باغبان ، لب خند و اعجاز عشق عزیز ممنونم که تاپیکم را دنبال کردید و راهنماییم کردید ... ممنونم از پستای خوبتون ، ممنونم از این همه احساس خوب که بهم دادین . راستش من تا امروز هیچ وقت این حرفا را به کسی نگفته بودم، حتی روم نمیشه به خواهرم بگم. حتی روم نشده به هیچ دوستی بگم( البته من الان تقریبا دیگه هیچ دوستی ندارم.... دیگه نمیخوام غر غر کنم ، اگه بخوام غر بزنم میشه مثل دوتا پست قبلیم) فقط اومدم بگم ممنونم . بارها تلاش کردم که عوض بشم ولی نشد و امروز دارم حسرت همه فرصتهایی که از دست دادم را میخورم . وقتی به دخترایی که چهار پنج سالی از خودم کوچکترن و روابط اجتماعی خوبی دارند نگاه میکنم حسودیم میشه وقتی به همه شادی هاشون نگاه میکنم حسودیم میشه. ....ولی نمیخوام سال دیگه دوباره اینجا بشینم و حسرت بخورم. یه برنامه هایی ریختم :
1. بعضی از اهدافم ( مثل یادگیری فرانسه و روسی )را میگذارم کنار
2.همه آهنگهایی را که روی گوشیم و کامپیوترم داشتم ، دیلیت کردم ( حتی آهنگ های بی کلام !!!!) به جاش یه سری سخنرانی از قمشه ای دانلود کردم تا هر وقت هوس گوش کردن به چیزی کردم به اونا گوش بدم.!!!
3.به جای رمان وادبیات و شعرم از این به بعد به مدت چند ماه تاریخ میخونم!!!
4.فردا قراره برم کلاس خیاطی ثبتنام کنم ، میترسم چون من همیشه توی مسائل تئوری از عملی قویتر بودم ولی فک نمیکنم انقدرام سخت باشه . هر کاری را با تمرین میشه یادگرفت .
5. چند وقته دیگه که یکم بهتر شدم ، میرم چندتا از این آموزشگاهها واسه تدریس زبان امتحان میدم. فک نکنم پول زیادی بدن ( مخصوصا من که مدرک دانشگاهی ندارم) ولی فک کنم خیلی روی اعتماد به نفسم تاثیر بذاره.
از همتون ممنونم . دوستتون دارم به جای همهی دوستایی که ندارم :72::72::72: