-
ممنون شایانای عزیز
من منتظر نظر شما در تاپیک قبلیم بودم اونجایی که گفتم رفتیم پیش مشاور و ........
اما من دیگه تصمیمم رو برای جدایی گرفتم و به قول شما با پارتنرم خیلی سنگین و با اقتدار صحبت میکنم طوری که بعدا اگه یادش به این روزا افتاد همش حسرت داشتن منو بخوره
-
سلام
میدونم موضوعی که میخوام مطرح کنم ربطی به عنوان تاپیکم نداره
اما خب خواستم نظر شما رو هم بدونم
در مورد مهریه که اصلا نمیخوان بدن چون میگن ما طلاق نمیدیم و خودتون اقدام کنید
ما هم نمیخوایم به دادگاه کشیده بشه
و واسطه که باهاشون صحبت کرده قبول کردن هدایایی که ما براشون بردیم رو پس ندن که حدود 10تومن میشه
یعنی این جدایی هیییییچ ضرری واسشون نداره
و مطمئنا پیش خودشون هم میگن عجب موفق شدیم با هیچچچ طلاقشو بدیم
حالا به نظرتون قبول کنم اینطوری تموم شه؟
عجب کلاه گشادی سرم گذاشت و رفت
هیییییییییچ وقت نمیگذرم از حقم
از خیانتی که در حقم کرد
-
سلام و وقت بخیر
دوست عزیزم من هم خیلی چیزها تو زندگیم باختم ,اما در واقعیت بازنده اصلی همسر سابقم هست.
من هم 10 عدد سکه از کادوهایی که عمو ها و داییام دادند به علاوه تمام مهریه ام و جهازیه ام و گردنبند و .... به علاوه جوونی من ,همه و همه رو از من گرفت .
فقظ 20 میلیون دادم وکیل که طلاقمو بگیره که در آخر هم نتونست کار آنچنانی برام انجام دهد, و بعد از 2 سال که در منزل پدرم بودم طلاقم داد!!
مقصر جدایی ما هم همسرم بود بخاطر اینکه ایشون تنوع طلب بودند و در حالیکه من رو داشتند چندتا دوست دختر هم داشتند و خیانتش رو از ماههای اول ازدواجمون شروع کرده بود و اعتراف هم کرده بود.
همه کاری هم کردم که زندگیم را نجات بدهم که نشد.
در آخر همسر سابقم گفت : راحت تا 3 سال دیگه طلاقم نمیده و میدونستم که پای حرفش میموند.
برای من که اصلا در دادگاه حضور پیدا نمیکردم و همه رو وکیلم میرفتند بازم بار عصبی و استرس زای فراوانی رو برام بهمراه داشت و من دیگه خسته شده بودم.
برای اینکه بیشتر از این لطمه به خودم و خانواده ام وارد نشه همه رو بخشیدم و آرامش خودم و خانواده ام را خریدم.
بعد از طلاقم یه لحظه افسوس نخوردم چون همه استرس ها و تنش ها از خونمون رخت بربسته بود و این به همه چی میارزید.
من نمیگم شما هم بگذرید اما با یک وکیل کاردان و ماهر مشورت کنید و اگر قرار شد که راه دادگاه رو پیش بگیرید و شکایت کنید و پروسه طولانی رو طی کنید ,اول از درصد موفقیت خودتان مطمئن بشوید تا در آخر کار پشیمانی به بار نیاید.
امیدوارم در تمامی مراحل زندگی موفق و دلآرام باشید.:72:
-
سلام اسمتونو نميدونم
شرايم شبيه شماست منم بيشتر از خودم نگران خانوادمم اونا ناراحتن و غصه ميخورن
ولي بهترين كار اينه ك شما خودتو خوشحال نشون بدي كارتو بكني ورزش بري غصه نخوري جلو اونا اونام وقتي خوشحاليتو بيينن كمتر غصه ميخورن
فقط علت اصلي جداييتو ميگي بصورت خلاصه
-
سلام
Sadat71عزیز مرسی از همدردیتون
سحر خانوم
من توی تاپیکهای قبلیم نوشتم که علت جداییم چی بوده
اما خلاصه اش اینه که مشکل اصلی ما ازقول و قرار هایی شروع شد که اون اقا داد و بعد زد زیرش
و به تبع اون اختلافات دیگه ای پیش اومد که حرمتها شکسته شد و حالا بعد از گذشت 6ماه با وجود اینکه اون اقا مقصر بوده گفت که من فقط زنمو میخوام و با خانواده اش کاری ندارم
و شرط گذاشته برام
و از همه بدتر اینه که خانواده ی فهمیده ای نداره،و فقط از پسرشون حمایت میکنن
الان همه فهمیدن که این اقا به درد زندگی نمیخوره
حاج اقایی که عقدمون کرد هم گفت فایده ای نداره دیگه
واقعا خیلی کثیف و رذل بودن و خداروشکرکه زود فهمیدم
امیدوار شمام صبور باشی و توکلت به خدا باشه عزیزم
-
سلام
من یه توافقنامه رو جهت تمام شدن امضا کردم و قراره اون اقا هم امضا کنه اما بعد از دوروز هنوز امضا نکرده
من پیام دادم بهش که عکسارو پاک کنه اما جواب نداد که پاک کرده یا نه
من باید چطوری برخورد کنم باهاش ؟
-
صبر کن.
تصمیم سختی داره می گیره.
باید صبر کنی تا بیاد امضا کنه. بالاخره اون هم احساس داره، برای طلاق که ازدواج نکرده بود.
می خواست زندگی کنه، ولی نتونست یا نشد یا ...
یه کم صبر کن. اگر نیامد بزرگترها حلش می کنند.
-
سلام
اصلا حالم خوب نیست
نمیدونم من که چندماهه ازش جدام
چرا الان که ساعتای آخره اینقدر تو ذهنم میاد
دلم یه جوریه
میترسم
احساس میکنم نمیتونم این جدایی رو تحمل کنم
از وقتی که قرار محضر رو گذاشتیم همش تو اتاقمم و جرات بیرون رفتن رو ندارم
نمی دونم چرا همش میخوام گریه کنم
خدااااااااااا کمکم کن
- - - Updated - - -
چرا کسی حرفی نمیزنه
نمیدونم تصمیم عاقلانه ای هست یا نه
اگه فردا گفتش که برگرد میخوام قبول کنم
من فکر میکنم هنوزم دوستم داره
میدونم دوست داشتنش هیچ کاری نکرد تو این شش ماه
احساس میکنم
نمیتونم قبول کنم این جدایی رو
چرا بعضی پسرا اینقدر نامردن
چرا به راحتی با احساسات دخترا بازی میکنن
چرا سرنوشت من اینطوری شد
چرا خانواده اش دیگه اینقدر بیرحم بودن
وااااااااای خیلی سخته این لحظات
کاش زود تموم شه این روزا
من میخوام خوشبخت باشم نمیخوام بهترین سالهای عمرم اینطوری بگذره
من آرامش میخوام
خدایا تنهام نذار
- - - Updated - - -
بچه ها تنهام نذارید
اصلا نمیدونم چی دارم میگم
-
حالت رو درک میکنم.
منم خیلی سختی کشیدم از هر دو طرف حرف میخوردم. از پدر و شوهر. متاسفانه یه مرد واقعی هیچ وقت تو زندگیم وجود نداشت. ولی شما که پدرت هست. بهتره صبور باشی. تن به ادامه زندگی با اون آقا ندی فردا با وجود یه بچه سخت تره میشه. امیدوارم همه مون خوشبخت شیم...
-
سلام عزیزم
سعی کن محکم باشی. این تصمیمی نیست که بعد از یکی دو روز گرفته باشی. این تصمیمی هس که عقلت با مشورت و سنجیدن همه ی زوایا در نظر گرفته. الان حق داری. حسی که الان داری طبیعی ترین حس دنیاس. اگه قرار نیس شوهرت تغییری کنه و تو نتونسی بپذیری هیچ منطقی این تصمیمیتو زیر سوال نمیتونه ببره. عزیزم تو عقد بودی. الان بهتر بود یا چن سال دیگه؟ زندگیت به آخر نرسیده. یه شروعه جدیده. یه مدت تنها باش و سرتو گرم کن تا دوره ی بهبودیت بگذره. مطمئن باش چندماهه دیگه حالت از الان خیلی بهتره. همه همینطورن. به قول آنا گاوالدا زندگی ادامه پیدا می کننه، جهان مثه همیشه میچرخه و زمان حتی اگه نخای التیام میبخشه و کم رنگ می کنه خاطراتت را. تو تنها نیسیتی.:72: