-
متا سفانه ازدواج راه دور این گرفتاریارو داره ! و این موضوعیه که قبل از ازدواج باید به طور کامل مشخص بشه ...
اینکه همسر شما دو سال سربازی شهر شما بودن دلیل بر این نیست بتونن همیشه اونجا زندگی کنن ....
مطمئنا در شهر خودشون شغل بهتری گیرشون میاد و از حمایت مالی بیشتری برخوردارن ... و همینطور حمایت عاطفی برای همسرتون از طرف خانوادشون شما نباید نسبت به خانوادش بدبین بشین اینا توجیهه که چون با عروس دیگشون بد بودن با شما هم هستن .. خیلی از مسائل هست که باید نادیده گرفته بشه ..
در نظر داشته باشین وضعیت اقتصادی در حال حاضر بر تحصیل الویت داره اگه دو سال دیگم واسه تحصیل شما صبر کنه پس کار و شغلش چی میشه!!!! باید محتاج خانوادهاتون باشین همش ..
مورد شما رو دقیقا پسر عمه ی بنده تجربه کرده خودشو خانومش 21 ساله بودن ازدواج کردن خیلییییی هم عاشق و معشوق!!!! شهراشونم 10 ساعت فاصله زمانی داشت ... بعد از 10 12 سال زندگی تا زه یه بچه چند ماهه هم دارن خانومش میگه من نمیتونم تو شهر تو زندگی کنم در شرف جدایین و اثری از عشق اتشین نیست!!!! در صورتی که کارو شغل و حمایت مالی شوهرش تو شهر خودشه .... !!!!
خلاصه اینکه اگه زندگیتو دوس داری و نمیخوای سرد بشی بیگدار به اب نزن ... زندگی یه جاهاییش گذشته.... به نظر من دختری که راه دور ازدواج میکنه باید به این فکر کنه روزی ممکنه شهر همسرش ساکن بشه و با این موضوع کنار بیاد .. این چیزیه که تو مملکت ما رواج داره
-
تاپیک رو خوندم، اول باید بگم که آفرین داشت طرز فکر پدر شما که هدفش خوشبختی و موفقیت شما و همسرتون هست (با این حرفی که زدن، یعنی بعد اینکه همسرتون خودشو برای ایشون اثبات کرد حالا دیگه قصد دخالت ندارن و همه چیز رو سپردن به شما برای اینکه مانعی بر سر راه موفقیت و خوشبختی تون نباشه). اما در ادامه، این موضوع (ازدواج از دوشهر مختلف) این مشکلات رو داره (بنده نیز درگیرش هستم) اما در مورد قضیه شما، اگر مشکل شما صرفاً به خاطر دانشگاه هست، به نظر بنده موسسه غیر انتفاعی (خوب و بد نداره همه شون یکی هست) ارزش این رو نداره که بخاطرش زندگی رو تلخ کنید، حتی دانشگاه دولتیش هم ارزششو نداشت چه برسه به این موسسات،. بی خیالش بشید . اما نه، اگر مشکل شما زندگی کردن در شهر همسرتون هست و دوری از خانوادتون، به نظر من راهکارش اینه که توی شهر شما موقعیت مناسبی برای همسرتون ایجاد بشه و همچنین در میان خانواده شما محبوبیت خاصی و نیز پیوند عاطفی و حمایت بشن که ترغیب بشن برای امدن به شهر شما.
اینایی که گفتم از نظر خود بنده بود خب هر کسی بنا به شرایطش سبک سنگین میکنه و انتخاب میکنه . به وفور دیدم که مرد رفته توی شهر خانمش زندگی می کنه و خب مطمئناً شرایط رو سنجیده. و در آخر می خوام بگم که همه چیز بستگی به شرایط داره حتی اگه همسر شما توی محضر هم به شما تعهد داده باشه که توی شهر شما می مونه، موندنش دلیل بر خوشبخت شدن شما نیست.
-
خیلی با عجله نوشته هات را خوندم ببخشید
ببین همانطور که یکی از اعضا هم اشاره کرده غیر انتفاعی اصلا ارزش نداره که اینقدر به شوهرت اصرار کنی که می خوام برم دانشگاه
شاید مشکل اصلی شوهرت زندگی دور از پدر و مادر نیست مشکلش اینکه که برای دو ست نداره دانشگاه سطح پایین بری اونم با این هزینه بالا و و یه شهر دیگه و بیکاری شوهرت
مطمئن باش اگه یه ذره وقت بزاری دانشگاه دولتی را حتما سال اینده قبولی
اکثرعروس خانمها با خانواده شوهر مشکل دارن و تو یه شهر زندگی میکنند حالا چرا شما اینقدر حساسی که حتی حاظر نیستی در کنار شوهر خیلی مهربونت تو شهرش زندگی کنی !!!!!
بنده خدا نگفته که یا تو خونه بابام زندگی کن
اینقدر زندگی را سخت نگیر شوهر به این خوبی داری باید احترام پدر و مادرش را خیلی داشته باشی و بهشون خیلی محبت کنی :72:هر چند که اونا زیاد گرم نباشند
چون یه دسته گل و یه اقای به تمام معنا تحویل شما دادن دیگه واقعا از خدا چی می خوای شوهر که می خواستی خوبش را داد:311: حالا بهانه داری که بابا ننش هم مهربون باشن ؟تو را رو سرشون جا بدن و جلوت تعظیم کنند؟:311:
به شوهرت بگو خیلی دوست داارم زندگی مشترکم با تو خیلی برام ارزشمنده هر جا که باشی منم میام همانحا
و حواست باشه هیچوقت و هرگز برا اینکه یه دانشگاه غیر انتفاعی را ول کردی چسبیدی به زندگی مشترک سرش منت نزاری و یه روز درمیان هر صبح و شب یاداوری نکنی:81: