مطمینی رابطش با اون خانم 6ماه بوده...منکه فک میکنم در این رابطه بهتون دروغ گفته...آخه یه رابطه 6 ماهه معمولا بعد 3-4 ماه تا حدود زیادی فراموش میشه...
نمایش نسخه قابل چاپ
مطمینی رابطش با اون خانم 6ماه بوده...منکه فک میکنم در این رابطه بهتون دروغ گفته...آخه یه رابطه 6 ماهه معمولا بعد 3-4 ماه تا حدود زیادی فراموش میشه...
سلام و باز هم ممنونم از پاسخ دوستان
راستش من نمي خوام اين پيشنهادات از طرف من باشه، پيشنهاد براي مشاوره ازدواج به گونه اي جدي شدن رابطه از سمت من تلقي ميشه، ممكن كه اينجوري برداشت بشه كه من تصميم قطعي براي ازدواج با ايشون رو گرفتم و مي خوام كه حالا بريم مشاوره، در صورتي كه اينجوري نيست من حتي الان هم متوجه بشم كه هدف جدي در اين اشنايي وجود نداره حتما اين رابطه رو تموم مي كنم...
- - - Updated - - -
بله تقريبا مطمئن هستم كه دروغ نيست، با توجه به شناختي كه ازشون پيدا كردم و اطلاعاتي كه كنار هم ميچينم، فكر نمي كنم دروغ باشه، علت تشديد اين مسئله اينه كه به طرز خيلي بدي اين مسئله خيانت رو متوجه ميشن در صورتي كه اصلا انتظارشو نداشتن و شايد حتي اگر خود منم بودم دچار بحران روحي ميشدم!
خب رابطه تون رو کم و کمرنگ کنید تا به صفر برسه، اگر ایشون علت رو جویا داشتن و خواستار رابطه پررنگتری بودن بخواین که هدف رابطه را مشخص کنند، اگر هدفشون شناخت برای ازدواج هست بخواین که با برنامه جلو بیان نه با حرفهای روزمره و عادی.
اینجوری شما هم می خواین تو رابطه منفعل باشید و کاری نکنید و هم می خواین منفعل نباشید !! به نظرم سوال مستقیم پرسیدن در مورد هدف و برنامه رابطه معنیش این نیست که شما مشتاقین، معنیش اینه که شما واسه زندگی و زمانتون برنامه دارید و نمی خواید وقت و انرژی و احساستون رو صرف هر رابطه ای کنید.
سلام
ببین دوست عزیز ... مسئله اثبات نسبیت انیشتن که نیست این همه احتمال و اما و اگر و شاید و باید مطرح میکنین ...
مرد ها یا on هستن یا off از دو حالت خارج نیستن. البته بر عکس خانم ها ...
ایشون اگه قصد ازدواج داشته باشن حتی همین دوران آشنایی با اطلاع و در حضور خانواده ها مسئله رو پیش میبرن. نه اینکه ی هوا تو فاز ازدواج باشن بعد تو هوای دیگه تو نخ دوست دختر قبلیش.
و به نظر من هم شما این رابطه رو اینقدر کش ندین. یا حداقل هدفمند و از طریقی باشه که عملا این خواسته اثبات بشه. ی روزی چشم باز میکنین میبینین که دو سه سال از عمرت رفته و شما وابستش شدین هم پرستار عاطفی این آقا.
البته اینو گوشه ذهنتون داشته باشین که مرد های فریبکار برای توجیه ابراز عواطفشون نسبت به کیس جدید، مورد قبلی رو طوری خورد میکنن که شما حق رو به ایشون بدین. البته معمولا تو این حالت ها آقایون فقط بدی های (به قوه 10) نامزد قبلی رو میگن و عموما هیچ خصوصیت مثبتی از کیس قبلی تو گفته هاش نمیشه پیدا کرد.
.
به درود.
