نوشته اصلی توسط
زانکو
گیسو کمند عزیزم خیلی خوشحال شدم پستت رو دیدم
آخه چند روزی هست که کسی پست نمیزاره فکر کردم همدردی ها منو یادشون رفته.
این هفته خیلی سرگرم کار بودم. برنامه زیاد دارم واسه آینده. میخوام برنامهریزی کنم تا تلاش کنم واسه عملی شدنش.البته با این ذهن مشغول من یکمی سخته ولی ناممکن نیست.
ممنون از همدردیت. به خدا تو این وضعیت هرکسی یه نظری میده منظورم اقوام و دور و بریا هستن آدمو گیج و خسته میکنن. هر کسی یه راهنمایی میکنه. من سعیمو میکنم که نزارم حرف کسی روم تاثیر بزاره و خودم با کمک مامان و بابام تصمیم گیری کنم. اونا از همه دلسوزتر هستن.
هنوز درخواست مهریه ندادم. مامانم هنوز میگه عجله نکن. اما من خیلی دوست دارم زود همه چی تموم شه. برام دعا کنین.
آخرین باری که با وکیل صحبت کردم خیلی نا امید کننده حرف میزد.
برام دعا کنین. ممنونم