-
سلام خانم بانوی مهر....
راستش من یک مادر نیستم این غمو درک کنم... ولی مادری رو میشناسم که خیلی هم برام عزیزه... بماند چه نسبتی بهم داره...
این مادر هم مثل شما فرزند اولشون سقط شدند و پسر بودند.... اونم با کلی غصه و... بماند....
بعدش این مادر خدا بهش فرزند دیگه ای داد...یک پسر دوست داشتنی.... این پسر دوست داشتنی 8.5 ساله شد... نمی خوام تعریف کنم ولی چقدر دوست داشتنی بود...(باور کنید الان بغض توی گلوم اومد)
این پسر دوست داشتنی روی توی یک تصادف غیر منتظره جلوی چشمان پدر و مادرش پر پر شد و رفت پیش خدا....
.
.
.
نمی خوام بگم رنج شما کمه...هر رنجی رنجه..ولی می خوام بگم اگه ادم بخواد بی تابی کنه و... باید یادش باشه بازم رنج های بالاتری هست که اگه خدا بخواد گریبان ادمو می گیره...
کم نیستند که مادرایی داغ جوان دیدند...حتی بیش از یکی و....
شما که ادم مذهبی هم هستید... کمی با یاداوری مصیبت هایی که بر حضرت زینب گذشته خودتونو تسکین بدید و از خد ا بخواید صبر ایشونو به شما ببخشه...
و از خدا بخواید به جای این جنین رفته...یک هدیه خوب دیگه ان شالله نصیبتونت کنه.
از خدا براتون تمنای صبر دارم.
امین.
-
سلام بانوی مهر همیشه مهربانم
وقتی جریان رو فهمیدم خیلی متاسف شدم
واقعا شرایط سختیه ، مخصوصا اینکه برای چندمین بار هست تکرار میشه
گاهی اوقات اتفاقاتی می افته که واقعا جلوش رو هیچکس نمیتونه بگیره
و فقط میتونی بشینی و تماشاش کنی
عزیزم بقیه رو سرزنش نکن ، درسته قبول دارم شرایط خونه و خانواده بی تاثیر نیستش برای خانم باردار
ولی اگه فقط یک بار این مورد اتفاقا می افتاد میشد گفت که عامل اصلی پدر و همسرت هستند
پس به دلت کینه راه نده که تحمل این جریان برات بسیار سخت میشه
این عامل میتونه باعث شه که شما و همسرت به فکر مستقل بودن باشید و از وابستگی به خانوادتون در بیایید ، فقط تا این حد بانوی مهر مهربان
تازه شما با توجه به سنت خیلی فرصت داری دوباره
به نظر من یکی دو سال به خودت استراحت بده بعد
بعده این چند بار سقط مطمئنا خودت هم ضعیف شدی و لازمه که بدنت خودش رو بازسازی کنه دوباره
شاید کم خون شده باشی
نازنینم خدا هست غصه چرا
ما فقط ظاهر قضیه رو میبینم ولی از حکمتش بی اطلاعیم
دوباره با تمام قدرت بلند شو
اینبار بیشتر عشق بورز به همسر و پسرت
بزار اون محبتی که خدا به خاطر وجوده اون بچه در درونت گذاشته بود ، همش تخلیه شه
تا بتونی آروم بگیری
مطمئنم خودت هم میخواهی و میتونی....
-
سلام
چشمتون روز بد نبینه دیشب حالم بد شد فشارم اومد پایین از حال رفتم همسرم می زد تو سرش و خدا خدا می کرد !!:103: وقتی که حالم جا اومد تا پدر و همسرم رو دیدم خنده م گرفت چون جفت شون با شلوار منزلی و دمپایی منو رسوندند بیمارستان :) باز خدا رو شکر شلوار کردی نبود :biggrin:
قول داده بودم گریه نکنم اما زدم زیر قولم یعنی اشکام خودش میادا صدا و سیما باید منو واسه صحنه های رمانتیک استخدام کنه :)
لبخند ، بدو بیا بخلم ببوسمت ببینم:228: تو منو زیر نظر گرفته بودی ناقلا !! یه چیزیو اعتراف کنم چند ماه پیش اولش فکر می کردم از بستگان جناب مدیری !! خخخخخ (به قول ساناز :) یه مدتم فکر می کردم تو و یه آقایی یه کاربر هستید خخخخخ :)
باغبان عزیز خیلی خیلی ممنونم هر جا اسمتو می بینم می رم پست هاتو می خونم واقعا آرامش بخشند ان شاء الله باغت همیشه پر بار باشه و از هرگونه گزند و آفتی در امان باشه :joyous:
فدایی یار برادر گرامی بسیار سپاس گذارم فقط یه نکته : فرزند پنجمم بود که از دستش دادم ...