سلام مجدد به همه دوستان عزيز و بسيار ممنونم براي راهنمايي شما
بله حتما سعي مي كنم كه اين مسئله رو واضح بيان كنم و هر چه سريع تر به نتيجه يا حداقل به تعيين تكليف برسه. من به دليل اينكه هميشه در روابطم اين مسئله به گونه اي از طرف مقابل بيان ميشد كمي برام گفتنش سخته اما حتما سعي مي كنم كه هدف روشن بشه!
خواهر من چرا حاشیه میری و بیخود بالا پایین میکنی؟ شما عاشق شدی اما نمیخوای قبول کنی. چون احساساتت به عقلت چیره شده و داری دست و پا میزنی یجوری معقولش کنی.
آدمی که بر اثر رابطه شش ماهه اینقدر تحت تاثیر قرار گرفته جای سوال داره.
دوم اینکه ایشون به شما علاقه نداره. ببخشید واضح میگم. اگر زنی برای مردی جذاب باشه مرد در مورد قبلی صحبت نمیکنه. (مگر اینکه بخواد سر صحبت را باز کنه)
یه مورد دیگه هم هست که خطرناکه. مردی که در این شرایط هست ممکنه پس از رابطه شکست خورده دچار یک خلا بشه و فقط برای پر کردن خلا حتی با شما ازدواج هم بکنه اما بعدش...
سلام مجدد و ممنونم برای توجهتون به مشکل من:shy:
عاشق نشدم اما نمی تونم انکار کنم که احساسی به وجود اومده! در واقع همین احساس و نگرانی از تبعاتش دلیل اصلی حضور من و نیاز به مشورت من هست. پیدا شدن این احساس درون من با توجه به شناختی که از خودم دارم جز اتفاقات بسیار نادریه که تو زندگیم می افته و یا خواهد افتاد، چون خیلی خیلی کم اتفاق میفته که من به کسی احساس پیدا کنم!
معمولاً روابطم رو منطقی بررسی می کنم و اجازه نمیدم به مرحله ای برسه که آسیبی برای خودم یا طرف مقابلم داشته باشه.( این آقا به طرز عجیبی با من سازگاری داره و واقعاً محبت هم می کنه! حتی دیگه زیاد از رابطه سابقش حرف نمیزنه)
در حال حاضر من و اون آقا هیچ مشکلی در رابطمون نداریم و بسیار شاد و خرم هستیم (همه چی آرومه، ما چقدر خوشحالیم!) اما مشکلی که من رو از درون آزار میده اینه که نکنه همون خلا باعث این رابطه شده و حتی حتی حتی! اگه همینجوری خوشحال ازدواج کنیم عاقبتش چی میشه؟ ایا قابل فهمیدن هست؟
(تا الان مشکلم فهمیدن هدف رابطه بود الان نگران بعد از ازدواجش هم هستم، نکنه یه دفعه از خلا بیاد بیرون بگه اااااا این کیه تو زندگیه من؟!) :glee:
نکته جالب اینجاست که من اوایل زیاد ازش خوشم نمیومد و حدود یک ماه از این رابطه رو احساس پیدا کردم و مطمعناً آدمی نیستم که اگه بدونم رابطه ای به صلاح نیست ادامه بدم.
فعلاً تصمیم گرفتم جدی باهاش صحبت کنم ببینم اصلاً هدفی وجود داره یا نه! که اگه هدفی نیست هر کدوم به زندگی خودمون برسیم و...
من که تا این سن تنها بودم و عاشق نشدم بعد از این هم می تونم:310:
باسلام
این رابطه در سیکل معیوب است
شما هدفت ازدواج است اما نمیخواهی اینرا بروز بدهی چون غرورت بهت اجازه نمیده .... و این اشتباه است چون وقتی شما نشون ندهی در رابطه ای بدون هدف ازدواج حاضر نیستی قرار بگیری طرف مقابل شما رابطه را از نوع دوستی می داند که شما می گویی اهلش نیستی و این باید بیشتر غرورت را جریحه دار کند که طرف شما اینطور تصور کند نه اینکه نشان دهی هدف مندی رابطه برای شما جز با موضوعیت ازدواج نیست ...
شما بیان کن که اهل رابطه دوستی نیستی و تنها برای ازدواج است که اجازه می دهی مراوده ای آن هم بااطلاع خانواده ها و راهنمایی گرفتن از آنها صورت پذیرد و اگر هدف این نیست پس بهتره این رابطه تمام شود و اینگونه واکنش ایشون خودش عامل شناخت است اگر این را برای شما ضعف دید که شما حرف از ازدواج بزنید ( چیزی که شما از آن می ترسید ) پس نوع نگرش ایشون دارای اشکال هست و این برای شما مسئله قابل توجهی باید باشد
نکته دیگر رابطه قبلی ایشان با دیگری و آثار آن است که مشخص می کند ایشان همچنان طالب فرد قبلی هست و هنوز از مسائل آن رابطه چه منفی و چه مثبت بیرون نیامده ....
رابطه درست برای ازدواج با اطلاع و زیر نظر خانواده ها و برای طی پروسه شناخت بطور جدی هست که در آن هم دو طرف دقیق معیارهای خود را در نظر می گیرند و با توجه به آن یکدیگر را بررسی می کنند و هم اینکه شفاف و صادقانه مسائل را با هم مطرح می نمایند .
اینکه این رابطه به درد دل و تحلیل رابطه شکست خورده ایشان میگذرد اگر چه اگر دقیق باشید و با هوش از این درد دلها و بیان خاطرات ویژگی هایی را خواهی فهمید اما با اوصافی که اشاره داشتید هرگز بطور جدی رابطه شناختی برای ازدواج نیست و شما از ترس از دست دادن کسی که بهش دل بستید و ترس از اینکه ایشون بد بداند که شما حرف ازدواج را جدی کنید دارید یک سیکل معیوب را ادامه می دهید که فقط آسیب برایتان دارد
موفق باشید
دیگه ازین بهتر نمیتونست فرشته مهربان راهنمایی کنن
شما هم شدیدا درگیر احساسات شدی
اگه نظر خودمو بگم طبق تجاربم و به عنوان فردی که از بیرون دارم نظرمو میگم 99% دنبال ازدواج با شما نیست .
سلام فرشته مهربان و ممنونم
من کاملاً حرف شما رو درک می کنم و حتماً همین کارو انجام میدم.
راستش علت تاخیر در آگاه شدن خانواده ها کمی تقصیر خودمم هست چون من همیشه استدلالم این بود که زمانی خانواده رو در جریان می گذارم که خودم تا حدودی طرف مقابل رو تائید کرده باشم و برای شناخت تکمیلی و یا پروسه تحقیقات خانواده ها در جریان قرار بگیرند. چون باور کنید این موارد کم پیش نمیاد و خانواده من با توجه به اینکه خیلی هم موافق روابط آزاد نیستند به صورت مداوم باید استرس و نگرانی در مورد آشنایی های من رو داشته باشن، هر چند که من در مواقع لزوم و قبل از جدی شدن حتماً ازشون مشورت می گیرم اما به تجربه ترجیح دادم که بار مسئولیت آشنایی هامو خودم به عهده بگیرم. در مورد این آقا اگر عدم اطمینان خودم راجع به احساسش نبود زودتر از این اقدام می کردم. شاید هم یه ترس بچه گانه به خاطر از دست دادنش!!! (این یه اعتراف بود!)
به هر حال، باز هم از راهنمایی همه شما دوستان سپاسگذارم و به دنبال فرصت مناسبی برای گفتن حرفام می گردم و البته حتی از به نتیجه نرسیدن نمی ترسم.
"تنهایی، بهتر از بودن در یه رابطه اشتباهه"
من کارم به شدت نیاز به تمرکز داره اما متاسفانه فکرم خیلی مشغول شده، یا باید این دغدغه ذهنیم رو حل کنم یا کلاً فراموشش کنم.
هیچ وقت فکر نمی کردم بتونم از طریق فضای مجازی این همه دوست خوب پیدا کنم که صادقانه نظراتشونو به من میدن،
بازم ممنونم.