گفته بودم دیگه نمیتونم کمکی کنم، اما چون چند تا سوال پرسیدید، لازم بود پاسخ بدم، هرچند خیلی هاش رو تو پست های قبلی جواب داده بودم که همین تکرار نشون میده دیگه نیازی به حضور من نیست، چون شما به گفته های قبلی دقت نکردید... البته به خیلی از گفته های بچه ها...
نقل قول:
خیلی طوفانی بود پستتون که از شدتش خندم گرفت
شکر خدا که تو این موقعیت یکم شما رو از ناراحتی درآوردم و البته ریشه بی تفاوتی ای که خانمتون و خانواده اش در مقابل شما پیشه کردن رو هم متوجه شدم!! نقطه ضعف هاتونو زود لو میدید...
نقل قول:
بهرحال میدونن باید شروط هم در حدی بزارن که خواستگارشون فرار نکنه.
اگه احساس کنن (اطمینان نه ها! فقط احساس!) هیچوقت نمیتونن از مردی که نمیخواد طلاقشون بده طلاق بگیرن، حتما میذارن و وقتی همه باهم بخوان کاری انجام بدن، تیغشون میبره ...
نقل قول:
خانم بنده میدونه که من قبل ازدواج با ایشون 6-7 سال کار میکردم. بعد از ازدواج هم ایشون 1.5 کار کردند که نسبت درآمدمون در بعد از ازد.اج قابل قیاس نیست. اما مصر هستند که %50 سهم میخواهند. به نظر شما حقش هست؟ یا فقط چون قانون این زور را در اختیارش گذاشته داره استفاده میکنه؟
زیاد ازش حرف زدم: کار کردن توی خونه + 30% بهای آرامش و علاقه قبلی + تلاش نکردن خودتون در جهت تعدیل افراط تفریط های خانمتون در جاهای مختلف... (مثلا یه جایی ظرف 4 ثانیه 14 سکه رو قبول کرد، یه جایی ظرف 5 سال 50 درصد رو میخواد... اونجا به نفعتون بود سکوت کردید، اینجا مثنوی هفتاد من مینویسید که زن ها بی انصاف ترن و ...)
نقل قول:
درصد بیشتر طلاقها در ایران به خواست مرد هست در حالیکه در اینجا درصد بیشتر اقدام کنندگان برای طلاق زنها هستند. به نظر شما چرا؟...
یه سرچ ساده چیزای دیگه ای رو نشون میده:
- در تیر 93 اعلام شده که در سال 92 سه چهارم طلاق ها در ایران (70%) به درخواست زنان صورت گرفته، در حالیکه سهم مردان تنها (3%) بوده (مابقی توافقی)
- در سه ماهه نخست سال 93 در رده سنی 27-29 سال، میزان تقاضای زنان 14.5% و مردان 16.2% بوده (که اگه تمام رده های سنی بررسی بشه آمار شبیه به سال 92 میشه، در عین حال الان هم تفاوت معنی دار نیست!)
- خبرگزاری مهر در سال 91: در ایران 82 درصد متقاضیان طلاق زنان هستند...
نقل قول:
یادتون میاد گفتم وقتی نبودم روزی 2ساعت باهاش صحبت میکردم که تنها نباشه؟ بنابراین فرصتی برای کسی جز همسرم نداشتم.
واقعا از بین 22 ساعت دیگه نیم ساعت پیدا نمیشد برای خانواده؟
از فرودگاه تا خونه وقت کافی نیست که مادرتون از سلامتی شما مطمئن بشه؟ من که دخترم، همین که برسم به مقصد یه پیام یه کلمه ای میفرستم برای مامانم که رسیدم!
شوری یعنی اگه فرض کنیم حرفای خانم شما کاملا بهانه باشه، شما طوری رفتار کردید که از بین تمام بهانه های ممکن، گیر داده به این موضوع!
نقل قول:
شما اگر جای من بودید و طرف شما با استفاده از زور و قدرتی که اینجا بهش دادند ( که البته خودم بطور غیر مستقیم براش مهیا کردم) شما را در منگنه قرار میداد و با بی انصافی تمام با شما برخورد میکرد، چیکار میکردید؟
توی پست شرکت اشاره کردم: فاصله گرفتن (باشم منحرفم می کنه) + پیدا کردن نقاط ضعفم+ تلاش درست برای برگردوندن زندگی در مسیر درست، اگه نشد، رهاکردن شایسته + آماده سازی خودم برای گذروندن موقعیت فعلی (بعد از رهاسازی) + استفاده از وقت و انرژیم برای یافتن یا ساختن مسیر جدید (هرچند شما کلا برداشتتون از اون پست اشتباه بود و اونو همراستا با دیگر صحبت ها دیدید) ...