قربون دل مادرای شهدا برم واقعا چی می کشند؟! من که بچه هام جنین بودند سقط شدند دارم دیوونه می شم به خاطرش حالم بد می شه سر از بیمارستان در میارم !! این مادرا چه صبری دارند...خدا و شهدا بهشون اجر بدند:203:
سوده ممنونم آجی گلم که همیشه پی گیرم هستی و بهم دل گرمی می دی دوستت دارم گوگولی (به قول خودت :) اما من اون قدری که فکر می کنی با خدا نیستم من با شنیدن این حرف واقعا خجل می شم...من گناه کارم و فکر می کنم دارم چوب گناهامو می خورم خدا داره می زنتم تا گرد و غبارم بریزه... ماشاءالله قربون خدا برم آی می زنه ها !!!:103:
آسمانی آبی داخل پرانتز (واسه ی خودت حفاظ گذاشتی ؟!):biggrin:عزیز دلم ممنونم از همدردیت خدا حفظت کنه
از اعجاز عشق خوب و مهربونم بی نهایت ممنونم خیلی خیلی به من لطف داشتی جز دعا کاری نمی تونم واست بکنم خواهری :43:
ممنونم از جناب مدیر خوبم واسه خاطر تأسیس همدردی خدا خیرشون بده براشون آرزوی شهادت دارم :biggrin:
اگر اینجا نبود من نمی تونستم پاشم اگر لطف و محبت شما نبود اگر دل گرمی شما نبود من نمی تونستم دووم بیارم...من به کل خودمو باختم اما شما خیلی بهم روحیه می دید و منو از اون حال داغون نجاتم می دید...خیر از دنیا و آخرت ببینید...اجرتون با سیدالشهدا :321:
از تک تک عزیزانی که واسم پست گذاشتند ممنونم
الآن بهترم...خیلی دوستون دارم :43:
واسم دعا کنید حالم بهتر و بهتر بشه و دیگه بهم نریزم :323:
-
سلامی دوباره بر بانوی مهر...:72:
نوشته ات را خوندم.....در بند بند جملات انرژی های مثبت زیادی دیده می شد.....چند بار خوندمش....من بانوی مهر دیروز رو توش ندیدم:43:
از اینکه داری خودتو پیدا می کنی خوشحالم....از اینکه قوی شدی خوشحالم......
مراقب خودت باش گلم.....پسرت رو در آغوش بگیر .....خیلی به تو نیاز داره و هم تو به اون.......تو می تونی با نشان دادن خوشحالیت به پسرت ...دلش رو محکم کنی.خوشحالش کنی........اون این اتفاقا رو دیده....اونوقت از خوشحالیش شادتر و سرزنده تر باشی.....
خانواده خوبی داری.....خدا رو شکر.........حتی اگه رنجوندنت اما از ته دلشون با تو هستن.....اون ته دله خیلی مهمه......
ما همه دوستت داریم....
برات دعا می کنیم-اگه لایق باشیم- تا بهتراز قبل باشی....رو پای خودت وایسی....
-
افسونگرم ممنونم خواهری (دل به دل لوله کشیه :)
چاره ای ندارم باید قوی بشم...
فقط می خوام شاد باشم و شاد زندگی کنم خدایی جدی می گم
این اتفاق تو ذهنم هست صدای قلبش تو ذهنم هست و واقعا آزارم می ده اما من می خوام قوی باشم و مطمئنم می تونم مگه نه ؟!
دارم راجب عرت نفس و رفتار جرأت مندانه مطلب می خونم عمل کردن بهش سخته اما سعیمو می کنم
مهم تر از همه همسرم و فرزندم اذیت می شند منو غم گین ببینند و من اینو نمی خوام...واقعا می بینم که دوستم دارند ، این منم که خودمو دوست ندارم
-
سلام بانوی مهر
چقدر خوشحال شدم که حالت خوبه ! عالیه! :104:
ببین من یه پیشنهاد دارم برات! نه فقط برای تو! برای تو و پسرت!
به نظر من الان که تابستونه پسرت را بفرست کلاس زبان! و با هم شروع کنید زبان انگلیسی یاد بگیرید. کارتن های انگلیسی ببینید. هم خودت یاد می گیری. هم به پسرت یاد می دی. هم برای آیندش خوبه. هم ذهنت مشغول چیزای خوب و رنگی رنگی میشه. خوبه.نه؟
بعد هم میای اینجا از شیرین کاری و شیرین زبونی های علی آقا می گی و ما هم خوشحال می شیم. یادگیری زبان عالیه. فرح بخشه.
شروع می کنی؟
-
منم یک پیشنهاد دارم به شوهرت پیشنهاد بده مسافرت برین خیلییی توی روحیت تاثیر مثبت داره:43:
-
سلام
به قول برادرم میگه یکی دیگه ... خخخخ
خدا بانوی مهرمونو خوشبخترین زن کن
تویی که تنها تکیه گاه من هستی
میخوام هرچی شعربخونم واس خدا باشه میخوام فقط عاشق خداباشم
نفسهامو پای تومیده
یجوری بهت تکیه کردم که پشت دنیا بلرزه
توهروقت نباشی رسیدم به بنبست
خدایا هرجا رو کردم به غیرازتو زمین خوردم
روزاموغم گرفت وقتی به غیرتو نگاه کردم
مگه محتاج توبودن غرورو ذره ای کم کرد؟
به پای توزمین خوردن منوکلی بزرگم کرد
-
هدی حان و سوگند عزیز ممنونم از پیشنهادتون...خیر ببینید
ممنونم ساناز جان واست خوشحالم
قشنگ بود ... خودت گفتی؟!
====================
این کلیپو تو قسمت نماهنگ و کلیپ گذاشتم ولی کمتر کسی به اون حا سر می زنه کلیپش تأثیر گذاره...کلیپو دیدین دلتون لرزید منو دعا کنید
کلیپ مداحی آخرت
-
بانوی مهر عزیز بابت تاخیرم در ابراز همدردی عذر می خوام.
مهم تر از همدردی عزیزم نکته قابل توجهی که لازم دیدم خواهرانه بهتون توصیه کنم اینه که در ناملایمات زندگی برای تسکین داد دردتون فقط و فقط اون قدر باید خودتون را غنی کنید ک بی نیاز بشید از غیر خدا.
آرامش واقعی رو توی همدردی دوستان جستجو نکن که به بادی بنده.