نوشته اصلی توسط
sasha
واقعا متاسفم
بنده خودم رو جاى اون خانوم گذاشتم و احساس كردم خيلى ديگه داريد يه طرفه قضاوت مى كنيد، يعنى چى كه ازدواج موقت كن! (اين خانوم خواستگار دارند و اگر بنا بر اين باشه ازدواج كنند دليل نداره تن به ازدواج موقت با ايشون بدن)
شما بسيار بسيار در مقابل ايشون جوان هستى و نا پخته عمل مى كنى، دليل اين همه ناراحتى ايشون همين رفتارهاى ريز و درشتى هست كه شما مديريت نكردى، چهارسال خانوم رو بدون هيچ تعهدى بردى و آوردى ايشون اون موقع ٢٨ ساله بوده و تو اين چهارسال كيس هاى زيادى رو به خاطر شما از دست داده، از طرفى هنوز تكليفت با خودت مشخص نيست، كارتون كه ميگيد موقته و سربازى هم بايد بريد، پدر و مادرتون كه قطعا هزار بار سنگ انداختن، ببينيد الان آدمهاى غريبه چطور با غرض ورزى نظر ميذارن و به مطلقه بودن و بزرگتر بودن ايشون و سنشون گير ميدن، واى به حال اطرافيانتون كه مشخصا به گوش دختر خانوم هم رسيده
شما بايد ده برابر يه مرد معمولى حامى باشى و منطقى و پخته عمل كنى و شايد ده برابر چون ايشون رو دوست دارى از خود گذشتگى كنى چون ايشون يك بار هم شكست خورده و روحش هنوز التيام پيدا نكرده، بلافاصله بعد از طلاق وارد يه رابطه پوچ و بى هدف شده از طرفى چهارسال سن كمى نيست و نوع محبت به يك زن ٣٢ ساله با نوع محبت به يه دختر ٢٠ ساله متفاوته و نيازهاى روحيشون هم فرق داره
به نظرم دليل نداره شما كه بعد از چهارسال نتونستى رابطه را مديريت كنى الان به اين كه حالا دوتا خواستگار معرفى شده را رفته ايشون ديده اينجور واكنش نشون بدى، تا زمانى كه ايشون زن رسمى شما نشده حق انتخاب و ديدن خواستگار داره
شما اون زمان كه ايشون رو انتخاب كردى قطعا مشكلاتش هم ميدونستى، ولى الان كه دارى از نزديك لمسش مى كنى توان مبارزه با اونهارو در خودت نمى بينى
بهترين كار از نظر من با توجه به روحيه شما و شرايط خانوم همين قطع ارتباط هست، عمر و زندگى دختر مردم رو اينجورى به خاطر احساسات زودگذرت به بازى نگير لطفا