البته این نظر شخصی منه، هر کسی میتونه طبق میل خودش رفتار کنه، یکی میتونه تا آخر عمر سوگواری کنه، یکی مثل مجنون به دل کوه پناه ببره بعد هم خودشو از اونجا بندازه پایین، یکی بمونه و یه زندگی پرتنش و اصلاح نشده را ادامه بده، یکی راه های انتقام جویی رو بررسی کنه ...
نقل قول:
اگر مردی (که ایرادی نداره) نخواد زن را طلاق بده زن هیچ امکانی نداره.
توجه داشته باشید که مواردی مثل عصبی شدن (هر کسی یه جوری)، غیرت بیجا، احساساتی یا هیجانی بودن زیاد، حساسیت زیاد روی برخی مسائل، توجه زیاد به پول (کلا افراط ها و تفریط ها) و ... هم ایرادن، حالا گرچه ایراد محکمه پسند نیستن، اما خانم ها اگه بخوان میتونن از دل همین ایرادها، ایراد محکمه پسند در بیارن... اما بیایم فرض کنیم این حرف بدون چون و چرا صحیحه، من به عنوان یه خانم مجرد از این تاپیک این عبرت ها رو گرفتم: 1- شروط ضمن عقد را جدی تر بگیرم تا امکاناتی برای خودم مهیا کنم (از همه آقایون ممنون به خاطر این عبرت)، 2- اگه برای کسی فقط امکان انتخاب یکی از بین شروط مختلف باشه، باید به موقعیت خودش نگاه کنه، اما به طور کلی اهمیت مهریه بیشتر از سایر موارده،3- خانم هایی که به نظر آقایون برای پول دست به جنایت زدن و در نهایت شوهرشون حاضر به طلاقشون نیست، وقتی به اون پول رسیدن دیگه چی میخوان؟ یا شوهر نمیخوان، که میذارنش به حال خودش و میرن دنبال آرزوهاشون، حالا اگه وقتی یه روزی شوهره از سکه دادن خسته شد برمی گردن با اصل و مقداری از فرع همون پول باهاش معامله می کنند طوری که خودش و همجنسانش فکر کنن خوب موفق شده، یا بازم شوهر میخوان که همون شوهر قبلی هست دیگه، هم خواهان! هم بدون ایراد! هم زحمت پیدا کردن یکی دیگه کمتر! هم سکه میده، هم خونه، هم خرجی ... (واقعا که به زندگی به چشم پول و انتقام نگاه کردن چقدر کثیفش می کنه، هر کسی سعی می کنه بیشتر طرف مقابل رو فرو بده)
--
چون انتقام و کل کل توی زندگیم رو ظلم در حق خودم میدونم، و وقتی میبینم حضورم در روند موضوع اصلی تاپیک تاثیر مثبتی نداره، بلکه موجب برداشت های اشتباهی هم شده، و اینجا ماندن هم تاثیری در حل کردن نقاط ضعف احتمالی خودم نداره، زحمتی که تا حالا کشیدم و توهین هایی که شنیدم را بابت عبرت هایی که گرفتم هیچ میدونم+ از بین راه های مختلف پیش رو، این راه را بر می گزینم: ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۱ انعام﴾ آنها را بگذار تا به بازیچه خود فرو روند... (دیگران ممکنه کل کل، تخریب، نگاه تک بعدی به توازن مالی و توازن قدرت، انتقام و ... را برگزینند و به اون صورت ادامه دهند و یا اینکه به رها شدن به حال خودشون به دید حفظ قدرت و غرور به صورت شرافتمندانه و عقب زدن مقتدرانه رقیب و گرفتن عرصه برای خود و... نگاه کنند، اما به نظر من هدفم (رها سازی) و (عمل به اندازه خدا) خیلی والاتر از این مسائل جزئیه... و صرف وقتم در راه های دیگه را ارزشمند تر میدونم)+ تلاش می کنم از عبرت هایی که گرفتم در یافتن یا ساختن راه آینده استفاده کنم.
سخن پایانی برای شما آقای کاوه: سخن پایانی پست شرکت + درس عملی از پاراگراف انتهایی این پست