نمایش نسخه قابل چاپ
"اصلا فکر میکنم دیگه گروهی تو کار نیست, تکی چت میکنه دیگه"
منم این حس رو پیدا کردم....
امیدوارم حس چرندی باشه.
دو تا راهی که من دادم رو نمیتونی انجام بدی. حقم داری. نظر خودت چیه? تو ذهن خودت چه فکری داری? بهتر نیست مقابل به مثل کنی نرم افزارها رو نصب کنی جلوش مشکوک بازی دربیاری بعد که اعتراض کرد بگی اگه بده برا هر دومون بده?
سلام عاشق خانواده ی عزیزم
من یه مدته که توی تالار نيومدم گوشیمو فلش کردم تمام اطلاعات پاک شد من همون آبی آسمانم که با مشخصات جدید دوباره ثبت نام کردم تو این مدت پست های جديدتو می خوندم و خیلی دوست داشتم خبر خوبی بهمون بدی ولی.....
عزیزم تمام نوشته هات منو یاد کارای خودم می ندازه حتی سیمکارت جدید خریدن واسه چک کردن شوهر،ولی عزیزم هیچکدوم از این کارات نتیجه‌ای نداره عزیزم تاوقتی خودتو عوض نکنی شوهرت همینه که هست و بدترم میشه من یه بار دیگه م بهت گفتم که به پست های آقای سوشيانت توجه کنی و اونا رو تو زندگیت عملی کنی اینبار م من با اون دوتا پیشنهاد آقای سوشيانت موافقم مخصوصا مورد اولش واسه خود من که نتیجه داد
عزیزم بزار یه چيزيو بهت بگم من پیشنهاد دوم آقای سوشيانت و انجام دادم یعنی هربرنامه ای و که شوهرم داشت و توش عضو بود منم نصب میکردم اون یه طرف گوشی دستش بود و منم طرف دیگه البته اينايي که میگم مربوط به تقریبا دوسال پیش الان خیلی زندگیم آروم تر شده
هروقتم چیزی میگفت منم می گفتم منم مثه تو هرچند این روش زیاد نتیجه نداد ولی زیادم بی تأثیر نبود
تا یه روز از کوره در رفتم و همه چیزو به حالت تهدید بهش گفتم و گفتم که دارم صاف و پاک باهات زندگی میکنم و انتظار رم دارم تو هم مثه من باشی و این بچه بازیا رو کنار بزاری در غیر این صورت دیگه تحمل ندارم و این زندگی رو تمومش میکنم(همون پیشنهاد مرگ یه بارو...)اونم برگشت گفت من همینم که هستم هرکاری که دوست داری بکن منم نامردی نکردم و بايکي از برادرام که شوهرم خييييييييييلي باهاش رو در بایسی داره تماس گرفتم میدونستم که شوهرم دربرابرش کم مياره و به شوهرم گفتم باید تکلیف مو روشن کنی خلاصه برادرمم اومد یه کم باهم حرف زدیم و.............. ....
خلاصه عزیزم سر تو درد آوردم از اون روز به بعد من کاری به گوشی شوهرم نداشتم و اونم خيللللللللللي بهتر از قبل شده هرچند که اکثر برنامه ها رو داره و همیشه هم ازشون استفاده می کنه ولی خیلی بهتر از قبل شده و هروقت م که اعتراض میکنم دیگه جواب سربالا نمیده و منو قانعم میکنه الانم
ازت میخوام و خواهش میکنم این خودخوری و جنگ اعصابي که واسه خودت درست کردی و تمومش کن یه روز می فهمی که دیگه دیر شده یه بار برای همیشه همه چيو بهش بگووبعد از اونم زندگی تو بکن اینجوری به آرامشم میرسی
عاشق خانواده ی عزیزم قايم موشک دیگه بسه وقتشه یه کم قاطعانه برخورد کنی
منتظر خبراي خوبتم منم واست دعا می کنم
دوست من سلام.نماز و روزه هات قبول باشه.ان شالله که اوضاع بهتره کم پیدا شدی:72:
سوشیانت گرامی و مژده عشق و رنگین عزیزم ممنون از راهنمایی و پیگیریتون
راستش اوضاع بهتره همسرم تو خونه زیاد تو گوشیش نمیره حتی با خانوادش رفتیم بیرون تو گوشیش نبود
دیروز پیش مشاور هم رفتم حرفای همیشگی...
که به گوشیش سرک نزن برای راحتی خودت و اینکه اون کم کم ببینه بهش توجه نمیکنی خودشم نسبت به گوشی بی توجه میشه
اما پریشب یه چیزی گم کرده بود کیفش رو ریخت بیرون با هم میگشتیم من یه جعبه سیم کارت همراه اول دیدم اصلا ازش نپرسیدم این چیه و نمیدونستم شمارشو چطور پیدا کنم روی جعبه چند تا شماره بود من 901 دیدم این شماره همراه اوله؟
یادم رفت اینو به مشاور بگم به نظرتون باید ازش میپرسیدم?
همسر من نمیتونه روزه بگیره از وقتی من سر کار نمیرم (از اول تیر تا الان)، از من دوبار خواسته برا خودشو دوستاش ناهار درست کنم ببره، ذوق میکنه منم بعد از افطار با اینکه حال ندارم براش انجام دادم
کارهای بانکیشو میده من انجام بدم دو سه روزه از صبح تا دوازده الاف بانکام
همش به من میگه چه خوبه سر کار نمیری اما من دلم تنگ شده
در کل خواستم گزارش کار بدم
خیلی بهتر شده امیدوارم ظاهری نباشه
سلام
پیش شماره 0901 مال ایرانسله نه همراه اول.
خوشبختانه وایبر که تعطیل شده انقد سرعتشو مسئولین آوردن پایین!! واتساپم که یکیی تو ماهی هست رو به موت شده!! تلگرامم که دارن همون بلایی که سر وایبر آوردن سرش میارن.
کلا دوره گروه بازی و وایبر بازی داره تموم میشه. فیسبوکم تا پارسال شلوغ بود ولی جو گرفتگی مردم که کم شد, به حالت نرمال برگشت. نرم افزارهای موبایل هم داره نرمال میشه و دوره گروه سازی و گروه بازیش تموم شده دیگه اون جو گیری اولیه ملت همیشه در صحنه سرد شده!!
بنابراین من زیاد نگران اینا نیستم شوهرتم دیر یا زود میاد بیرون از تو گوشی!
خوشحالم که اروم تری.
ممنون برادر خوبم
والا آرامترم ولی واقعا دیگه شورشو درآورده خودمم دیگه خندم گرفته
خیلی تو خونه بهش میرسم خیییییلی اونم راضیه
یه اتفاق تازه امروز افتاد
همش صبحها فکر میکنم وقتی میره بیرون میشینه تو ماشین و....
امروز صبح بعد از رفتنش من پنج دقیقه بعد لباس پوشیدم به بهانه پیاده روی رفتم بیرون یه پارک کوچیک سرکوچمونه دیدم تو ماشینش نشسته سرش تو گوشیه قلبم از حلقم اومد بیرون
به روی خودم نیاوردم حتی یه دور زدم دور دوم ماشینو روشن کرد مجبور بود از روبرو بیاد اروم میرفت منم خودم رو زدم به ندیدن اونم رفت صدهزار در صد منو دید ولی اونم هیچی نگفت
قبل از بیرون رفتن از خونه راجع به یه بنده خدایی گفتم که همسرش خیانت کرده پرسیدم اگر من این کارو بکنم چی گفت تو نمیکنی گفتم از کجا مطمینی منم آدمم اخه خودش همیشه میگه آدم ممکنه عوض شه
گفت هیچی تو هم آدمی گفتم یعنی حاضری بچه ها رو بزاری زیر دست همچنین آدمی بزرگ شن میتونی بهم اعتماد کنی
گفت ااااره
یه همچین طرز فکری داره.
در هر حال آرامش الانم رو مدیون همدردی راهنمایی شما دوستان خوبم هستم امیدوارم این آرامش پایدار باشه. برای همه آرزوی آرامش میکنم
اشتباه پشت اشتباه
بهتر بود همون جا که دیدیش میرفتی جلو و مچشو میگرفتی و یه تشر بهش میزدی.
