سلام دوباره .
تاپیک شما خ ذهن من رو مشغول کرد. دغدغه های شما حرفهای مدیر نگاه اقای خاله قزی .
میدونین اقای سوشیانت مشکل من در مورد قسمت مربوط به داستان ما و من شدن هست.
خب من دختریم که دقیقا در تجربه اخیر اشنایی با یک اقا ایشون این حرفها رو به من زدن و گفتن که خ از خانمهایی که بشدت به همسرشون وابسته هستند و مثلا از صبح تا اخرین ساعت کاری بارها با شوهرشون تماس میگیرین و حرفهای عاشقانه رد و بدل میکنن خوششون میاد. و اینکه دوست دارند زن و شوهر فقط یک موجود باشند. اما من بهشون گفتم که وابستگی زیاد اسیب زاست و من دوست دارم علی رغم اینکه خ همراه هم هستند اما حریم خصوصیشون رو هم داشته باشند. دقیقا من بیزارم از همسرانی که حتی موبایل هم رو چک میکنن بدون اجازه. لپ تاب و ..
چیزی که دقیقا الان ذهن منو مشغول کرده اینکه پس بعنوان یک دختر من چطور بفهمم طرفم انسان کنترل گری هست یا نه؟ چون بشدت از این خصیصه متنفرم.
به هر حال من فکر نمیکنم با زدن این حرف من همسر نامناسبی باشم یا خانواده دار نباشم یا ترنی باشم که از بودن باهام لذت ببرن و به مقصد خاصی نرسم. شایدم باشم البته :199: اگر بخام دقیقتر توضیح بدم دقیقا ازدواج از کتاب پیامبر جبران خلیل جبران
من فکر میکنم که شما دونفر نیاز دارین جزیی تر بحث کنین. مثلا دقیقا منظورتون رو از حریم خصوصی مشخص کنین. چه چیزهایی حریم خصوصی این خانم محسوب میشن؟ حدود شما در تعیین ازادی طرف چیه؟
دقیقا دوست دارن چه فعالیتهایی رو بدون نیاز به مشورت شما انجام بدن. بنظر من حتما جزیی تر پی گیری کنین
حتی بررسی کنین چه مواردی در شما باعث جذب ایشون میشه . یا دقیقا چه معیارهایی در ایشون باعث جذب شما میشه
در ضمن خ وقتها عمل ادمها با حرفشون خ متفاوته خ هم عملی همدیگر رو بیازمایید