمون قوی شیم
خانم منوگذشته هم میتونه من میدونم
نه اقای باغبان من خیلیم ازشما ممنونم.اگه ارث پدرجانم رو هم بهتون داده بودم انتظار بیشتری نداشتم همین کهبه ما تو این وضعیت روحی کمک میکنید کافیه. مشاورم بدون واریز وجه حتی یک جمله بهم کمک نکرد حتی یک جمله! تازه من دول=باره میخوامب رم پیش همچین مشاوری که یک ذره بهم اعتماد نداره
خداروشکر از روز اولین دیدار تا دوستی و خاطرات و.. اخرین لحظه 6 ماه هم طول نکشید و جالبه که دقیقا همون شبی که اومدم خواستم اشنایی رو منظقی کنم و احساساتی نباشم به یکروز هم نکشید که رابطمون شکست خورد. وگرنه معلوم نبود چی سر من میومد.
اره از یک طرف دوستای خودم هستن که کمک میکنن و باعث میشن تومحیط کمتر بهش فکر کنم و از طرف ادمای عقده ای که هی نگاهت میکنن پوزخند میزنن فکر میکنن ناراحتی.من کلاسم با اون اگه عقب نندازن همین هفته سه جلسه میزاره و تموم میشه همه سختیش اون هفته بود و این هفته و این سه جلسه. دیگه با خود اون کلاس ندارم .اما تو اون موسسه چرا و با اون دخترا هم هنوز همکلاسم.
حرفاتون خوب بود اقای باغبان تا وقتیکه من بخوام با فکرام خودمو ازار بدم همینطوری میگذره. میتونم اگه نخوام نبیننموشن یا صداشون رو نشنوم.فوقش یکیشون میگه دوست دارم اون یکی میگه من بیشتر!!!!! :)))
واقعا اگه شرایط رو از قبل برای خودمون بسازیم وقتی باهاش روبرو میشیم اونقدر ازار دهنده نیست.
بهرحال درسته من دقیقا میفهمم کسی که نمیفهمه عشق چیه صد در صد مستعد خیانت به هرکسیه .و اصلا ارزش فکر کردن نداره ولی وقتی ما چیزی رو از دست میدیم گاهی خودمون هم درصدی تقصیر داریم شاید این بار عذابمون رو بیشتر میکنه
لطفا چون هزینه و زمان مشاوره رفتن زیاد رفتن ندارم راهنمایی کنید چی بگم تو مشاوره که زود به نتیجه برسم. چون این مشاوری که من دیدم به نفع جیب من کار نمیکنه
من این نام رو انتخاب نکردم برای تایپکم ها.گذاشتن برام