همینطوره که هرکاری بخواد میکنه چون میدونه صدات در نمیاد
واقعا..؟؟
به نظرتون باید مچش رو میگرفتم؟
باز هم میتونم بگیرم. اما دفعه اول هم مچشو گرفتم که قول داد تکرار نکنه ولی از خونه تشریف برده تو ماشین
میترسم آگه بفهمه فهمیدم مخفی کاریش بدتر بشه
- - - Updated - - -
تازه دیروز گفتم خندم گرفته بود اما امروز همش در حال فکر بودم و دلم میخواست گریه کنم
دوست دارم خودش بیاد اعتراف کنه معذرت خواهی کنه
در حال حاضر اوضاع ظاهری خونه خوبه و من میترسم این آرامش از دست بره
سوشیانت گرامی فهمیدم برنامه ای که نصفه واتس اپه بلافاصله که از خونه میره هفت تا هشت آنلاینه سر کار که جدیدا نمیتونه گوشی ببره دوباره از بعد از ظهر تا ده شب که بیاد خونه آنلاینه
خودم دیشب از كنارش رد میشدم واتس اپ و دیدم که زود بست
نمیدونم چی کار کنم فکر کنم باید یکشنبه دوباره برم پیش مشاور آگه وقت داشته باشه
دلم میخواد باهاش حرف بزنم بهش بگم که در بارش همه چیو میدونم. چرا از من مخفی میکنه
یه سوال هم دارم ممکنه این جزو بحران چهل سالکی یا همون میانسالی باشه؟
آقای سوشینات خشم انداز شده اید، جدیدا:81:
مچش رو بگیره بعد چی بشه.فوق اش ایشون هم میگه دلم میخواد و صد تا عیب الکی واسه توجیح کارش میزاره رو دوستمون.امان از دست آقایون که برگ برنده همیشه دستشونه:47:
سلام دوستان
ببخشید با گوشی امکان تشکر ندارم
رفتم مشاوره ایشون گفت آگه من جات بودم و بچه نداشتم حتما جدا میشدم اما با وجود بچه می‌ساختم و به همسرم به چشم یه درآمد برای خودم نگاه میکردم
اما من نمیتونم با کسی که دوستش ندارم حرف بزنم یا بغلش کنم
بچه ها سیم کارت رایتل رو تو گوشی گذاشته بودم چون سرعتش بالاس داشتم عکس و مطلب میخوندم یهو یه متن قشنگ دیدم فرستادم برا شوهرم اصلا یادم نبود که سیم رایتله
بعد فهمیدم اما کار از کار گذشته بود
سیمو در آوردم و سیم خودمو انداختم. عصر دیدم همسرم با واتس پیام داد شما منم گفتم ببخشید اشتباه شده شوهرم نمیدونه من واتس دارم.
الکی مثلا منم نمیدونم اون واتس داره
دیروز هیچی ویلی امروز صبح هنوز خونه بود پیام داد نگفتی کی بودیا. وقتی رفت من دیدم هفت و بیست از خونه رفت. منم پیام دادم شما؟
گفت یادته اشتباه پیام داده بودی
داشت گریم در میومد فکر کنم رسید سرکار تا هشت و ربع با من حرف میزد اول خودشو خانم معرفی کرد بعد گفت بیا همو کشف کنیم بعد از شوخی گفت من مهدیم امشب بیام خونه من میدونم و تو. بعد اسمم و گفت.
من زیر بار نرفتم گفتم دیدی آقایی...
گفت اره یه ذره به همسرم شک کردم
بعد گفتم دیدی من کشفت کردم اقایی متاهلی و...
گفت حالا عصر بیام صحبت میکنیم هنوز منو نشناختی
من یه چرچیلم
حالا چکار کنم ادامه بدم یا نه
راستشو بخواین دلم قیری ویری میره یه حس بامزس البته من میدونم اون طرف همسرمه ولی اون نمیدونه یعنی اونم به خاطر این حسه که با خانما میحرفه
خیلی نا مرده مطمین شدم گروهی در کار نیس و تکیه
تا عصر نشده بگین چه کنم
آگه واقعا بفهمه منم بدتر نمیشه؟