نوشته اصلی توسط
ماندگار63
امین خان ممنونم از نظرت...اما میدونی چیه...شوهر من یه ادم فوق العاده بدبینه..وقت اعصاب خردیش که برسه بابت زبونش هیچی نداده...زبونش تا بخواد حرمت شکنی میکنه...از فحش و ناسزا بگیر..تا کتکاری
گفتم که گاهی غرور ادم نمیزاره یه چیزایی به زبون بیاره....اما واسه راهنمایی بهترتون مجبورم دیگه سانسور نداشته باشم......حقیقت امر شوهرم ذاتش خیلی پاکه......خیلی خوبه....خیلی دوست داره فاز مثبت بگیره..اما متاسفانه تنبلی میکنه...حتی واسه خوندن نمازش....خیلی دوست داره منو توی اوج ببینه..هر کاری واسه راحتی من و مخصوصا فرزندمون انجام میده...به معنای واقعی پدر خوبیه......من توی زندگیم مشکلی ندارم جز همین موضوع که اینجا مطرح کردم.....نمیتونم گناهش رو بشورم...نمیتونم بگم...تنها چیزی ازش دیدم.....سیو کردن شماره اون خانم.......پیام های اون خانم...من از شوهرم هیچوقت حتی یه دونه پیام هم ندیدم...خودش اعتراف کردکه با دختر دایی این خانم رابطه تلفنی داشته...10 سال...بدون کوچکترین گناهی....مثل یه خواهر و برادر...اونم اولش به دلیل این بوده که بخواد امار اون خانم رو در بیاره......الانم خودم موندم چی رو باور کنم.....چی رو باید باور کنم...از یه طرف حرفاش..قسم هاش......البته میدونم شلوغ بازی و مغلطه هم میکنه..و یه چیزایی هست...از یه طرف چیزایی که خودم با چشام میبینم.....دیشب بهم پیام داده..که بهتره کاری به کار هم نداشته باشیم.....گفت که ازادی هر کاری بکنی..با هر کسی رابطه داشته باشی...منظورش رابطه با فامیلا بود....من خرجیت رو میدم..بزار فقط نفس بکشم..کاری بهم نداشته باش..منم جواب پیامش رو ندادم..الانم رفته خونه مادرش...